پرش به محتوا

تلقین میت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
خط ۴: خط ۴:
تلقین چیست و چه زمانی خوانده می‌شود؟
تلقین چیست و چه زمانی خوانده می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
واژهٔ «تلقین» در لغت، بر وزن و معنای «تفهیم» است. این کلمه مصدر باب تفعیل از ریشهٔ «لَقَنَ» است و در آن، معانی دریافت و فهم سریع وجود دارد. مرد لَقن، به کسی می‌گویند که زیرک و تیز فهم است. امام علی (علیه السلام) در حالی که به سینهٔ مبارکش اشاره می‌کرد، فرمود: «اینجا علمی است، کاش کسی را پیدا می‌کردم تا به او می‌دادم؛ ولی کسی را پیدا کردم که «لقن» (تیز فهم) است؛ اما مورد اعتماد نیست». فارابی می‌گوید: «تَلَقُن الکلام یعنی دریافت و توانایی بر آن است».
واژهٔ «تلقین» در لغت، بر وزن و معنای «تفهیم» است. این کلمه مصدر باب تفعیل از ریشهٔ «لَقَنَ» است و در آن، معانی دریافت و فهم سریع وجود دارد. مرد لَقن، به کسی می‌گویند که زیرک و تیز فهم است. امام علی ( (ع)) در حالی که به سینهٔ مبارکش اشاره می‌کرد، فرمود: «اینجا علمی است، کاش کسی را پیدا می‌کردم تا به او می‌دادم؛ ولی کسی را پیدا کردم که «لقن» (تیز فهم) است؛ اما مورد اعتماد نیست». فارابی می‌گوید: «تَلَقُن الکلام یعنی دریافت و توانایی بر آن است».
 
حافظ می‌گوید:
 
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است *** گفتم حکایتی و مکرر نمی‌کنم


حاصل معنای لغوی مادهٔ اصلی تلقین، چیزی را فهمیدن یا به کسی فهمانیدن است. لَقِنتُ زیداً لَقِنتُ أشیاءً. این فعل ثلاثی مجرد، وقتی به باب تفعیل می‌رود، دو مفعولی می‌شود و از نظر معنا به معنای اصطلاحی مورد بحث ما، بسیار نزدیک می‌شود. لَقَنتُ زیداً الشهادتین یعنی شهادتین را به زید فهماندم.<ref>ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامهٔ دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.</ref>
حاصل معنای لغوی مادهٔ اصلی تلقین، چیزی را فهمیدن یا به کسی فهمانیدن است. لَقِنتُ زیداً لَقِنتُ أشیاءً. این فعل ثلاثی مجرد، وقتی به باب تفعیل می‌رود، دو مفعولی می‌شود و از نظر معنا به معنای اصطلاحی مورد بحث ما، بسیار نزدیک می‌شود. لَقَنتُ زیداً الشهادتین یعنی شهادتین را به زید فهماندم.<ref>ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامهٔ دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.</ref>
خط ۱۴: خط ۱۰:
اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که با حفظ معنای لغوی آن به کار رفته است. خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و… بر بالین شخص محتضر، در گوش میتی که در قبر گذاشته شده و نزد قبر میتی که مدفون شده است.
اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که با حفظ معنای لغوی آن به کار رفته است. خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و… بر بالین شخص محتضر، در گوش میتی که در قبر گذاشته شده و نزد قبر میتی که مدفون شده است.


از این تعریف اجمالی، روشن می‌شود که تلقین میت بر سه قسم است که بیان خواهد شد. اصطلاح تلقین کاربرد قرآنی ندارد، اما مصادیق و موارد تلقین در قرآن مجید بسیار آمده است. مانند اینکه حضرت آدم (علیه السلام) کلمات و جملاتی را از جانب خداوند تلقی و دریافت کرد که نوعی تلقین بود<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۴۵، مادهٔ لَقَی: «و یقال ذلک فی الادراک بالحس و بالبصر و بالبصیره».</ref> و نیز خداوند برخی از اسمای الهی را تکرار کرده است تا به انسان‌ها تفهیم و تلقین کند. برای نمونه واژهٔ الله و اله ۲۸۰۷ بار و ان الله علی کل شیء قدیر ۴۵ بار تکرار شده‌اند.
از این تعریف اجمالی، روشن می‌شود که تلقین میت بر سه قسم است که بیان خواهد شد. اصطلاح تلقین کاربرد قرآنی ندارد، اما مصادیق و موارد تلقین در قرآن مجید بسیار آمده است. مانند اینکه حضرت آدم (ع) کلمات و جملاتی را از جانب خداوند تلقی و دریافت کرد که نوعی تلقین بود<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۴۵، مادهٔ لَقَی: «و یقال ذلک فی الادراک بالحس و بالبصر و بالبصیره».</ref> و نیز خداوند برخی از اسمای الهی را تکرار کرده است تا به انسان‌ها تفهیم و تلقین کند. برای نمونه واژهٔ الله و اله ۲۸۰۷ بار و ان الله علی کل شیء قدیر ۴۵ بار تکرار شده‌اند.


فخر الدین طریحی می‌گوید: «خداوند حجتش را به هر که بخواهد، تلقین می‌کند». چنان‌که در تفسیر این آیه: (یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ)<ref>انفطار: ۷.</ref>; یعنی «ای انسان چه باعث شد که به خدای کریم خود مغرور گشتی؟»
فخر الدین طریحی می‌گوید: «خداوند حجتش را به هر که بخواهد، تلقین می‌کند». چنان‌که در تفسیر این آیه: (یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ)<ref>انفطار: ۷.</ref>; یعنی «ای انسان چه باعث شد که به خدای کریم خود مغرور گشتی؟»
خط ۲۳: خط ۱۹:


میان چار دیواری به خاکش کردم و از خون *** سر گورش بیندودَم چو تلقین کردم ایمانش<ref>لغت نامه ی دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>
میان چار دیواری به خاکش کردم و از خون *** سر گورش بیندودَم چو تلقین کردم ایمانش<ref>لغت نامه ی دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>
«خاقانی»


اصطلاح «تلقین» در معرفت نفس نیز به کار می‌رود که به معنای لغوی و اصطلاح فقهی آن بی شباهت نیست. انسان به کمک اراده، بر ضعف روانی یا تردید باطنی غلبه کند و آن ضعف یا تردید را بر اثر تعلیم و پند دادن به خود و تکرار در آن زایل سازد و یا برعکس.<ref>لغت نامه ی دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>
اصطلاح «تلقین» در معرفت نفس نیز به کار می‌رود که به معنای لغوی و اصطلاح فقهی آن بی شباهت نیست. انسان به کمک اراده، بر ضعف روانی یا تردید باطنی غلبه کند و آن ضعف یا تردید را بر اثر تعلیم و پند دادن به خود و تکرار در آن زایل سازد و یا برعکس.<ref>لغت نامه ی دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>
خط ۴۴: خط ۳۸:


== تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت ==
== تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت ==
شیخ صدوق (۳۱۱ ـ ۳۸۱ ق) نقل می‌کند، این تذکر لازم است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فاطمه بنت اسد (مادر حضرت علی(علیه السلام)) را با پیراهن خود، کفن کرد; جنازه ی او را به دوش گرفت، در قبرش لحظه ای خوابید و پس از خاک سپاری، سر مبارک را پیش برده، رازی طولانی با او گفت و به او می‌فرمود: «پسرت، پسرت» و فرمود: «پروردگارا، به تو سپردمش». یاران عرض کردند: «ای پیامبر گرامی، امروز از شما رفتاری دیدیم که پیش از این ندیده بودیم». فرمود: «امروز یادگار سترگ ابوطالب را گم کرده‌ام! فاطمه چنان بود که چون چیزی نزد او می‌بود، مرا بر خود و فرزندان خود ترجیح می‌داد. چون از برهنه محشور شدن در قیامت می‌گفتم، می‌گفت که وای از بدی حال! ضامن شدم خداوند او را در لباس برانگیزاند، و چون فشار قبر را یادآور شدم، گفت که وای از گرفتاری فشار، من ضامنش شدم که رهایی یابد. پس او را در لباس خودم کفن کردم. ]پس از دفن[ از او سؤال شد: «پروردگارت کیست؟» گفت: «الله»; «پیامبرت کیست؟» گفت: «محمد(صلی الله علیه وآله)». از ولی و امامش سؤال شد، از پاسخ واماند. من به او گفتم: «پسرت». پاسخ داد: «پسرم، امام من است». از او دست برداشتند و گفتند «بخواب مانند عروس در حجله».<ref>محسن صدر رضوانی، '''گفتار صدوق،''' ص۴۸ و ۴۹; '''بحار الانوار،''' ج۶، ص۲۴۱، ح ۶۰; و محمد باقر مجلسی، '''حق الیقین، ص'''۴۸۶.</ref>
شیخ صدوق (۳۱۱ ـ ۳۸۱ ق) نقل می‌کند، این تذکر لازم است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فاطمه بنت اسد (مادر حضرت علی(ع)) را با پیراهن خود، کفن کرد; جنازه ی او را به دوش گرفت، در قبرش لحظه ای خوابید و پس از خاک سپاری، سر مبارک را پیش برده، رازی طولانی با او گفت و به او می‌فرمود: «پسرت، پسرت» و فرمود: «پروردگارا، به تو سپردمش». یاران عرض کردند: «ای پیامبر گرامی، امروز از شما رفتاری دیدیم که پیش از این ندیده بودیم». فرمود: «امروز یادگار سترگ ابوطالب را گم کرده‌ام! فاطمه چنان بود که چون چیزی نزد او می‌بود، مرا بر خود و فرزندان خود ترجیح می‌داد. چون از برهنه محشور شدن در قیامت می‌گفتم، می‌گفت که وای از بدی حال! ضامن شدم خداوند او را در لباس برانگیزاند، و چون فشار قبر را یادآور شدم، گفت که وای از گرفتاری فشار، من ضامنش شدم که رهایی یابد. پس او را در لباس خودم کفن کردم. ]پس از دفن[ از او سؤال شد: «پروردگارت کیست؟» گفت: «الله»; «پیامبرت کیست؟» گفت: «محمد(صلی الله علیه وآله)». از ولی و امامش سؤال شد، از پاسخ واماند. من به او گفتم: «پسرت». پاسخ داد: «پسرم، امام من است». از او دست برداشتند و گفتند «بخواب مانند عروس در حجله».<ref>محسن صدر رضوانی، '''گفتار صدوق،''' ص۴۸ و ۴۹; '''بحار الانوار،''' ج۶، ص۲۴۱، ح ۶۰; و محمد باقر مجلسی، '''حق الیقین، ص'''۴۸۶.</ref>


مرحوم مجلسی می‌فرماید که خود رسول الله(صلی الله علیه وآله) کلمات فرج (لا اله الّا الله الحکیم الکریم...) را به شخصی تلقین فرمود. وقتی آن شخص این کلمات را خواند پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «الحمدلله که او را از آتش جهنم نجات داد».<ref>محمد باقر مجلسی، '''زاد المعاد،''' ص۵۴۰; و '''الفروع من الکافی،''' ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref>
مرحوم مجلسی می‌فرماید که خود رسول الله(صلی الله علیه وآله) کلمات فرج (لا اله الّا الله الحکیم الکریم...) را به شخصی تلقین فرمود. وقتی آن شخص این کلمات را خواند پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «الحمدلله که او را از آتش جهنم نجات داد».<ref>محمد باقر مجلسی، '''زاد المعاد،''' ص۵۴۰; و '''الفروع من الکافی،''' ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref>


در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین می‌کردند، حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».<ref>محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰؛ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref> امام باقر(علیه السلام) فرمود: «شما اموات خود را به کلمه ی لا اله الّا اللّه تلقین می‌کنید».<ref>عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.</ref>
در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین می‌کردند، حضرت علی(ع) می‌فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».<ref>محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰؛ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref> امام باقر(ع) فرمود: «شما اموات خود را به کلمه ی لا اله الّا اللّه تلقین می‌کنید».<ref>عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.</ref>


== انواع تلقین ==
== انواع تلقین ==
۱۱٬۹۱۳

ویرایش