اخلاقی بودن حکومت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


{{سوال}}
{{سوال}}
اخلاق یا حکومت اخلاقی چه جایگاهی در یک حکومت اسلامی که فقیه آن را زعامت و رهبری می‌کند، دارد؟ آیا حکومت به این معنی می‌تواند یک حکومت غیر اخلاقی باشد؟
درباره اخلاقی بودن یا غیراخلاقی بودن حکومت دینی توضیح بفرمایید{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی}}استبداد، غلبه و زور بر مردم، فریب و نیرنگ و... از ویژگی های یک حکومت غیراخلاقی است که حکومت دینی از این رذایل اخلاقی به طور کلی دور است. حکومت دینی رسالت و هویت خود را در پاسداشت و اعمال اخلاق حسنه می داند و اعمال و کارکرد خود را با اخلاق دینی می سنجد و اگر از دایره اخلاق خارج شود مشروعیت خود را از دست می دهد. صداقت، عدالت، آزادی، حق مشارکت مردم
{{درگاه|حکومت دینی}}استبداد، غلبه و زور بر مردم، فریب و نیرنگ و... از ویژگی‌های یک حکومت غیر اخلاقی است که حکومت دینی از این رذایل اخلاقی به طور کلی دور است. حکومت دینی رسالت و هویت خود را در پاسداشت و اعمال اخلاق حسنه می‌داند و اعمال و کارکرد خود را با اخلاق دینی می‌سنجد و اگر از دایره اخلاق خارج شود مشروعیت خود را از دست می‌دهد. صداقت، عدالت، آزادی، حق مشارکت مردم، مدارا با مردم، قانون گرایی، پاسخگو بودن حاکمیت و... از اصول اخلاقی‌ای است که حاکمیت دینی می‌کوشد بدان متصف باشد تا هم کارکردی خلاف فلسفه وجودی خود نداشته باشد و در راستای احکام دینی حرکت کند و هم مردم از ثمره حکومت دینی که برخوردار باشند.


== تعریف اخلاق ==
== تعریف اخلاق ==
خط ۲۷: خط ۲۶:
دستگاه حکومت فقیه کاملاً در مقابل حکومت‌های غیر اخلاقی جهان قرار دارد، زیرا مبنای حکومت فقیه، الهی و ارزشی است؛ بنابر این قوانین و دستورات آن در راستای تکامل انسان بوده و بر معیارهای اخلاق اسلامی قرار دارد که به صورت ذیل بیان می‌گردد:
دستگاه حکومت فقیه کاملاً در مقابل حکومت‌های غیر اخلاقی جهان قرار دارد، زیرا مبنای حکومت فقیه، الهی و ارزشی است؛ بنابر این قوانین و دستورات آن در راستای تکامل انسان بوده و بر معیارهای اخلاق اسلامی قرار دارد که به صورت ذیل بیان می‌گردد:


'''صداقت''': مسائل سیاسی دو چهره دارند: چهره ای از خیانت، مکر، تزویر و دروغ که بر پایه منافع شخصی و گروهی استوار است. چهره دیگر سیاست عبارت است، از خدمت، صداقت، درستکاری که مبتنی بر ارزش‌های الهی و منافع عمومی است. در نظام سیاسی فقاهت، سیاست از نوع اوّل که امروز بسیار متداول است، مردود و مذموم شمرده شده، و سیاست از نوع دوم که در سیره انبیای عِظام، ائمه اطهار و فقهاء، دیده می‌شود، پسندیده است. سراسر زمامداری رسول اکرم و امام علی(ع) مملو از صداقت و درستکاری است. آن بزرگواران هیچ معاهده ای را حتی با دشمن، نقض نکردند. در زمان غیبت، هیچ فقیهی دیده نشده که زمامداران سیاسی را به فریب و نیرنگ ترغیب و تشویق کرده باشد. البته بین تزویر، دروغ با هوشیاری در برابر دشمن فرق است.
'''صداقت''': مسائل سیاسی دو چهره دارند: چهره‌ای از خیانت، مکر، تزویر و دروغ که بر پایه منافع شخصی و گروهی استوار است. چهره دیگر سیاست عبارت است، از خدمت، صداقت، درستکاری که مبتنی بر ارزش‌های الهی و منافع عمومی است. در نظام سیاسی فقاهت، سیاست از نوع اوّل که امروز بسیار متداول است، مردود و مذموم شمرده شده، و سیاست از نوع دوم که در سیره انبیای عِظام، ائمه اطهار و فقهاء، دیده می‌شود، پسندیده است. سراسر زمامداری رسول اکرم و امام علی(ع) مملو از صداقت و درستکاری است. آن بزرگواران هیچ معاهده‌ای را حتی با دشمن، نقض نکردند. در زمان غیبت، هیچ فقیهی دیده نشده که زمامداران سیاسی را به فریب و نیرنگ ترغیب و تشویق کرده باشد. البته بین تزویر، دروغ با هوشیاری در برابر دشمن فرق است.


'''عدالت''': بارزترین مصداق فضایل در اخلاق سیاسی و روابط حکومت و مردم، عدالت است. عدالت به معنای خاص یعنی ملکه ای نفسانی که فرد را به انجام نیکی‌ها ترغیب کرده و از انجام منکرات بازمی‌دارد. از جمله شرایط فقیهی که حکومت را بر عهده می‌گیرد این است که به مجرد کمترین عمل غیر اخلاقی و به عبارتی خارج از محدوده اوامر و نواهی الهی از شرط عدالت سلب گردیده و با این کوچکترین ظلم و کوچکترین کج رفتاری که خلاف شرع باشد، خود به خود از ولایت ساقط می‌شود. درکتب فقهی یکی از شرایط فقیه حاکم، عدالت ذکر شده است و عدالت، در حوزه اجتماعی، همان احقاق حقوق است.<ref>فرهنگ ابجدی، متن، ص۹۲.</ref>
'''عدالت''': بارزترین مصداق فضایل در اخلاق سیاسی و روابط حکومت و مردم، عدالت است. عدالت به معنای خاص یعنی ملکه‌ای نفسانی که فرد را به انجام نیکی‌ها ترغیب کرده و از انجام منکرات بازمی‌دارد. از جمله شرایط فقیهی که حکومت را بر عهده می‌گیرد این است که به مجرد کمترین عمل غیر اخلاقی و به عبارتی خارج از محدوده اوامر و نواهی الهی از شرط عدالت سلب گردیده و با این کوچکترین ظلم و کوچکترین کج رفتاری که خلاف شرع باشد، خود به خود از ولایت ساقط می‌شود. در کتب فقهی یکی از شرایط فقیه حاکم، عدالت ذکر شده است و عدالت، در حوزه اجتماعی، همان احقاق حقوق است.<ref>فرهنگ ابجدی، متن، ص۹۲.</ref>


بنابراین عدالت، زیربنای اخلاق سیاسی و یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است. خدای کریم در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>حدید / ۲۵.</ref>؛ «به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند».
بنابراین عدالت، زیربنای اخلاق سیاسی و یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است. خدای کریم در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ|ترجمه=به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.|سوره=حدید|آیه=۲۵}}


امام علی(ع) راجع به اخلاق سیاسی می‌فرماید: «ملاک السیاسه العدل؛ عدالت معیار سیاست است».<ref>عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۳۱۵.</ref> قرآن کریم و حدیث امام علی(ع) اشاره به این دارد که یکی از معیارهای حاکم فقیه، عادل بودن آن است.
امام علی(ع) راجع به اخلاق سیاسی می‌فرماید: «ملاک السیاسه العدل؛ عدالت معیار سیاست است».<ref>عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۳۱۵.</ref>  


'''حق مشارکت سیاسی مردم:''' همانگونه که بیان گردید عدالت بارزترین مصداق اخلاق سیاسی است و عدالت جز احقاق حق نیست؛ بنابراین یکی از حقوق مردم بر حکومت فقیه، مشارکت در امور سیاسی است. مشارکت سیاسی بدین معنا است که مردم در امور کلّی جامعه، حضور فعّال داشته باشند. امام خمینی به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط و سیاست مدار، در این باره چنین می‌فرماید: «حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی ست که در یک کشوری می‌گذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیف شان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش».<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵ و ج۲۱، ص۴۲۲–۳۹۳.</ref>
'''حق مشارکت سیاسی مردم:''' یکی از حقوق مردم بر حکومت فقیه، مشارکت در امور سیاسی است. مشارکت سیاسی بدین معنا است که مردم در امور کلّی جامعه، حضور فعّال داشته باشند. امام خمینی به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط و سیاست مدار، در این باره چنین می‌فرماید: «حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی‌ست که در یک کشوری می‌گذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیف شان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش».<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵ و ج۲۱، ص۴۲۲–۳۹۳.</ref>


نظام جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای ولایت فقیه استوار گردیده است، مصداق عینی مشارکت سیاسی مردم است. در انتخاب مسئولین قوای اجرایی و قانون گذاری مردم دخالت دارند و هیچ فرقی بین روحانی وغیر روحانی نیست.
نظام جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای ولایت فقیه استوار گردیده است، مصداق عینی مشارکت سیاسی مردم است. در انتخاب مسئولین قوای اجرایی و قانون گذاری مردم دخالت دارند و هیچ فرقی بین روحانی وغیر روحانی نیست.


'''حق نظارت مردم بر حکومت:''' برخلاف حکومت‌های دیکتاتوری، یکی از معیارهای اخلاقی در نظام سیاسی حکومت فقیه، حق نظارت مردم بر حکومت است. در دوران حکومت عادلانه امیر مؤمنان(ع) با اینکه قوانین اسلام در جامعه حاکم بود و با اینکه در رأس دستگاه حکومت، شخصی مانند حضرت علی(ع) قرار داشت که عدل مجسّم بود در عین حال برای اینکه عاملان حکومت در گوشه و کنار جامعه بزرگ اسلامی از جاده عدل تخطّی نکنند و حقوق مردم پایمال نشود، امیرالمؤمنین(ع) به هوشیار کردن مردم و آگاه ساختن آنها نسبت به حقوقشان اصرار عجیبی داشت. حکومت فقیه در واقع استمرار حکومت امیر المؤمنین(ع) است، پس چگونه می‌تواند حق نظارت مردم بر حکومت را نادیده بگیرد؟ امام خمنیی (ره) که از سلاله پاک آن حضرت است، حق نظارت را که نشأت گرفته از اندیشه سیاسی و فقهی اوست، صراحتاً بیان می‌کند: «ما، همه مان، مسئولیم، نه مسئول برای کار خودمان؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم (کلُّکم راعٍ وَ کلُّکمْ مَسئولٌ عَن رَعِیَّتِه) همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران. مسئولیت من هم گردن شماست، (مسئولیت) شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟... امت باید نهی از منکر بکند؛ امر به معروف بکند… همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، همان، ج۸، ص۴-۵-۴۸۷-۴۸۸ و ج۱۰، ص۱۱۰.</ref>
'''حق نظارت مردم بر حکومت:''' برخلاف حکومت‌های دیکتاتوری، یکی از معیارهای اخلاقی در نظام سیاسی حکومت فقیه، حق نظارت مردم بر حکومت است. در دوران حکومت عادلانه امیر مؤمنان(ع) با اینکه قوانین اسلام در جامعه حاکم بود و با اینکه در رأس دستگاه حکومت، شخصی مانند حضرت علی(ع) قرار داشت که عدل مجسّم بود در عین حال برای اینکه عاملان حکومت در گوشه و کنار جامعه بزرگ اسلامی از جاده عدل تخطّی نکنند و حقوق مردم پایمال نشود، امیرالمؤمنین(ع) به هوشیار کردن مردم و آگاه ساختن آنها نسبت به حقوقشان اصرار داشت. حکومت فقیه در واقع استمرار حکومت امیر المؤمنین(ع) است، پس چگونه می‌تواند حق نظارت مردم بر حکومت را نادیده بگیرد؟ امام خمینی (ره) که از سلاله پاک آن حضرت است، حق نظارت را که نشأت گرفته از اندیشه سیاسی و فقهی اوست، صراحتاً بیان می‌کند: «ما، همه‌مان، مسئولیم، نه مسئول برای کار خودمان؛ مسئول کارهای دیگران هم هستیم (کلُّکم راعٍ وَ کلُّکمْ مَسئولٌ عَن رَعِیَّتِه) همه باید نسبت به همه رعایت بکنند. همه باید نسبت به دیگران. مسئولیت من هم گردن شماست، (مسئولیت) شما هم گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی؟ باید هجوم کنید، نهی کنید که چرا؟... امت باید نهی از منکر بکند؛ امر به معروف بکند… همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، همان، ج۸، ص۴-۵-۴۸۷-۴۸۸ و ج۱۰، ص۱۱۰.</ref>


در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل درج گردیده است.<ref>اصل هشتم قانون اساسی.</ref>
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل درج گردیده است.<ref>اصل هشتم قانون اساسی.</ref>


'''قانون‌گرایی در حکومت فقیه:''' یکی از ویژگی‌های حکومت‌های دیکتاتوری این بود که فرمانروایان خود را مقید به قانون احساس نمی‌کنند و امور کشور را بدون دخالت مردم و بصورت خود سرانه اداره می‌کنند. ولی حکومت فقیه یک حکومت قانون گرای است. رئیس و مرئوس، زن و مرد همه در برابر قانون مساوی هستند. امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط، در این زمینه می‌فرماید: «در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن(ص) در مقابل قانون، بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسان‌ها در تبعیت از قانون است… در اسلام یک چیز حکم می‌کند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم می‌کرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیر المؤمنین هم قانون حکم می‌کرد. امیر المؤمنین مجری بود… در اسلام قانون حکومت می‌کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمی‌توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می‌گویم تو بگویی، من ترا اخذ می‌کنم و (رگ) وَتینَت را قطع می‌کنم».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۲۱ و ج۱۱، ص۵۲۲ و ج۱۰، ص۳۱۱ و ج۱۰، ص۳۵۳ و ج۱۱، ص۲۳.</ref>
'''قانون‌گرایی در حکومت فقیه:''' یکی از ویژگی‌های حکومت‌های دیکتاتوری این بود که فرمانروایان خود را مقید به قانون احساس نمی‌کنند و امور کشور را بدون دخالت مردم و بصورت خودسرانه اداره می‌کنند. ولی حکومت فقیه یک حکومت قانونگرای است. رئیس و مرئوس، زن و مرد همه در برابر قانون مساوی هستند. امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط، در این زمینه می‌فرماید: «در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن(ص) در مقابل قانون، بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسان‌ها در تبعیت از قانون است… در اسلام یک چیز حکم می‌کند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم می‌کرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیر المؤمنین هم قانون حکم می‌کرد. امیر المؤمنین مجری بود… در اسلام قانون حکومت می‌کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمی‌توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می‌گویم تو بگویی، من تو را اخذ می‌کنم و (رگ) وَتینَت را قطع می‌کنم».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۲۱ و ج۱۱، ص۵۲۲ و ج۱۰، ص۳۱۱ و ج۱۰، ص۳۵۳ و ج۱۱، ص۲۳.</ref>


'''پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم:''' از ویژگی‌های نظام استبدادی پاسخگو نبودن مسئولین در برابر مردم است ولی در حکومت فقیه، چنین نیست؛<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۹.</ref> در نظام جمهوری اسلامی ایران بارها نمایندگان منتخب مردم، مسئولین قوای اجرائیه را مورد استیضاح قرار داده و در صورت عدم اقناع، آن‌ها از مقام خود برکنار شده‌اند.
'''پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم:''' از ویژگی‌های نظام استبدادی پاسخگو نبودن مسئولین در برابر مردم است ولی در حکومت فقیه، چنین نیست؛<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۹.</ref> در نظام جمهوری اسلامی ایران بارها نمایندگان منتخب مردم، مسئولین قوای اجرائیه را مورد استیضاح قرار داده و در صورت عدم اقناع، آن‌ها از مقام خود برکنار شده‌اند.
۱۵٬۲۵۶

ویرایش