پرش به محتوا

ضرورت حکومت دینی و حاکمیت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:


حاکمیت فقیه هیچ منافاتی با اینکه در هر یک از زیر مجموعه‌های حکومت کارشناسان مربوط به آن به فعالیت پرداخته و حکومت جامعه اسلامی را در حوزه تخصص خود یاری کنند، وجود ندارد. بلکه آنچه که مهم است این است که همه این بخش‌ها باید تحت حاکمیت فقیه صورت گیرد تا مسیر جامعه یک مسیر دینی باشد. همچنین نباید فراموش کرد که فقیهی می‌تواند حاکمیت را در دست گیرد که تبحّر سیاسی لازم را نیز داشته باشد.
حاکمیت فقیه هیچ منافاتی با اینکه در هر یک از زیر مجموعه‌های حکومت کارشناسان مربوط به آن به فعالیت پرداخته و حکومت جامعه اسلامی را در حوزه تخصص خود یاری کنند، وجود ندارد. بلکه آنچه که مهم است این است که همه این بخش‌ها باید تحت حاکمیت فقیه صورت گیرد تا مسیر جامعه یک مسیر دینی باشد. همچنین نباید فراموش کرد که فقیهی می‌تواند حاکمیت را در دست گیرد که تبحّر سیاسی لازم را نیز داشته باشد.
== دلایل ضرورت حکومت دینی ==
مهم ترين دلايل ضرورت تشکيل حکومت اسلامي عبارتند از:
=== دليل عقلي ===
عقل، وجود حکومت را براي جلوگيري از هرج و مرج ناشي از تزاحم و تلاقي منافع انسان ها و پرهيز از هر گونه اختلاف و به منظور تأمين نظم اجتماعي لازم و ضروري مي شمارد. اجتماعي بودن انسان از يک سوء و طبع استخدام گر انسان که طالب برتري و به خدمت گرفتن ديگران در جهت منافع خويش است از سوي ديگر ضرورت وجود قانون و حکومت را براي جلوگيري از اختلاف، تشتت و هرج و مرج و ايجاد نظم و امنيت در جامعه، به اثبات مي رساند، و اين ضرورت مخصوص به زمان و مکان خاصي نيست و تمام زمان ها و مکان ها را در بر مي گيرد.
و از آنجا که خداوند مسائل اجتماعي را به حال خود واگذار ننموده و اراده خداوند بر اين تعلّق گرفته که وسايل تکامل مادي و معنوي جامعه را فراهم کند و اين امر بدون وجود حکومت و دستگاه حاکمه صالح ميسر نيست، ضرورت حکومت اسلامي که در راستاي تأمين مصالح مادي و معنوي گام بردارد اثبات مي گردد. علاوه بر اين که ماهيت قوانين اسلام خود بيان گر ضرورت وجود حکومت اسلامي اسلامي است.
نگاهي گذرا به احکام و قوانين اسلام همچون جهاد، دفاع، قضاوت و اجراي حدود و... حاکي از آن است اجرا و تحقق آنها بدون ايجاد حکومت ممکن نيست و اگر اسلام نظارت و ارشاد و امر به معروف و نهي از منکر و جهاد و دفاع دارد، اگر حدود و مقررات و قوانين اجتماعي و جامع دارد، اين نشان مي دهد که اسلام يک تشکيلات همه جانبه و يک حکومت است اگر اسلام آمده است تا جلوي همه مکتب هاي باطل را بگيرد و تجاوز و طغيان طواغيت را در هم کوبد، چنين انگيزه اي، بدون حکومت و چنين هدفي، بدون سياست هرگز ممکن نيست».<ref>جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۷۵ و ۷۶.</ref> بر اين اساس مرحوم امام فرمودند: «نهاد حکومت، آن قدر اهميت دارد که نه تنها در اسلام حکومت وجود دارد، بلکه اسلام چيزي جز حکومت نيست و احکام شرعي، قوانيني است که يکي از شئون حکومت است بدين ترتيب، حاکميت اسلامي و بسط عدالت، مطلوب بالذات و احکام مطلوب بالعرض است و مقصود از آن ها اجراي حکومت است».<ref>امام خميني (ره)، کتاب البيع، قم، موسسه اسماعيليان، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۴۷۲.</ref>
=== دليل نقلي ===
صرف نظر از دليل عقلي، ادله نقلي «آيات و روايات» نيز ضرورت وجود حکومت اسلامي را اثبات مي کند و اين آيات و روايات در حقيقت مؤيد دليل عقلي است که در اينجا به اختصار بدان اشاره مي کنيم.
====آيات ====
از ميان آيات دال بر ضرورت تشکيل حکومت به ذکر دو نمونه بسنده مي کنيم
۱....وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْک وَالْحِکمَه وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَکنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعَالَمِينَ<ref>بقره / ۲۵۱.</ref> و خداوند حکومت و دانش را به او «حضرت داود» بخشيد و از آن چه مي خواست به او تعليم داد، و اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نمي کرد، زمين را فساد فرا مي گرفت، ولي خداوند نسبت به عالميان لطف و احسان دارد. جمله «و لولا دفع الله....» به خوبي نشان مي دهد که اگر حکومت مقتدر ونيرومندي نباشد و جلوي طاغيان و سرکشان را نگيرد، زمين پر از فساد مي شود به اين ترتيب حکومت عادلانه يکي از عطاياي بزرگ الهي است که جلو مفاسد ديني و اجتماعي را مي گيرد».<ref>مکارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ۱۳۷۷ش، ج۱۰، ص۲۳.</ref> بنابراين، اين آيه شريفه ضرورت وجود حکومت را براي جلوگيري از مفاسد ديني و اجتماعي و برقراري امنيت به زيبايي ترسيم نموده است.
۲. الَّذِينَ إِن مَّکنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاه وَآتَوُا الزَّکاه وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَه الْأُمُورِ<ref>حج / ۴۱.</ref> کساني که هر گاه در زمين به آن ها قدرت بخشيديم نماز را بر پا مي دارند و زکات مي دهند و امر به معروف و نهي از منکر مي کنند و براي خداوند سرانجام کارهاست. اين آيه نيز تلويحا مي رساند که بر پا داشتن نماز و اداي زکات و امر به معروف و نهي از منکر در قياسي گسترده و عام از طريق تشکيل حکومت ميسر است و لذا مؤمنان راستين را به اين صفت توصيف مي کند که آنها به هنگام قدرت يافتن و به حکومت رسيدن اين فرائض بزرگ الهي را بر پا مي دارند و اجرا مي کنند و از اينجا نقش حکومت در اصلاح جامعه از ديدگاه اسلام روشن مي شود».<ref>مکارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، همان، ج۱۰، ص۲۴.</ref>
=== روايات ===
به دو نمونه از روايات، در اين زمينه اشاره مي کنيم
حضرت علي(ع) ضرورت تشکيل حکومت را در پاسخ شعار خوارج که مي گفتند «لا حکم الاّ لله اين گونه بيان فرمودند: کلمه حقّ يراد بها باطل نعم انه لا حکم الاّ لله و لکن هولاء يقولون لا امره الاّ لله و انه لابّد للناس من امير برّ اوفاجر».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۴۱.</ref> سخن حقي است که از آن اراده باطل شده، آري درست است، فرماني جز فرمان خدا نيست، ولي اينها مي گويند زمامداري جز براي خدا نيست، در حالي که مردم به زمامداري نيک يا بد، نيازمندند. اين سخن حضرت به خوبي نشانگر ضرورت حکومت است و اين که جامعه نمي تواند بدون حکومت و حاکم به حيات خويش ادامه دهد و دچار هرج و مرج مي گردد و حتي حاکم بد از جامعه بدون حکومت که با هرج و مرج رو به روست، بهتر است.
هم چنين در روايت ديگري حضرت بعد از ذکر آياتي از قرآن از جمله آيه ۲۴ سوره انفال و آيه ۱۷۹ سوره بقره فرمودند: «و في هذا اوضح دليل علي انه لابد للامه من امام يقومه بامرهم فيأمرهم وينهاهم و يقيم فيهم الحدود و يجاهد العدّو و يقسم الغنائم و يفرض الفرائض و يعرّفهم ابواب ما فيه صلاحهم و يحذّرهم ما فيه مضارّهم اذ کان الامر و النهي احد اسباب بقاء الخلق والاّ سقطت الرغبه و الرهبه و لم يرتدع و لفسد التدبير و کان ذلک سببا لهلاک العباد».<ref>مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق، ج۹۰، ص۴۱.</ref> در اين «آيات» روشن ترين دليل است بر اين که براي امت لازم است امامي باشد که امر آنها را بر پا کند و امر و نهي کند و حدود را اقامه کند و با دشمنان بجنگد و غنائم را تقسيم نموده و واجبات را بر پا نمايد و آنچه در آن صلاح آنهاست به آنها بشناساند و از چيزهايي که ضرر آنها در آن است بر حذر دارد، چون امر و نهي يکي از اسباب بقاي مردم است و الاّ رغبت و ترس از بين رفته و هيچ کس از گناه باز نمي ايستد و نظام جامعه فاسد مي شود و اين سبب هلاک بندگان مي گردد».
اين روايت نيز همچون روايت قبل به روشني ضرورت وجود حکومت و حاکم عادلي که احکام اسلام را به پا دارد، را ترسيم نموده است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش