automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۹۰
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
طبق نقل قرآن کریم حضرت موسی(ع) در دو موضع | طبق نقل قرآن کریم حضرت موسی(ع) در دو موضع ترسید. یک جا زمانی بود که در راه مصر و در بیابان نزد آتشی رفت و خداوند به او معجزهاش را نشان داد و عصای موسی تبدیل به اژدهایی شد. مفسران این ترس را به ترسی طبیعی و غریزی تفسیر کردهاند که از مقام حضرت موسی چیزی نمیکاهد. دومین ترس زمانی بود که در رویارویی موسی با فرعون زمانی که ساحران عصای خود را انداختند و تبدیل به موجودی عجیب شدند، موسی در دلش ترسید که مبادا سحر ساحران کارگر افتد و آن جمعیت تحت تأثیر قرار گیرند. | ||
== ترس از پیروزی ساحران == | == ترس از پیروزی ساحران == | ||
در رویارویی حضرت موسی(ع) و فرعون، هنگامی که ساحران طنابها و عصاهایشان را انداختند، که به خاطر سحرشان به نظر میرسید که حرکت میکنند، در این هنگام حضرت موسی(ع) در دلش ترسید: {{قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَىٰ|ترجمه=و موسى در خود بيمى احساس كرد.|سوره=طه|آیه=۶۷}} | |||
«اَوجس» از ماده «ایجاس» به معنای صدای پنهان گرفته شده است.<ref>. قریشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۱۸۲، ذیل ماده «وجس».</ref> بنابراین ایجاس به معنای یک احساس پنهانی و درونی است، و این تعبیر نشان میدهد که ترس دورنی موسی سطحی و خفیف بوده که آن هم نه به خاطر این بود که برای صحنه رعبانگیزی که بر اثر سحرشان به وجود آمده بود، اهمیتی قائل شده باشد، بلکه از این بیم داشت که نکند مردم تحت تأثیر این صحنه واقع شوند آنچنان که بازگرداندن آنها آسان نباشد، یا اینکه پیش از آنکه موسی مجال نشان دادن معجزه خود را داشته باشد، جمعی صحنه را ترک گویند یا از صحنه بیرونشان کنند و حق آشکار نگردد. | «اَوجس» از ماده «ایجاس» به معنای صدای پنهان گرفته شده است.<ref>. قریشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۱۸۲، ذیل ماده «وجس».</ref> بنابراین ایجاس به معنای یک احساس پنهانی و درونی است، و این تعبیر نشان میدهد که ترس دورنی موسی سطحی و خفیف بوده که آن هم نه به خاطر این بود که برای صحنه رعبانگیزی که بر اثر سحرشان به وجود آمده بود، اهمیتی قائل شده باشد، بلکه از این بیم داشت که نکند مردم تحت تأثیر این صحنه واقع شوند آنچنان که بازگرداندن آنها آسان نباشد، یا اینکه پیش از آنکه موسی مجال نشان دادن معجزه خود را داشته باشد، جمعی صحنه را ترک گویند یا از صحنه بیرونشان کنند و حق آشکار نگردد. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== ترس از اژدها شدن عصا == | == ترس از اژدها شدن عصا == | ||
زمانی که حضرت موسی (ع) با خانوادهاش از مدین به مصر میرفت، در بیابانی، آتشی دید و گفت میروم از آن آتش شعلهای میآورم. نزد آتش خداوند با به او وحی کرد و از او خواست عصایش را بیفکند. و عصا طبق معجزهای تبدیل به مار شد. حضرت موسی(ع) که دیدن ماری بزرگ او را غافلگیر کرد، به شدت ترسید. | |||
قرآن میفرماید: {{قرآن|وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ|ترجمه=و عصايت را بيفكن. پس چون آن را همچون مارى ديد كه مىجنبد، پشت گردانيد و به عقب بازنگشت. «اى موسى، مترس كه فرستادگان پيش من نمىترسند.|سوره=نمل|آیه=۱۰}} | قرآن میفرماید: {{قرآن|وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ|ترجمه=و عصايت را بيفكن. پس چون آن را همچون مارى ديد كه مىجنبد، پشت گردانيد و به عقب بازنگشت. «اى موسى، مترس كه فرستادگان پيش من نمىترسند.|سوره=نمل|آیه=۱۰}} | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
جوابش این است که این اثر طبیعت و سرشت آدمی است که وقتی به منظرهای ترسناک آن هم بیسابقه برمیخورد که هیچ راهی به نظرش نمیرسد، مگر فرار کردن و قهراً پا به فرار میگذارد. مخصوصاً کسی که هیچ سلاحی برای دفاع ندارد، عصایی که هم تنها سلاح او بود خود به آن صورت هولانگیز درآمده، قبلاً هم از ناحیه خدا دستوری نگرفته بود، که اگر عصایت اژدها شد، فرار مکن، و در جای خود بایست، بلکه تنها این دستور رسیده بود که «الق عصاک» عصایت را بینداز و او هم امتثال کرد و معلوم است که فرار از خطرهای بزرگ آن هم از کسی که دافع و چارهای جز فرار ندارد، جزو ترسهای مذموم و ناپسند نیست تا کسی موسی را به داشتن آن مذمت کند. | جوابش این است که این اثر طبیعت و سرشت آدمی است که وقتی به منظرهای ترسناک آن هم بیسابقه برمیخورد که هیچ راهی به نظرش نمیرسد، مگر فرار کردن و قهراً پا به فرار میگذارد. مخصوصاً کسی که هیچ سلاحی برای دفاع ندارد، عصایی که هم تنها سلاح او بود خود به آن صورت هولانگیز درآمده، قبلاً هم از ناحیه خدا دستوری نگرفته بود، که اگر عصایت اژدها شد، فرار مکن، و در جای خود بایست، بلکه تنها این دستور رسیده بود که «الق عصاک» عصایت را بینداز و او هم امتثال کرد و معلوم است که فرار از خطرهای بزرگ آن هم از کسی که دافع و چارهای جز فرار ندارد، جزو ترسهای مذموم و ناپسند نیست تا کسی موسی را به داشتن آن مذمت کند. | ||
اما اینکه خدای تعالی به او فرمود: | اما اینکه خدای تعالی به او فرمود: «انبیاء و مرسلین مادامی که در جوار پروردگارشان هستند از چیزی نمیترسند» این کرامت خودشان و از ناحیه خودشان نیست ـ تا چون موسی نداشت، بگوییم رسولی ناقص بوده ـ بلکه این فضیلت را به تعلیم و تأدیب خدا به دست میآوردند، لذا امنیت او در سایه قرب پروردگار حاصل شد و این افتخار انس با خدا تعلیم و تأدیب الهی است نه مذمت و سرزنش.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ه. ق، ج۱۵، ص۳۴۶.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |