|
|
خط ۸: |
خط ۸: |
| پاسخ تفصیلی: | | پاسخ تفصیلی: |
|
| |
|
| اصل روایات
| | == بررسی روایات طولانی شدن نماز آیات == |
| | درباره طولانی شدن نماز آیات پیامبر(ص) یک روایت و درباره طولانی شدن نماز آیات امام علی(ع) دو روایت در منابع حدیثی شیعه ذکر شده است: |
|
| |
|
| در رابطه با طولانی خواندن نماز آیات توسط رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نیز توسط امیرمؤمنان علی (علیه السلام) سه روایت نقل شده است: | | * حدیثی در کتاب تهذیب الاحکام نوشته شیخ طوسی: بر اساس این حدیث، پیامبر(ص) به دلیل کسوف خورشید، نماز آیات اقامه کرد و آنقدر قیام نماز را طولانی کرد، که عدهای از نمازگزاران بیحال شدند.<ref>شیخ طوسى، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۹۳.</ref> |
| | * حدیثی در کتاب من لایحضره الفقیه نوشته شیخ صدوق: در این روایت گفته در زمان حکومت امام علی(ع)، خورشیدگرفتگی صورت گرفت و او نماز آیاتش را به قدری طول داد که پاهای مردم از عرق خیس شده بود.<ref>شیخ صدوق، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه - قم، چاپ دوم، 1413ق، ج1 ؛ ص540.</ref> |
| | * حدیثی در کتاب مقنعه نوشته شیخ مفید: بر اساس این روایت، امام علی(ع) در مسجد کوفه نماز کسوف (آیات) خواند و سورههای کهف و انبیاء را در هر رکعت از پنج رکعت آن تکرار کرد.او رکوع نماز را آنقدر طولانی کرد که عرق از پای نمازگزاران جاری شده و بسیاری از آنها بیحال شدند.<ref name=":0">مفيد، محمد بن محمد، المقنعة - قم، چاپ اول، 1413ق، ص210.</ref> |
|
| |
|
| ۱- محمد بن حسن به اسنادش از محمدبن علی بن محبوب، ازحسن بن علی، از جعفر بن محمد، از عبدالله بن میمون القداح، از جعفر، ازپدرگرامیش، از پدران گرامیش (علیهم السلام ) نقل میکند و میگوید: «انکسفت الشمس فی زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) فصلی بالناس رکعتین وطول حتی غشی علی بعض القوم ممن کان وراه من طول القیام»؛ «خورشیدگرفتگی درزمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) رخ داد، ایشان دو رکعت نماز (جماعت) به همراه مردم خواند وآن قدر قیامِ نماز کسوف (آیات) را طول داد که عدهای از نمازگزاران بیحال شدند».
| | روایان دو روایت ذکر شده در کتاب تهذیب الاحکام و من لایحضره الفقیه ثقه و مورد اعتماد دانسته شدهاند؛ زیرا محمدبن علی بن محبوب،<ref>رجال نجاشی، ص۶۷؛ معجم الرجال، ج۱۷، ص۹.</ref> حسن بن علی بن فضال،<ref>برگرفته از کتاب راویان امام رضا((ع)) در مسندالرضا، نوشتهی عزیزالله عطاردی.</ref> ابوالقاسم جعفر بن محمد (اشعری)<ref>رجال نجاشی، ج۱، ص۳۵۰؛ طوسی، الفهرست، ص۴۲.</ref> و عبدالله بن میمون القداح،<ref>رجال کشی، ص۳۸۹؛ فهرست نجاشی، ص۱۴۸؛ خلاصه حلی، ص۵۳؛ نقد الرجال میر مصطفی تفرشی، ۱۹۷ -۱۹۸.</ref> راویان این دو روایت در کتابهای رجالی شیعه ثقه شمرده شدهاند. البته روایتی که در کتاب مقنعه ذکر شده مرسل بوده؛<ref name=":0" /> بنابراین آن را از نظر سند قابل اعتماد ندانستهاند. |
| | |
| ۲ ـ محمد بن علی بن الحسین (امام باقر علیه السلام) فرمود: «انکسفت الشمس علی عهد أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، فصلی بهم حتی کان الرجل ینظر إلی الرجل قد ابتلت قدمه من عرقه» ؛ « خورشیدگرفتگی در زمان امام علی(علیه السلام) رخ داد، ایشان به همراه مردم نماز (جماعت) خواند و آن قدر نماز را طول دادکه{برخی از}مردها، هنگامی که به پاهای خود نگاه میکردند پاهایشان از عرق خیس شده بود».
| |
| | |
| ۳ ـ شیخ مفید درکتاب «مقنعه»آورده است: «روی عن أمیرالمؤمنین (علیه السلام) أنه صلی بالکوفه صلاه الکسوف فقرأ فیها بالکهف والأنبیاء ورددها خمس مرات، وأطال فی رکوعها حتی سال العرق علی أقدام من کان معه، وغشی علی کثیر منهم»؛ «از امام علی(علیه السلام) روایت شده است که ایشان درکوفه نماز کسوف(آیات) را خواند و در آن سورههای کهف و انبیاء را خواند و پنج مرتبه آن را (در پنج رکعت) تکرار کرد و رکوع نماز را آن قدر طول داد که عرق ازپاهای کسانی که همراه او نماز میخواندند جاری شد و بسیاری از نمازگزاران، بیحال شدند».<ref>حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، ج۷ ، ص۴۹۹.</ref>
| |
| | |
| بررسی سند روایات
| |
| | |
| ۱. حدیث اول:
| |
| ۲.
| |
| الف: محمدبن علی بن محبوب:
| |
| | |
| اکثر تراجم نویسان از این محدث به نیکی یاد کرده و او را در جمع فقیهان و محدثان درجه اول شیعه آوردهاند. نجاشیمیگوید: «محمد بن علی بن محبوب، در عصر خود بزرگ قمیها، مردی مورد اطمینان، بصیر، فقیه در دین و دارای اعتقادات صحیح بود.<ref>رجال نجاشی، ص۶۷.</ref>
| |
| | |
| حضرت آیت الله خوئی در کتاب رجال خود آورده است: «این محدث بزرگ از فقیه (امام کاظم) علیهالسلام روایت و حدیث میکند».<ref>معجم الرجال، ج۱۷، ص۹.</ref>
| |
| | |
| ب.حسن بن علی بن فضال
| |
| | |
| شیخ ابوجعفر طوسی حسن بن علی را در رجال خود از راویان حضرت رضا((ع)) ذکر کرده و میگوید: او از موالیان تیمالرباب بوده و از ثقات اهل کوفه به شمار میرود. او از راویان امام رضا((ع)) به شمار میرفته و از خواص آن حضرت میباشد. او مردی زاهد، پارسا، با ورع و موثق در نقل حدیث بود و در میان محدثان مقامی بزرگ و ارجمند داشت. علامه حلّی هم او را در بخش اول خلاصه ذکر نموده و سخنان شیخ و نجاشی را دربارهی او میآورد.<ref>برگرفته از کتاب راویان امام رضا((ع)) در مسندالرضا، نوشتهی عزیزالله عطاردی.</ref>
| |
| | |
| ج. ابوالقاسم جعفر بن محمد (اشعری)
| |
| | |
| در مورد وثاقتش باید گفت که شیخ مفید از وی تعبیر به «صدوق» کرده و نجاشی<ref>رجال نجاشی، ج۱، ص۳۵۰.</ref> (۱/۳۰۵) و طوسی (الفهرست، ۴۲) وی را مورد اعتماد خواندهاند. نجاشی دربارهاش میگوید: «هر زیبایی و علمی که مردم را با آن وصف نمایی، برترش را در جعفر بن محمد بن قولویه خواهییافت.» (ج۱،ص۳۰۵).
| |
| | |
| د: عبدالله بن میمون القداح:
| |
| | |
| در کتابهای رجالی شیعه<ref>رجال کشی، ص۳۸۹؛ فهرست نجاشی، ص۱۴۸؛ خلاصه حلی، ص۵۳؛ مجالس المؤمنین قاضی نور الله شوشتری (مجلس ششم)؛ منهج المقال میرزا محمد استر؛ نقد الرجال میر مصطفی تفرشی، ۱۹۷ -۱۹۸؛ نضد الایضاح محمد علم الهدی بن محسن الکاشی، در ذیل صفحات فهرستشیخ طوسی، ۱۹۷ ۱۹۸؛ منتهی المقال ابو علی حائری، ص۱۹۳ ۱۹۴، چاپ تهران؛ مستدرک الوسائل حاج میرزا حسین نوری، ج۳، ص۶۱۹.</ref> تقریبا بلا استثناء، عبد الله بن میمون قداح را از جمله اصحاب امام جعفر (علیه السلام) و از زمره روات احادیث از آن حضرت شمردهاند و نسب او را عبد الله بن میمون بن الاسود القداح المکی از اهل مکه از موالی بنی مخزوم ضبط کرده و گفتهاند که وی تیرگیر و تیرتراش بوده و به این مناسبت به «قداح» معروف شده است. کشی (قرن چهارم) مینویسد که عبدالله بن میمون القداح المکی از اصحاب امام باقر (علیه السلام) بود. امام از او پرسید: ای پسر میمون! شما در مکه چند تن هستید؟ گفت: ما چهار نفریم. امام فرمود: شما نوری در ظلمات زمینید. (رجال کشی، ص۳۸۹)
| |
| | |
| در نتیجه، از این سه روایت، سند دو روایت متصل است و صحیح میباشد، اما یک روایت آن مرسل است، هر چند ناقلان آن روایت معتبر هستند.
| |
| | |
| علل طولانی خواندن نماز کسوف :
| |
|
| |
|
| | == علت طولانی خواندن نماز کسوف == |
| ۱. طولانی کردن نماز کسوف(آیات)، فقط از روی استحباب (مستحب) بوده و واجب نبوده است. | | ۱. طولانی کردن نماز کسوف(آیات)، فقط از روی استحباب (مستحب) بوده و واجب نبوده است. |
| ۲. | | ۲. |