پرش به محتوا

سید علی خامنه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای، در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یادگرفته بودند و با آن خو داشتند.
==زندگی‌نامه و تحصیلات==
سید علی خامنه‌ای فرزند سید جواد حسینی خامنه‌ای، در ۲۴ تیر ۱۳۱۸ش (۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری) در مشهد متولد شد. وی از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب رفت تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، برای تحصیلات ابتدایی به مدرسه اسلامی «دارالتعلیم دیانتی» رفت. در همین دوران به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و همزمان وارد دبیرستان شد.


رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره‌های زندگی خود از وضع و حال زندگی خانواده شان چنین می‌گویند:
وی مقدمات درس‌های حوزوی را در مدرسه سلیمان خان و مدرسه نواب خواند. اساتید ایشان، پدرشان، میرزا مدرس یزدی، شیخ هاشم قزوینی، میرزا جواد آقا تهرانی و شیخ رضا ایسی بودند و درس خارج فقه و اصول را نزد سید محمد هادی میلانی آغاز کرد. در سال ۱۳۳۶ش به نجف رفت و در درسهای خارج سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، سید یحیی یزدی و میرزا حسن بجنوردی شرکت نمود.


«پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشه‌گیر… زندگی ما به سختی می‌گذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیّه می‌کرد و… آن شام هم نان و کشمش بود.»
آیت‌الله خامنه‌ای از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه، اصول و فلسفه، مشغول شد و در درس آیت‌الله بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری و علامه طباطبائی شرکت نمود. در سال ۱۳۴۳ش برای نگه‌داری از پدرشان که نابینا شده بود به مشهد رفت و به تحصیل ادامه داد.


امّا خانه ای را که خانواده سیّد جواد در آن زندگی می‌کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف می‌کنند:
==فعالیت‌های سیاسی==
آیت‌الله خامنه‌ای خود را از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی دانسته‌است. امـا نخستین سابقه آشنایی ایشان با مسائل سیاسی به دوران مبارزات شهید نواب صفوی و جلسات سخنرانی‌های سیاسی او در مشهد بر می‌گردد. آقای خامنه‌ای در این مورد گفته است: همان وقت جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد.


«منزل پدری من که در آن متولد شده‌ام ـ تا چهارـ پنج سالگی من ـ یک خانه ۶۰–۷۰ متری در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه ای! هنگامی که برای پدرم میهمان می‌آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین می‌رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم»
===همراهی با امام خمینی===
آیت‌الله خامنه‌ای از سال ۱۳۴۱ش که در قم حضور داشت و حرکت انقلابی و اعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاستهای ضد اسلامی و آمریکایی محمدرضا شاه پهلوی آغاز شد، به مبارزات سیاسی روی آورد. وی در این دوران به دلیل فعالیت سیاسی علیه حکومت پهلوی بارها دستگیر، شکنجه و تعبید شد. نخستین بار در محرم سال ۱۳۳۸ از سوی امام خمینی مأموریت یافت، پیام ایشان را به آیت‌الله میلانی و علمای خراسان، در خصوص چگونگی برنامه‌های تبلیغاتی روحانیون در ماه محرم و افشاگری علیه سیاست‌های آمریکایی شاه، اوضاع ایران و حوادث قم، برساند. وی در همین سال، عازم بیرجند شد و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی پرداخت و به همین دلیل در ۹ محرم (۱۲ خرداد ۱۳۴۲ش) دستگیر شد و به شرط اینکه منبر نرود و تحت نظر باشد آزاد شد. با پیش آمدن حادثه خونین ۱۵خرداد، باز هم وی بازداشت، زندانی و شکنجه شد. پس از این ماجرا مبارزات سیاسی ایشان متوقف نشد و بار ها دستگیر و زندانی شد:


رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانواده ای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی «دارالتعّلیم دیانتی» گذراندند.
* '''دومین بازداشت:''' در بهمن ۱۳۴۲ش سخنرانی‌ها و افشاگری‌های ایشان علیه شاه و انقلاب سفید مورد استقبال مردم قرار گرفت. به همین دلیل شبانه توسط ساواک دستگیر و حدود دو ماه به صورت انفرادی در زندان قزل قلعه زندانی و شکنجه‌شد.
* در حوزه علمیه


ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند.
* '''سومین و چهارمین بازداشت:''' علاوه بر سخنرانی، کلاسهای تفسیر، حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران با استقبال جوانان مواجه شد. همین فعالیت‌ها سبب شد تا ساواک ایشان را مورد تعقیب قرار دهد. بدین خاطر در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفیانه زندگی می‌کردند و یک سال بعد دستگیر و محبوس شد. فعالیت‌های علمی، برگزاری جلسات، تدریس و روشنگری موجب شد وی بار دیگر توسط ساواک در سال ۱۳۴۹ دستگیر و زندانی گردد.


درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت می‌گویند: «عامل و موجب اصلی در انتخاب این راه نورانی روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه‌مند و مشوّق بودند.»
* '''پنجمین بازداشت:'''


ایشان کتب ادبی ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «مغنی» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت می‌کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداری را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدی» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به‌طور کم سابقه و شگفت‌انگیزی در پنج سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمی در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسی» خواندند.
آیت‌الله خامنه‌ای درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می‌نویسد:
* در حوزه علمیه نجف اشرف


آیت الله خامنه‌ای که از هیجده سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمی میلانی شروع کرده بودند. در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهای خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، سید یحیی یزدی، و میرزا حسن بجنوردی، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولی پدر موافقت نکرد. پس از مدّتی ایشان به مشهد بازگشتند.
«از سال ۴۸ زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاه‌های جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی‌تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجددا و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت‌آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می‌داد که دستگاه از پیوستن جریان‌های مبارزه مسلـحانه به کانون‌های تفـکر اسلامی به شدت بیمناک است و نمی‌تواند بپذیرد که فعالیـت‌های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان‌ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و… گسترش بیشتری پیدا کرد.»
* در حوزه علمیه قم
* '''بازداشت ششم:'''


آیت الله خامنه‌ای از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی وعلّامه طباطبائی استفاده کردند. در سال ۱۳۴۳، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه‌ای به این نتیجه رسیدند که به خاطر خدا از قم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مورد می‌گویند: «به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان بّری «نیکی» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده‌ام». آیت الله خامنه‌ای بر سر این دو راهی، راه درست را انتخاب کردند. بعضی از اساتید و آشنایان افسوس می‌خوردند که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر می‌ماندند در آینده چنین و چنان می‌شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهی برای ایشان سر نوشتی دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسی تصّور می‌کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد ۲۵ ساله، که برای رضای خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد می‌رفت، ۲۵ سال بعد، به مقام والای ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به‌طور رسمی تحصیلات فقهی و اصول خود را تا سال ۱۳۴۷ در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانی ادامه دادند. همچنین ازسال ۱۳۴۳ که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینی به طلّاب جوان و دانشجویان نیز می‌پرداختند.
بین سالهای ۱۳۵۰–۱۳۵۳ش درسهای تفسیر و ایدئولوژی خامنه‌ای در سه مسجد «کرامت»، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد تشکیل می‌شد و هزاران نفر از مردم به ویژه جوانان و طلاب را به این سه مرکز می‌کشاند و با تفکرات اسلامی آشنا می‌ساخت. درس نهج البلاغه ایشان در جزوه‌هایی کپی شده تحت عنوان: «پرتویی از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست می‌گشت. این فعالیـت‌ها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک به آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیاری از یادداشت‌ها و نوشته‌هایشان را ضبط کنند. این سخت‌ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیته مشترک شهربانی زندان بودند. در این مدت در سلولی با سخت‌ترین شرایط نگه داشته شدند. سختی‌هایی که ایشان در این بازداشت تحمل کردند، به تعبیر خودشان «فقط برای آنان که آن شرایط را دیده‌اند، قابل فهم است».
* مبارزات سیاسی
 
آیت الله خامنه‌ای به گفته خویش «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه‌های سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبی نوّاب صفوی» در ذهن ایشان زده است، هنگامی که نوّاب صفوی با عدّه ای از فدائیان اسلام در سال ۳۱ به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی پر هیجان و بیدار کننده ای در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسی و دروغگویی آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه‌ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان می‌گویند: «همان وقت جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد.»
* همراه با نهضت امام خمینی (قدس سره)
 
آیت الله خامنه ای از سال ۱۳۴۱ که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابی واعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاستهای ضداسلامی و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوی، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسی شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب‌های فراوان و شکنجه‌ها و تعبیدها و زندان‌ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطری نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال ۱۳۳۸ از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان در خصوص چگونگی برنامه‌های تبلیغاتی روحانیون در ماه محرّم و افشاگری علیه سیاست‌های آمریکایی شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز برای تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در ۹ محرّم «۱۲ خرداد ۱۳۴۲» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فردای آن روز به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین ۱۵خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ده روز در آنجا با سخت‌ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانی شدند.
* دوّمین بازداشت
 
در بهمن ۱۳۴۲ - رمضان ۱۳۸۳- آیت الله خامنه‌ای با عدّه ای از دوستانشان براساس برنامه حساب شده‌ای به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانی‌ها و افشاگری‌های پرشور ایشان به ویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابی شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن(ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابی ایشان در افشاگری سیاستهای شیطانی و آمریکایی رژیم پهلوی، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادی ـ در زندان قزل قلعه زندانی شدند و انواع اهانت‌ها و شکنجه‌ها را تحمّل کردند.
* سوّمین و چهارمین بازداشت
 
کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم‌نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد. همین فعالیت‌ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفیانه زندگی می‌کردند و یک سال بعد ـ ۱۳۴۶ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت‌های علمی و برگزاری جلسات و تدریس و روشنگری عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمی پهلوی در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و زندانی گردند.
* پنجمین بازداشت
 
حضرت آیت الله خامنه ای «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می‌نویسد:
 
«از سال ۴۸ زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاه‌های جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی‌تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدّداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت‌آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می‌داد که دستگاه از پیوستن جریان‌های مبارزه مسلـّحانه به کانون‌های تفـّکر اسلامی به شدّت بیمناک است و نمی‌تواند بپذیرد که فعالیّـت‌های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان‌ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و… گسترش بیشتری پیدا کرد.»
* بازداشت ششم
 
در بین سالهای ۱۳۵۰–۱۳۵۳ درسهای تفسیر و ایدئولوژی آیت الله خامنه‌ای در سه مسجد «کرامت»، «امام حسن(ع)» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل می‌شد و هزاران نفر ازمردم مشتاق به ویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابی و معتقد را به این سه مرکز می‌کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامی آشنا می‌ساخت. درس نهج البلاغه ایشان از شور و حال دیگری برخوردار بود و در جزوه‌های پلی کپی شده تحت عنوان: «پرتوی از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست می‌گشت. طلّاب جوان و انقلابی که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان می‌آموختند، با عزیمت به شهرهای دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانی آشنا و زمینه را برای انقلاب بزرگ اسلامی آماده می‌ساختند. این فعالیـّت‌ها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک بی رحمانه به خانه آیت الله خامنه‌ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیاری از یادداشت‌ها و نوشته‌هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت‌ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیته مشترک شهربانی زندان بودند. در این مدت در سلولی با سخت‌ترین شرایط نگه داشته شدند. سختی‌هایی که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط برای آنان که آن شرایط را دیده‌اند، قابل فهم است». پس از آزادی از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش‌های علمی و تحقیقی و انقلابی ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به ایشان ندادند.
* در تبعید


===تبعید===
رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال ۱۳۵۶، آیت الله خامنه‌ای را دستگیر و برای مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم سفـّاک پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنی پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.
رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال ۱۳۵۶، آیت الله خامنه‌ای را دستگیر و برای مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم سفـّاک پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنی پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.
* در آستانه پیروزی
* در آستانه پیروزی
۷٬۲۳۰

ویرایش