automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
((که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد ـ و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار میدادند ـ (و طبعاً گردن و مقداری از سینه آنها نمایان میشد) چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه میکرد در حالی که راه خود را ادامه میداد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد و باز هم چنان به پشت سر خود نگاه میکرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامی که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است و به لباس و سینه اش ریخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر میروم و این ماجرا را بازگو میکنم. هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به او افتاد فرمود چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا نازل شد و آیه فوق را آورد {{قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۵۲۱؛ تفسیر نور الثقلین و المیزان و روح المعانی (با تفاوت مختصری) ذیل آیه مورد بحث.</ref> | ((که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد ـ و در آن روز زنان مقنعه خود را در پشت گوشها قرار میدادند ـ (و طبعاً گردن و مقداری از سینه آنها نمایان میشد) چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد و چشم خود را به او دوخت هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه میکرد در حالی که راه خود را ادامه میداد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد و باز هم چنان به پشت سر خود نگاه میکرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعه شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت! هنگامی که زن گذشت جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است و به لباس و سینه اش ریخته! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر میروم و این ماجرا را بازگو میکنم. هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به او افتاد فرمود چه شده است؟ و جوان ماجرا را نقل کرد، در این هنگام جبرئیل، پیک وحی خدا نازل شد و آیه فوق را آورد {{قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش، ج۵، ص۵۲۱؛ تفسیر نور الثقلین و المیزان و روح المعانی (با تفاوت مختصری) ذیل آیه مورد بحث.</ref> | ||
== مبارزه با چشم چرانی | == مبارزه با چشم چرانی == | ||
این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است، و بحثهای مختلف آن از این نظر انسجام روشنی دارد، آیات مورد بحث احکام نگاه کردن و چشم چرانی و حجاب را بیان مینماید. | این سوره در حقیقت سوره عفت و پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است، و بحثهای مختلف آن از این نظر انسجام روشنی دارد، آیات مورد بحث احکام نگاه کردن و چشم چرانی و حجاب را بیان مینماید. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
از آنچه گفتیم این نکته روشن میشود که مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضی از آن چنین استفاده کنند که نگاههای غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولاً منطقه وسیعی را زیر نظر میگیرد، هر گاه زن نامحرمی در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنی به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه «غض» را به معنی کاهش گفتهاند منظور همین است. | از آنچه گفتیم این نکته روشن میشود که مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضی از آن چنین استفاده کنند که نگاههای غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولاً منطقه وسیعی را زیر نظر میگیرد، هر گاه زن نامحرمی در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنی به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه «غض» را به معنی کاهش گفتهاند منظور همین است. | ||
== پاکدامنی == | |||
«فرج» در اصل به معنی «شکاف» و فاصله میان دو چیز است، ولی در اینگونه موارد کنایه از عورت میباشد و ما برای حفظ معنی کنایی آن در فارسی کلمه «دامان» را به جای آن میگذاریم. | «فرج» در اصل به معنی «شکاف» و فاصله میان دو چیز است، ولی در اینگونه موارد کنایه از عورت میباشد و ما برای حفظ معنی کنایی آن در فارسی کلمه «دامان» را به جای آن میگذاریم. | ||