۱۱٬۸۷۷
ویرایش
جز (Rezapour صفحهٔ ارزیابی روايات ثلث و ربع قرآن در مورد اهلبیت(ع) را به ارزیابی روايات یک سوم قرآن در مورد اهلبیت(ع) منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
اما اینکه اشاره فرمودید روایاتی وجود دارد که گویای این است که بخشی از قرآن در مورد اهل بیت و بخشی دیگر در مورد دشمنانشان است، | اما اینکه اشاره فرمودید روایاتی وجود دارد که گویای این است که بخشی از قرآن در مورد اهل بیت و بخشی دیگر در مورد دشمنانشان است، هم از نظر سند و هم از نظر متن، دارای اشکال هستند. از نظر سند بیش ترِ این روایات یا بدون سند هستند، یا به صورت مرسل نقل شدهاند یا افراد ضعیف و غالی در سند آنها هستند؛ جز یک روایت که از طریق ابوبصیر رسیده و سند آن موثّق است. | ||
از نظر من، اختلاف فاحشی بین این روایات وجود دارد؛ روایتی میگوید: همهٔ آیات قرآن در بارهٔ اهل بیت است. روایت دیگری میگوید: دو سوم قرآن در بارهٔ اهل بیت و شیعیان است. روایت دیگری میگوید: یک سوم قرآن در بارهٔ اهل بیت و شیعیان است. روایت چهارم میگوید: یک چهارم قرآن در بارهٔ اهل بیت است. روایت پنجم میگوید: یک ششم قرآن در بارهٔ اهل بیت است و بالاخره روایتی میگوید: یک چهارم قرآن در حلال، یک چهارم در حرام، یک چهارم در احکام و سنن و یک چهارم در اخبار گذشتگان و آیندگان و آیات مربوط به حلّ و فصل دعاوی است. | از نظر من، اختلاف فاحشی بین این روایات وجود دارد؛ روایتی میگوید: همهٔ آیات قرآن در بارهٔ اهل بیت است. روایت دیگری میگوید: دو سوم قرآن در بارهٔ اهل بیت و شیعیان است. روایت دیگری میگوید: یک سوم قرآن در بارهٔ اهل بیت و شیعیان است. روایت چهارم میگوید: یک چهارم قرآن در بارهٔ اهل بیت است. روایت پنجم میگوید: یک ششم قرآن در بارهٔ اهل بیت است و بالاخره روایتی میگوید: یک چهارم قرآن در حلال، یک چهارم در حرام، یک چهارم در احکام و سنن و یک چهارم در اخبار گذشتگان و آیندگان و آیات مربوط به حلّ و فصل دعاوی است. | ||
ملاحظه میکنید که در مجموع این روایات، سهم اهل بیت از آیات قرآن، از همه تا هیچ بیان شده است! برخی ممکن است بگویند که روایات در مقام تقسیم دقیق آیات از نظر محتوا نیستند. در جواب میگوییم: در تقسیم غیر دقیق هم این همه اضطراب پذیرفته نیست؛ اختلافی که از همه تا هیچ است! هم چنین، اگر گفته شود که تقسیم از جهات مختلف انجام گرفته است، در جواب میگوییم: ممکن است یک موضوع را با لحاظ حیثیّات مختلف تقسیم کنیم که در این صورت تقسیمهای متفاوت به وجود | ملاحظه میکنید که در مجموع این روایات، سهم اهل بیت از آیات قرآن، از همه تا هیچ بیان شده است! برخی ممکن است بگویند که روایات در مقام تقسیم دقیق آیات از نظر محتوا نیستند. در جواب میگوییم: در تقسیم غیر دقیق هم این همه اضطراب پذیرفته نیست؛ اختلافی که از همه تا هیچ است! هم چنین، اگر گفته شود که تقسیم از جهات مختلف انجام گرفته است، در جواب میگوییم: ممکن است یک موضوع را با لحاظ حیثیّات مختلف تقسیم کنیم که در این صورت تقسیمهای متفاوت به وجود میآیند. اما در روایات پیش گفته، حیثیّت تقسیم یکی است و آن، تعیین بخشی از قرآن است که در مورد اهل بیت نازل شده است. | ||
البته | البته رد این روایات به منزله رد اصل قضیهٔ انطباِق برخی آیات بر اهل بیت(ع) نیست. قبلاً هم گفتیم که این یک امر طبیعی بوده است و قطعاً اهل بیت مصداق اَتَمَ و اَکْمَلَ بسیاری از آیاتی هستند که در بارهٔ ابرار و صالحان و نیکان آمده است. | ||
'''متن روایات''' | |||
سه کتاب از اهل تسنن حاوی این روایات است. از کتابهای شیعه، در اصول کافی، که معتبرترین کتاب روایی شیعه است، دو روایت از این روایات آمده است.<ref>. ر.ک. اصول کافی، کتاب فضل القرآن باب النوادر، حدیث ۲ و ۴.</ref> در بصائر الدرجات، تفسیر عیّاشی، تفسیر فرات و کنزالفوائد نیز برخی از این روایات مشاهده میشود، بحارالانوار نیز تعدادی از این روایات را جمعآوری کرده است.<ref>. ر.ک. بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۵; ج۳۵، ص۳۵۶; ج۹۲، ص۱۱۴، ۱۱۵.</ref> | |||
از نظر تعداد این روایات، ما به هشت روایت از شیعه و دو روایت از اهل تسنن دست یافتهایم و از نظر سند از این ده روایت فقط یک روایت سند تام و تمام دارد و آن حدیث چهارِ باب النوادرِ کتاب القرآن اصول کافی است. در سند آن روایت، ابوعلی اشعری است که وی، احمدبن ادریس اشعری است که شیخ و نجاشی و علامه، هر سه او را توثیق کردهاند. محمد بن عبدالجبار، اسحاِ بن عمّار ساباطی، ابوبصیر و صفوان نیز هستند که همهٔ اینها توثیق شدهاند. فقط اسحاِ بن عمار را شیخ فرمودهاند: «فطحیّ الا انّهُ ثقه». به لحاظ این شخص این روایت را موثّقه مینامند. امّا سایر روایات سند معتبری ندارد. | از نظر تعداد این روایات، ما به هشت روایت از شیعه و دو روایت از اهل تسنن دست یافتهایم و از نظر سند از این ده روایت فقط یک روایت سند تام و تمام دارد و آن حدیث چهارِ باب النوادرِ کتاب القرآن اصول کافی است. در سند آن روایت، ابوعلی اشعری است که وی، احمدبن ادریس اشعری است که شیخ و نجاشی و علامه، هر سه او را توثیق کردهاند. محمد بن عبدالجبار، اسحاِ بن عمّار ساباطی، ابوبصیر و صفوان نیز هستند که همهٔ اینها توثیق شدهاند. فقط اسحاِ بن عمار را شیخ فرمودهاند: «فطحیّ الا انّهُ ثقه». به لحاظ این شخص این روایت را موثّقه مینامند. امّا سایر روایات سند معتبری ندارد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
نکتهٔ دیگری که فرمودند: حتّی اگر روایت صحیح باشد، ولی معنایی را که برای آیه بیان میکند، از ظاهر آیه فهمیده نشود، نمیتوان پذیرفت، اصلاً بنای تأویل، بر این است؛ معانی ای که از ظاهر آیات فهمیده نمیشود. (وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) یعنی معانی ای از قرآن اراده شده است که جز راسخان در علم نمیفهمند و اگر ما از زبان راسخ در علم شنیدیم و اگر پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و برای ما بیان کرد که از این کلمه این معنا اراده شده است، هرچند ما آن را از آیه نفهمیم، باید قبول کنیم و جای چون و چرایی باقی نمیماند. | نکتهٔ دیگری که فرمودند: حتّی اگر روایت صحیح باشد، ولی معنایی را که برای آیه بیان میکند، از ظاهر آیه فهمیده نشود، نمیتوان پذیرفت، اصلاً بنای تأویل، بر این است؛ معانی ای که از ظاهر آیات فهمیده نمیشود. (وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ) یعنی معانی ای از قرآن اراده شده است که جز راسخان در علم نمیفهمند و اگر ما از زبان راسخ در علم شنیدیم و اگر پیامبر (صلی الله علیه وآله) آمد و برای ما بیان کرد که از این کلمه این معنا اراده شده است، هرچند ما آن را از آیه نفهمیم، باید قبول کنیم و جای چون و چرایی باقی نمیماند. | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == |