پرش به محتوا

قهر و غلبه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
«ابن فارس» دربارهٔ معنای «قهر» که قاهر و قهار از آن گرفته شده است، می‌گوید: این کلمه بر پیروزی و برتری دلالت می‌کند و قاهر به معنای غالب است. «راغب» می‌گوید: «قهر» به معنای غلبه و ذلیل کردن طرف مقابل است، چنان‌که می‌فرماید:{{قرآن|فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ}}.<ref>ضحی / ۹.</ref> (امّا یتیم را ذلیل مکن). ولی ظاهر این است که «ذلت» معنای مستقیم «قهر» نیست، بلکه از لوازم آن می‌باشد، زیرا لازمهٔ غلبه بر کسی، ذلیل و سرکوب کردن اوست که ملازم با ذلت است.
«ابن فارس» دربارهٔ معنای «قهر» که قاهر و قهار از آن گرفته شده است، می‌گوید: این کلمه بر پیروزی و برتری دلالت می‌کند و قاهر به معنای غالب است. «راغب» می‌گوید: «قهر» به معنای غلبه و ذلیل کردن طرف مقابل است، چنان‌که می‌فرماید:{{قرآن|فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ}}.<ref>ضحی / ۹.</ref> (امّا یتیم را ذلیل مکن). ولی ظاهر این است که «ذلت» معنای مستقیم «قهر» نیست، بلکه از لوازم آن می‌باشد، زیرا لازمهٔ غلبه بر کسی، ذلیل و سرکوب کردن اوست که ملازم با ذلت است.


علامه طباطبایی می‌گوید قهر، نوعی از غلبه است و آن این که چیزی بر چیزی پیروز گردد و او را به پیروی از اثر خود مجبور سازد، اثری که با طبع او سازگار نیست، مانند غلبه آب بر آتش، که آن را خاموش می‌سازد.
[[علامه طباطبایی]] می‌گوید قهر، نوعی از غلبه است و آن این که چیزی بر چیزی پیروز گردد و او را به پیروی از اثر خود مجبور سازد، اثری که با طبع او سازگار نیست، مانند غلبه آب بر آتش، که آن را خاموش می‌سازد.


اسم «قاهر» همان گونه که بر دیگران صدق می‌کند بر خدا نیز صدق می‌کند؛ ولی با این تفاوت که در غیر خداوند قاهر و مقهور از نظر وجودی در رتبه واحدی قرار دارند؛ مثلاً آب و آتش هر دو موجود طبیعی است، در حالی که قاهریت خدا بر جهان با بندگان، از این مقوله نیست. قاهریت او برتری و احاطه اوست، درست است خدا بر بندگانش غالب است، لکن چون از نظر وجودی برتر است، از این جهت در قرآن کریم لفظ قاهر با جمله «فوق عباده» همراه می‌باشد و عنایت دارد که این مطلب با به کار بردن کلمهٔ «فوق عباده» بیان کند تا برساند نه تنها خدا قاهر بر بندگان است، بلکه بالا و برتر از آن‌ها است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۷، ص۳۵.</ref>
اسم «قاهر» همان گونه که بر دیگران صدق می‌کند بر خدا نیز صدق می‌کند؛ ولی با این تفاوت که در غیر خداوند قاهر و مقهور از نظر وجودی در رتبه واحدی قرار دارند؛ مثلاً آب و آتش هر دو موجود طبیعی است، در حالی که قاهریت خدا بر جهان با بندگان، از این مقوله نیست. قاهریت او برتری و احاطه اوست، درست است خدا بر بندگانش غالب است، لکن چون از نظر وجودی برتر است، از این جهت در قرآن کریم لفظ قاهر با جمله «فوق عباده» همراه می‌باشد و عنایت دارد که این مطلب با به کار بردن کلمهٔ «فوق عباده» بیان کند تا برساند نه تنها خدا قاهر بر بندگان است، بلکه بالا و برتر از آن‌ها است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۷، ص۳۵.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۴:
آیاتی که مشتقات این کلمه در آن‌ها آمده است، عبارتند از: روم ۲، بقره / ۲۴۹، انفال / ۶۵، ۴۸، ۳۶، مجادله / ۲۱، شعراء / ۴۴، آل عمران / ۱۲، انبیاء / ۴۴.
آیاتی که مشتقات این کلمه در آن‌ها آمده است، عبارتند از: روم ۲، بقره / ۲۴۹، انفال / ۶۵، ۴۸، ۳۶، مجادله / ۲۱، شعراء / ۴۴، آل عمران / ۱۲، انبیاء / ۴۴.


در آیه ۴۴ سوره شعراء ساحران به فرعون قسم میخورند که بر موسی پیروز می شوند: {{قرآن|إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ|ترجمه=ما حتماً پيروزيم|سوره=شعراء|آیه=۴۴}}
در آیه ۴۴ [[سوره شعراء]] ساحران به [[فرعون]] قسم میخورند که بر [[حضرت موسی(ع)]] پیروز می شوند: {{قرآن|إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ|ترجمه=ما حتماً پيروزيم|سوره=شعراء|آیه=۴۴}}


* به بیان علامه طباطبایی، غلبه اعم از قهر می‌باشد و موارد کاربرد آن گسترده‌تر است. به بیان دیگر بین قهر و غلبه، عام و خاصّ مطلق وجود دارد و معنای غلبه اعمّ از قهر می‌باشد.
* به بیان علامه طباطبایی، غلبه اعم از قهر می‌باشد و موارد کاربرد آن گسترده‌تر است. به بیان دیگر بین قهر و غلبه، عام و خاصّ مطلق وجود دارد و معنای غلبه اعمّ از قهر می‌باشد.
۱۵٬۲۴۳

ویرایش