automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شبهه}} | {{شبهه}} | ||
در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آنها میپردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصونبودن از تحریف و تصرف، میبینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد میشود؛ یعنی در | در چند سوره از قرآن، داستان قوم ثمود و صالح پیامبر ذکر شده است. در این آیات به بیان نافرمانی قوم ثمود و چگونگی هلاکت آنها میپردازد. برخلاف تصریح قرآن مبنی بر نبود تناقض در آن و مصونبودن از تحریف و تصرف، میبینیم که این داستان، به دلائل نامعلوم، دچار تناقض و تضاد میشود؛ یعنی در هر سورهای که این جریان بازگو میشود، علت نابودی آنها، چیزی متفاوت از علتی است که در سوره دیگر بیان میشود. ضمن اینکه نابودی یک قوم، صرفاً به دلیل شکستن پای شتربچهای و نیز تقسیمبندی آب یک رودخانه میان مردم و یک شتر عادلانه نیست! | ||
{{پایان شبهه}} | {{پایان شبهه}} | ||
'''چگونگی عذاب قوم ثمود''' در | '''چگونگی عذاب قوم ثمود''' در [[قرآن]] به صورت پراکنده و با بیانهای مختلفی گزارش شدهاست. قرآن کتاب قصهسرایی نیست بنابراین در مورد وقایع گذشته آنچه که نقل آن با هدف قرآن سازگار نیست، نقل نشده است. قرآن در اشاره به عذاب [[قوم ثمود]]، کشتن شتر و توطئه قتل [[حضرت صالح]] را دلیل عذاب ایشان ذکر کرده است اما به گفته [[مفسران]] صِرف کشتن شتر، دلیل عذاب نبوده است بلکه قوم ثمود پس از دیدن [[معجزه]] خروج شتر از دل کوه، که به خواست خودشان انجام شده بود، ایمان نیاورده و با کشتن شتر و نقشه قتل صالح، به مخالفت با پیامبرشان ادامه دادند. بیان نوع عذاب این قوم در قرآن دارای تناقضی نیست چرا که عذاب، مصادیق مختلفی دارد که هر بار قرآن یک مصداق آن را بیان کردهاست. تقسیم آب بین شتر و مردم پس از رخ دادن معجزه اتفاق افتاد تا اتمام حجت خدا بر بندگان باشد و ایمان ایشان مورد آزمایش قرار گیرد و مردم پس از این معجزه ایمان نیاوردند. | ||
==عدم قصه سرایی در قرآن== | ==عدم قصه سرایی در قرآن== | ||
سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرتآموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسانها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و | سرگذشت اقوام در قرآن، با هدف عبرتآموزی و پندگیری بیان شده است؛ تا انسانها با آگاهی از اوضاع و احوال ایشان، از اشتباهات و انحرافات دور شوند. نکته حائز اهمیت این است که قرآن کریم، کتاب قصهسرایی نیست تا با ذکر جزئیات، باعث دورشدن از هدف گردد؛ بلکه تنها به آن قسمتی از واقعه اشاره میکند که پیامی دربردارد و به مخاطب هشدار میدهد که درصورت عبرت نگرفتن و توجه نکردن به سرگذشت پیشینیان، به سرنوشت مشابه آنها، دچارخواهد شد. | ||
==دلیل عذاب قوم ثمود== | ==دلیل عذاب قوم ثمود== | ||
آیاتی که به بیان سرنوشت قوم ثمود پرداختهاند، در چند | آیاتی که به بیان سرنوشت [[قوم ثمود]] پرداختهاند، در چند سوره مختلف پراکنده است. دلیل عذاب این قوم دو چیز بیان شده است: | ||
* کشتن شتر: در | * کشتن شتر: در سورههای اعراف، هود، شعرا، قمر و شمس علت عذاب قوم ثمود کشتن شتر بیان شده است.<ref>(اعراف: ۷۸؛ هود: ۶۵-۶۷؛ شعرا: ۱۵۷-۱۵۸؛ قمر: ۲۹-۳۲).</ref> | ||
* توطئه قتل حضرت صالح(ع): در سوره نمل بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان صالح نبی(ع) را علت نابودی قوم ثمود معرفی میکند.<ref>(نمل:۴۹-۵۲).</ref> | * توطئه قتل حضرت صالح(ع): در [[سوره نمل]] بدون اینکه سخن از کشتن ناقه به میان بیاید، توطئه علیه جان [[صالح نبی(ع)]] را علت نابودی قوم ثمود معرفی میکند.<ref>(نمل:۴۹-۵۲).</ref> | ||
در شمار قابل توجهی از ترجمهها، «عقر» به پیکردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جُرم و عذاب شده است! علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پیکردن آن نبود؛ بلکه عذاب آنها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آنها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنهای را ببینند، ایمان میآورند؛ اما چون خواسته آنها برآورده شد، ساز مخالفت زدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای روش خاصی از ذبح است که با آن شتر را سر میبرند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله مینشانند، سپس با کارد رگ گردنش را قطع میکنند و چون سست شد، سرش را میبرند.<ref>ترجمهٔ تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، قم، جامعهٔ مدرسین، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۶۶.</ref> | در شمار قابل توجهی از ترجمهها، «عقر» به پیکردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جُرم و عذاب شده است! علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پیکردن آن نبود؛ بلکه عذاب آنها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آنها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنهای را ببینند، ایمان میآورند؛ اما چون خواسته آنها برآورده شد، ساز مخالفت زدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای روش خاصی از ذبح است که با آن شتر را سر میبرند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله مینشانند، سپس با کارد رگ گردنش را قطع میکنند و چون سست شد، سرش را میبرند.<ref>ترجمهٔ تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، قم، جامعهٔ مدرسین، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۰، ص۴۶۶.</ref> | ||
خط ۲۳: | خط ۲۲: | ||
طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آنها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک میشوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است: | طبق نظر غالب مترجمان و بنابرگواهی تاریخ، قوم ثمود به دو عذاب دچار شدند؛ در مرحلهٔ اول، تعدادی از آنها و درمرحلهٔ بعد، بقیه افراد قوم هلاک میشوند. اما دلیل هر عذاب متفاوت است: | ||
* آیات | * آیات سوره نمل به عذاب مرحله اول اشاره میکند. ابتدا چنین به نظر میرسد که برخلاف عذاب بیان شده برای قوم ثمود در آیات سورههای دیگر، خداوند، آنها را به سبب توطئه علیه صالح پیامبر(ع) به هلاکت رساند؛ [[ملا محسن فیض کاشانی]] در کتاب [[تفسیر الاصفی]]، جریان این عذاب را نقل کرده است. بنا به نقل فیض، شب هنگام گروهی از قوم آمدند تا صالح پیامبر را بکشند. نزد صالح فرشتگانی بودند که از او حفاظت میکردند؛ پس چون آمدند تا صالح را بکشند، فرشتگان آنها را با سنگ در خانه صالح کشتند. پس در خانه صالح کشته شدند و باقی قوم او را زمین لرزه دربر گرفت و در خانههاشان به رو افتاده جان دادند.<ref>فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ق، ح۲، ص۹۱۲.</ref> | ||
* علامه طباطبایی در تفسر المیزان مینویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آنها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عدهای از آنها شبانه به | * [[علامه طباطبایی]] در [[تفسر المیزان]] مینویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آنها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عدهای از آنها شبانه به خانه او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما [[خداوند]] با پرندگانی و بوسیله سنگهایی که بر سرشان فرود آمد، آنها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشتهشدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آنها منجر شد. | ||
==اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود== | ==اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۴: | ||
==نجات یافتگان== | ==نجات یافتگان== | ||
طبق تصریح قرآن کریم همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد. روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان نوح نبی ع و …) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حقجویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار میکند. در مواردی که برخی مؤمنان هم جزء هلاک شدهگانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بیتفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم میکردهاند. | طبق تصریح قرآن کریم همه قوم ثمود هلاک نشدند؛ بلکه خداوند، حضرت صالح و مؤمنان را نجات داد. روش خداوند در سرکوبی ظالمان (همچون داستان نوح نبی(ع) و …) چنین بوده است که با نجات گروه مؤمنان و حقجویان، تنها معاندان و مخالفان لجوج را به عقوبت دچار میکند. در مواردی که برخی مؤمنان هم جزء هلاک شدهگانند، جایی است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، نسبت به رفتار کافران، بیتفاوت بوده و موجبات تجری آنان را فراهم میکردهاند. | ||
==تقسیم آب== | ==تقسیم آب== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۲: | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی =علوم و معارف قرآن | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = داستانهای قرآنی | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = |