automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
آیا میتوان گفت ولایت فقیه تنها یک برداشت فقهی از چند روایت است؟! اگر چنین است، چگونه محقّق ثانی ولایت را اجماعی میداند و صاحب مفتاح الکرامه، بر نیابت فقیه، ادّعای اجماع میکند؟<ref>مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، ج۱۰، ص۲۱.</ref> آیا یک برداشتِ کوچکِ فقهیِ چند فقیه را میتوان مطلبی اجماعی و مربوط به همه فقها دانست؟ آیا میتوان پذیرفت فقیه بزرگی چون صاحب جواهر، برداشت فقهی چند فقیه را، اقتضایِ ذوق فقاهت، و تردید در آن را ناشی از نچشیدن طعم فقاهت بداند؟!<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۷.</ref> اگر مسئله ولایت فقیه، به این سستی است که به راحتی میتوان آن را متزلزل کرد، چگونه فقیه فرزانهای همچون امام خمینی آن را به قدری روشن و بدیهی میبیند که تصوّرش را موجب تصدیق و پذیرش آن میداند؟<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۴۶۷.</ref> اگر کسی بدون غرض، به چنین کلماتی که درباره ولایت فقیه و جایگاه مستحکم آن در معارف و فقه شیعه ابراز شده است نگاه کند، انصاف آن است که حتّی به ذهنش هم خطور نمیکند که مطلب، مربوط به فهمِ شخصیِ چند فقیهِ انگشت شمار، از روایاتی اندک باشد و این گونه برخورد، با چنین مطلب مستحکم و ریشه داری، غیر علمی و بی انصافی است. | آیا میتوان گفت ولایت فقیه تنها یک برداشت فقهی از چند روایت است؟! اگر چنین است، چگونه محقّق ثانی ولایت را اجماعی میداند و صاحب مفتاح الکرامه، بر نیابت فقیه، ادّعای اجماع میکند؟<ref>مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، ج۱۰، ص۲۱.</ref> آیا یک برداشتِ کوچکِ فقهیِ چند فقیه را میتوان مطلبی اجماعی و مربوط به همه فقها دانست؟ آیا میتوان پذیرفت فقیه بزرگی چون صاحب جواهر، برداشت فقهی چند فقیه را، اقتضایِ ذوق فقاهت، و تردید در آن را ناشی از نچشیدن طعم فقاهت بداند؟!<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۹۷.</ref> اگر مسئله ولایت فقیه، به این سستی است که به راحتی میتوان آن را متزلزل کرد، چگونه فقیه فرزانهای همچون امام خمینی آن را به قدری روشن و بدیهی میبیند که تصوّرش را موجب تصدیق و پذیرش آن میداند؟<ref>امام خمینی، کتاب البیع، ج۲، ص۴۶۷.</ref> اگر کسی بدون غرض، به چنین کلماتی که درباره ولایت فقیه و جایگاه مستحکم آن در معارف و فقه شیعه ابراز شده است نگاه کند، انصاف آن است که حتّی به ذهنش هم خطور نمیکند که مطلب، مربوط به فهمِ شخصیِ چند فقیهِ انگشت شمار، از روایاتی اندک باشد و این گونه برخورد، با چنین مطلب مستحکم و ریشه داری، غیر علمی و بی انصافی است. | ||
== اطلاعات اضافه == | == اطلاعات اضافه == | ||
اصل [[ولایت فقیه]] مورد اتفاق هه فقیهان شیعه دانسته شده و اختلاف آنها در گستره و حدود اختیارات فقیه شمرده شده است.<ref name=":0" /> گفته شده، اختیار فقیهان در ولایت، تصدّیِ امرِ [[قضاوت]] و دخالت در [[امور حسبیه]] را هیچ فقیه شیعهای انکار نکرده است.<ref name=":0" /> | اصل [[ولایت فقیه]] مورد اتفاق هه فقیهان شیعه دانسته شده و اختلاف آنها در گستره و حدود اختیارات فقیه شمرده شده است.<ref name=":0">جعفرپیشه فرد، مصطفی، ولایت فقیه، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، ۱۳۸۱ش.</ref> گفته شده، اختیار فقیهان در ولایت، تصدّیِ امرِ [[قضاوت]] و دخالت در [[امور حسبیه]] را هیچ فقیه شیعهای انکار نکرده است.<ref name=":0" /> | ||
[[سید جواد عاملی]]، عالم شیعه قرن سیزدهم قمری، ولایت فقیه را [[اجماع|اجماعی]] دانسته و افزون بر آن، روایات و عقل را نیز دلالت کننده بر آن دانسته است.<ref>مفتاح الكرامة، ج10، ص21.</ref> محققق کرکی نیز، نیابت فقیه عادل از سوی امامان(ع) در اموری که نیابتپذیر است را، مورد اتفاق عالمان شیعه شمرده است.<ref>رسائل، ج 1، ص 142.</ref> همچینن صاحب جواهر،<ref>ج 21، ص 397.</ref> محقّق اردبیلی،<ref>مجمع الفائده والبرهان، ج12، ص28.</ref> میرزای قمی،<ref>جامع الشتات، ج2، ص465.</ref> ملا احمد نراقی<ref>ملاّ احمد نراقی، عوائد الایّام، ص 536.</ref> و میر فتّاح مراغی<ref>ج 2، ص 563.</ref> از عالمان شیعه، ولایت فقیه را مورد اتفاق عالمان شیعه دانستهاند. | [[سید جواد عاملی]]، عالم شیعه قرن سیزدهم قمری، ولایت فقیه را [[اجماع|اجماعی]] دانسته و افزون بر آن، روایات و عقل را نیز دلالت کننده بر آن دانسته است.<ref>مفتاح الكرامة، ج10، ص21.</ref> محققق کرکی نیز، نیابت فقیه عادل از سوی امامان(ع) در اموری که نیابتپذیر است را، مورد اتفاق عالمان شیعه شمرده است.<ref>رسائل، ج 1، ص 142.</ref> همچینن صاحب جواهر،<ref>ج 21، ص 397.</ref> محقّق اردبیلی،<ref>مجمع الفائده والبرهان، ج12، ص28.</ref> میرزای قمی،<ref>جامع الشتات، ج2، ص465.</ref> ملا احمد نراقی<ref>ملاّ احمد نراقی، عوائد الایّام، ص 536.</ref> و میر فتّاح مراغی<ref>ج 2، ص 563.</ref> از عالمان شیعه، ولایت فقیه را مورد اتفاق عالمان شیعه دانستهاند. | ||
در برابر، | یکی از روشنفکران دینی، ولایت فقیه را برداشت فقهیِ چند فقیه از تعدادی روایات شمرده است. او این برداشت را متأثر از شیوه کشورداری محیط پیرامون آنان دانسته که رنگ و بوی سیاست شرقی (شاهنشاهی) دارد.<ref>کدیور، محسن، دغدغههای حکومت دینی، تهران، نشر نی، ۱۳۷۹ش، ص 165.</ref> در برابر، ولایت فقیه را از ضروریات و مسلمات فقه دانسته و اختلاف در آن را تنها نسبت به گستره آن دانستهاند.<ref name=":0" /> همچنین نسبت دادن ولایت فقیه به برداشت خاصّ تعدادی از فقیهان معاصر از چند روایت را، ردّ کردهاند.<ref name=":0" /> | ||
گفته شده در فقه اهل سنت نیز، حاکمیت به فقاهت مشروط شده است.<ref name=":0" /> به گفته عبدالرحمن جَزیری، مؤلف کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة، پیشوایان چهارگانه مذاهب اهل سنت بر این اتفاقنظر دارند که امام (حاکم) باید عالم و مجتهد باشد تا احکام الهی را بشناسد.<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 5، ص 416 و 417.</ref> امامالحَرَمین جُوَینی، عضدالدین ایجی، ابوالحسن ماوَردی، قاضی ابی یعلی و غزالی، از عالمان اهل سنت، حاکمیّت و الزام سیاسی را مشروط به مجتهد بودن حاکم دانستهاند. محمد ابوزهره، محمد مبارک و شیخ شلتوت، از عالمان معاصر اهل سنت نیز، معتقدند حاکم و رئیس دولت اسلامی باید مجتهد باشد.<ref>محمد سروش محلاتی، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ص 291 - 294.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |