automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
طبق فتوای فقیهان اگر كسى نبىّ اكرم (ص) را سبّ كند، بر شنونده واجب است دشنامدهنده را به قتل برساند؛ و نياز به مراجعهى به امام (ع) و حاكم شرع ندارد. اين يك حكم تكليفى است و شنونده بايد آن را اجرا كند؛ به شرط اين كه خوفى در كار نباشد. موارد خوف دو نوع است و هركدام حكم خاصّى دارد: یک: بر جان خود يا جان ديگرى، و يا بر آبروى خود يا آبروى مسلمان ديگر ترس دارد. در اين صورت، نهتنها كشتن دشنامدهنده واجب نيست، بلكه جايز نبوده و ترك آن واجب است. دو: بر مال خطير و داراى اهميّتى بيم دارد؛ يعنى مىترسد با قتل دشنامدهنده، ضرر عظيمى به مالش يا مال برادر مسلمانش وارد آيد. در اين صورت، كشتن دشنامدهنده واجب نيست؛ بلكه جايز است؛ يعنى مىتواند متحمّل ضرر شده و او را به قتل برساند؛ يا آن كه متعرّض او نگردد و مالش را حفظ كند.<ref>آئين كيفرى اسلام، ترابى شهرضايى، اكبر، ج۲، ص ۳۳۷</ref> | طبق فتوای فقیهان اگر كسى نبىّ اكرم (ص) را سبّ كند، بر شنونده واجب است دشنامدهنده را به قتل برساند؛ و نياز به مراجعهى به امام (ع) و حاكم شرع ندارد. اين يك حكم تكليفى است و شنونده بايد آن را اجرا كند؛ به شرط اين كه خوفى در كار نباشد. موارد خوف دو نوع است و هركدام حكم خاصّى دارد: یک: بر جان خود يا جان ديگرى، و يا بر آبروى خود يا آبروى مسلمان ديگر ترس دارد. در اين صورت، نهتنها كشتن دشنامدهنده واجب نيست، بلكه جايز نبوده و ترك آن واجب است. دو: بر مال خطير و داراى اهميّتى بيم دارد؛ يعنى مىترسد با قتل دشنامدهنده، ضرر عظيمى به مالش يا مال برادر مسلمانش وارد آيد. در اين صورت، كشتن دشنامدهنده واجب نيست؛ بلكه جايز است؛ يعنى مىتواند متحمّل ضرر شده و او را به قتل برساند؛ يا آن كه متعرّض او نگردد و مالش را حفظ كند.<ref>آئين كيفرى اسلام، ترابى شهرضايى، اكبر، ج۲، ص ۳۳۷</ref> | ||
حکم وجوب قتل ساب النبی با احراز شرایط لازم مورد اتفاق اکثریت فقیهان است. [[علامه حلی]] و [[محقق حلی]] قائل به جواز هستند. اکثر فقیهان اذن امام و حاکم شرع را نیاز نمیبینند و برخی بخاطر ایجاد هرج و مرج، اذن امام را لازم میدانند. برخی فقیهان حکم قتل سب النبی را از حدود میدانند همچون علامه حلی، میرزا جواد تبریزی، [[امام خمینی]] و [[آیت الله منتظری]] | حکم وجوب قتل ساب النبی با احراز شرایط لازم مورد اتفاق اکثریت فقیهان است. [[علامه حلی]] و [[محقق حلی]] قائل به جواز هستند. اکثر فقیهان اذن امام و حاکم شرع را نیاز نمیبینند و برخی بخاطر ایجاد هرج و مرج، اذن امام را لازم میدانند. برخی فقیهان حکم قتل سب النبی را از [[حدود]] میدانند همچون علامه حلی، میرزا جواد تبریزی، [[امام خمینی]] و [[آیت الله منتظری]] و برخی فقیهان مثل [[شهید ثانی]] این حکم را [[تعزیر]] میدانند<ref>بازپژوهی ماهیت جرم سبالنبی در فقه امامیه، حسین حاجی حسینی، مجید قورچی بیگی، فصلنامه علمی پژوهشی فقه، '''دوره ۲۴ شماره 91، پاییز 1396،''' </ref> | ||
در فقه شیعه تمام امامان (ع) در حكم نبىّ مكرّم (ص) هستند.<ref>آئين كيفرى اسلام، ترابى شهرضايى، اكبر، ج۲، ص ۳۳۹</ref> | در فقه شیعه تمام امامان (ع) در حكم نبىّ مكرّم (ص) هستند.<ref>آئين كيفرى اسلام، ترابى شهرضايى، اكبر، ج۲، ص ۳۳۹</ref> | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
هرگاه اهانت به شکل ارتداد نمود پیدا کند، حکم آن که عبارت از قتل مرد [[مرتد]] فطری و قتل مرد مرتد ملی بعد از ردّ درخواست توبه توسط وی و حبس ابد برای زن مرتده بعد از رد درخواست توبه توسط وی است اجرا میشود.<ref>خویی، ابوالقاسم، تکمله المنهاج، کتاب الحدود، چاپ سازمان مهر، ۱۳۶۳، ص۵۵، بحث ارتداد و مسئله ۲۷۱.</ref> اگر اهانت به حد ارتداد و سب نرسد، مجازات آن ماهیت تعزیری خواهد داشت، هر چند در پارهای از موارد مجازات تعزیری آن به شکل ثابت تعیین شده است؛ مثلاً هرگاه کسی عمداً در کعبه مرتکب برخی اعمال خیلی موهن گردد (که در کتب فقهی مشخص شده است) از آنجا و از حرم بیرون میبرند و به عنوان مجازات میکشند.<ref>خویی، ابوالقاسم، تکمله المنهاج، کتاب الحدود، چاپ سازمان مهر، ۱۳۶۳، ص۵۸.</ref> | هرگاه اهانت به شکل ارتداد نمود پیدا کند، حکم آن که عبارت از قتل مرد [[مرتد]] فطری و قتل مرد مرتد ملی بعد از ردّ درخواست توبه توسط وی و حبس ابد برای زن مرتده بعد از رد درخواست توبه توسط وی است اجرا میشود.<ref>خویی، ابوالقاسم، تکمله المنهاج، کتاب الحدود، چاپ سازمان مهر، ۱۳۶۳، ص۵۵، بحث ارتداد و مسئله ۲۷۱.</ref> اگر اهانت به حد ارتداد و سب نرسد، مجازات آن ماهیت تعزیری خواهد داشت، هر چند در پارهای از موارد مجازات تعزیری آن به شکل ثابت تعیین شده است؛ مثلاً هرگاه کسی عمداً در کعبه مرتکب برخی اعمال خیلی موهن گردد (که در کتب فقهی مشخص شده است) از آنجا و از حرم بیرون میبرند و به عنوان مجازات میکشند.<ref>خویی، ابوالقاسم، تکمله المنهاج، کتاب الحدود، چاپ سازمان مهر، ۱۳۶۳، ص۵۸.</ref> | ||
با توجه به این که هرگاه اهانت در حد سب و ارتداد نباشد، ماهیت تعزیری خواهد داشت، چنانکه گذشت، قانونگذار مجازات آن را در ماده ۵۱۳، یک تا ۵ سال حبس تعیین کرده است و هرگاه اهانت نسبت به بنیانگذار و مقام معظم رهبری باشد، مجازات آن طبق ماده ۵۱۴ حبس از ۶ ماه تا دو سال است. | با توجه به این که هرگاه اهانت در حد سب و [[ارتداد]] نباشد، ماهیت تعزیری خواهد داشت، چنانکه گذشت، قانونگذار مجازات آن را در ماده ۵۱۳، یک تا ۵ سال حبس تعیین کرده است و هرگاه اهانت نسبت به بنیانگذار و مقام معظم رهبری باشد، مجازات آن طبق ماده ۵۱۴ حبس از ۶ ماه تا دو سال است. | ||
با توجه به اینکه مفهوم اهانت و مصادیق مقدسات در قانون ذکر نشده است، و مفهوم اهانت یک مفهوم شناور و عرفی است، قاضی رسیدگیکننده بایستی همه جوانب مسئله بویژه شخصیت متهم، اوضاع و احوال جرم و عرف محلی که اهانت در آن صورت گرفته است را مورد کنکاش دقیق قضایی قرار داده و نفع متهم را به موجب اصل تفسیر مضیق در نظر داشته باشد. البته اهانت هرگاه به وسیله مطبوعات باشد، هیئت منصفه که نماینده عرف جامعه است، حساسیت موضوع را نسبت به قاضی کمتر خواهد کرد. | با توجه به اینکه مفهوم اهانت و مصادیق مقدسات در قانون ذکر نشده است، و مفهوم اهانت یک مفهوم شناور و عرفی است، قاضی رسیدگیکننده بایستی همه جوانب مسئله بویژه شخصیت متهم، اوضاع و احوال جرم و عرف محلی که اهانت در آن صورت گرفته است را مورد کنکاش دقیق قضایی قرار داده و نفع متهم را به موجب اصل تفسیر مضیق در نظر داشته باشد. البته اهانت هرگاه به وسیله مطبوعات باشد، هیئت منصفه که نماینده عرف جامعه است، حساسیت موضوع را نسبت به قاضی کمتر خواهد کرد. |