automoderated، ناظمان (CommentStreams)
۱۵٬۲۵۸
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
البته در آیات بسیاری خداوند مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناهکاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل میگردد انسان متخلق به خلق پست میگردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو میشوند. | البته در آیات بسیاری خداوند مسئله روحی و درونی را مطرح کرده و این هم یک مسئله عادی است که خیلی از گناهکاران گرفتار آن هستند، مسخ روحی در هر زمانی ممکن است، یعنی صفات انسانی به صفات حیوانی مبدل میگردد انسان متخلق به خلق پست میگردد؛ مثل اخلاق بعضی حیوانات که از شدت طمع و حرص همچون سگ و از جهل، مثل گاو میشوند. | ||
در این آیه که میفرماید: {{قرآن|... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…<ref>اعراف/ ۱۷۶.</ref> «... مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون میآورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را میکند …» اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط میکند و در ورطه عوالم حیوانی میافتد، همان کار حیوان را میکند او دیگر انسان نیست صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست، ولی بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنیاسرائیل هم ظاهری و هم جسمانی است و این گونه تفسیر کردن این آیات که در مورد مسخ قوم بنیاسرائیل است با ظاهر آیات تطبیق نمیکند و ما باید به همان ظاهر عمل کنیم، البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها را انجام دادهاند، یعنی چون عدهای از گنهکاران در اثر انگیزههای هواپرستی و شهوت رانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند، لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کردهاند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است، | در این آیه که میفرماید: {{قرآن|... فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ…}}<ref>اعراف/ ۱۷۶.</ref> «... مثل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون میآورد و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را میکند …» اشاره به مسخ درونی و روحی است، کسی که از مقام انسانی سقوط میکند و در ورطه عوالم حیوانی میافتد، همان کار حیوان را میکند او دیگر انسان نیست صورت و سیمای او گرچه انسانی است، اما سرّ و سیرت او انسانی نیست، ولی بیشتر مفسران نظرشان به این است که مسخ قوم بنیاسرائیل هم ظاهری و هم جسمانی است و این گونه تفسیر کردن این آیات که در مورد مسخ قوم بنیاسرائیل است با ظاهر آیات تطبیق نمیکند و ما باید به همان ظاهر عمل کنیم، البته این مسخ و دگرگونی جسمانی باید متناسب با اعمالی باشد که آنها را انجام دادهاند، یعنی چون عدهای از گنهکاران در اثر انگیزههای هواپرستی و شهوت رانی دست به طغیان زدند و جمعی هم تقلید کورکورانه کردند، لذا هنگام مسخ هر گروهی به شکل متناسب با اعمال خود ظاهر شده است، پس این افراد در حقیقت باطن آنها مثل این حیوانات بوده و حقیقت آنها هم مسخ شده و صفاتی همچون صفات آن حیوانات کسب کردهاند، بعد آن صفات باطنی به ظاهر هم بروز کرده و شکل آنها مثل شکل میمون شده است پس مسخ ظاهری بر اساس مسخ باطنی است،<ref>مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص۴۲۶.</ref> این نوع مسخ مثل مسخ باطنی- که یک مسئله عادی بوده- نیست، بلکه میتوان گفت این مسخ غیرعادی است که با قدرت خداوند انجام گرفته است. | ||
همان طوری که میدانیم اوامر از ناحیه خداوند دو نوع است یک نوع امر تشریعی است، مانند امر به تکالیف و احکام. یک نوع هم، امر تکوینی است، که بین اوامر تشریعی و تکوینی فرق وجود دارد، زیرا اوامر تشریعی که به مکلفین خطاب میشود گروهی از آنها تکلیف را انجام میدهند و گروهی تخلف میکنند، یعنی مکلفین دارای اختیار هستند، ولی در اوامر تکوینی اراده مخاطبین دخالت ندارد و قابل تمرد نیست، در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است مانند آیه: {{قرآن|إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.<ref>یس/ ۸۲.</ref> | همان طوری که میدانیم اوامر از ناحیه خداوند دو نوع است یک نوع امر تشریعی است، مانند امر به تکالیف و احکام. یک نوع هم، امر تکوینی است، که بین اوامر تشریعی و تکوینی فرق وجود دارد، زیرا اوامر تشریعی که به مکلفین خطاب میشود گروهی از آنها تکلیف را انجام میدهند و گروهی تخلف میکنند، یعنی مکلفین دارای اختیار هستند، ولی در اوامر تکوینی اراده مخاطبین دخالت ندارد و قابل تمرد نیست، در آیاتی که خداوند مسخ را با کلمه «کونوا» بیان کرده روشن است که در اینجا امر، فرمان تکوینی است مانند آیه: {{قرآن|إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.}}<ref>یس/ ۸۲.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |