برچسبها: برگرداندهشده ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
برچسبها: خالی کردن واگردانی دستی ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
خط ۱: |
خط ۱: |
| == زندگینامه ==
| |
| حضرت موسی(ع)، فرزند عمران از نسل لاوی بن یعقوب خوانده شده است.<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۳۹۴.</ref> نام پدرش در [[تورات]]، عمرام است که در لهجه عرب بهصورت عمران درآمده و در نزد [[اسلام|مسلمانان]] نیز عمران است.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۲۱۸۰.</ref> ولادت حضرت موسی(ع) حدود ۲۵۰ سال پس از وفات [[حضرت ابراهیم]] بود.<ref>مصطفوی، التحقيق فی كلمات القرآن الكريم، ۱۳۶۰ق، ج۱۱، ص ۲۰۶.</ref>
| |
|
| |
|
| براساس [[تورات]]، فرعون از ترس قدرت یافتن بنیاسرائیل و اتحاد آنان با دشمنان فرعون، دستور کشتار را صادر کرد.<ref>خروج، فصل اول، آیه۹ -۱۰.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]]، از مفسران شیعه معتقد است بر اساس [[آیات قرآن]]، فرعون برای تضعیف بنیاسرائیل، دستور به کشتن فرزندان پسر آنها داده بود.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۱۲-۱۳.</ref> برخی مفسران علتهای دیگری برای قتل فرزندان پسر بنیاسرائیل مانند خواب دیدن فرعون<ref>جرجانی، جلاء الأذهان و جلاء الأحزان، ۱۳۷۷ش، ج۷، ص۱۵۳.</ref> یا توصیه کاهنان را مطرح کردهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۳۷۵.</ref> موسی(ع) در این دوره که [[فرعون]] دستور داده بود فرزندان پسر [[بنیاسرائیل]] را بکشند و دختران آنان را به اسارت بگیرند، متولد شد.<ref>بروجردی، تفسیر جامع، ۱۳۶۶ش، ج۵، ص۱۴۷.</ref>
| |
|
| |
| === تولد و کودکی تا فرار از مصر===
| |
| بعد از تولد حضرت موسی(ع)، بنابر آیات قرآن، خدا به مادر او ([[یوکابد]]<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۶، ص۵۱.</ref>) [[وحی]] کرد که فرزند خود را شیر بده و زمانی که ترس از جانش داشتی،<ref>سوره قصص، آیه۷.</ref> او را در صندوقچهای بگذار<ref>سوره طه، آیه۳۸.</ref> و در رود رها کن و نگران نباش و نترس.<ref>طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ، ج۱۶ ،ص۱۰.</ref> خداوند به مادر موسی نوید داد که او را به تو برمیگردانیم و همچنین او را از [[پیامبران]] قرار خواهیم داد.<ref name=":0">سوره قصص، آیه۷.</ref> قرآن مادر موسی را نگران توصیف میکند که خداوند به او قوت قلب داد تا [[ایمان]]ش برقرار بماند و رازش را آشکار نسازد.<ref>سوره قصص، آیه۱۰.</ref>
| |
|
| |
| بر اساس آیات قرآن و تفاسیر اسلامی، مادر موسی پس از شیر دادن به فرزندش (بنابر تورات، در مدت سه ماه<ref>کتاب خروج، فصل دو، آیه ۳.</ref>) از خطرات احتمالی درباره فرزندش ترسید، او را در صندوقچهای گذاشت و در رود انداخت<ref>طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۱۰، ص۲۰۷.</ref> و دخترش را به دنبال صندوقچه فرستاد.<ref>سوره قصص، آیه۱۱.</ref> فردی از خانواده فرعون، موسی را از آب گرفت.<ref>سوره قصص، آیه ۸.</ref> (تورات این فرد را دختر فرعون معرفی میکند.<ref>خروج، فصل۲، آیه۹.</ref>) همسر فرعون ([[آسیه همسر فرعون|آسیه]]<ref>ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۲۳۹.</ref>)، موسی را نور چشم خود و فرعون خواند و امید داشت که برای او نفعی داشته باشد یا حتی او را به فرزندی قبول کنند.<ref>سوره قصص، آیه۹.</ref> پس از نجات موسی(ع) از رود، او شیر هیچ زنی را قبول نکرد تا اینکه به پیشنهاد خواهر موسی، مادرش را آوردند و اینچنین موسی به نزد مادرش بازگشت.<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۱۳.</ref> [[ناصر مکارم شیرازی]] با استناد به آیات قرآن معتقد است که موسی در خانه و در کنار خانواده خود بزرگ شد و گاه به نزد همسر فرعون برده میشد.<ref name=":1">مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۳۶.</ref> مکارم شیرازی همچنین از گفتار فرعون خطاب به موسی: «آیا تو را در کودکی نزد خودمان پرورش ندادیم؟»<ref>سوره شعراء، آیه ۱۸.</ref> برداشت کرده است که موسی حداقل دورهای در کاخ فرعون زندگی کرده است.<ref name=":1" /> براساس تورات نیز موسی در کودکی نزد مادرش بوده و زمانی که بزرگ شد به کاخ فرعون رفت.<ref>خروج، فصل دوم، آیات۹-۱۰.</ref>
| |
|
| |
| موسی در بزرگسالی در ماجرای درگیری میان فردی از بنیاسرائیل و یک مصری (قِبطی)، با زدن یک مشت، فرد مصری را کشت.<ref>سوره قصص، آیه ۱۵.</ref> پس از این ماجرا، مأموران فرعون تصمیم به قتل او گرفتند<ref>سوره قصص، آیه ۲۰.</ref> و او برای فرار، از مصر خارج شد.<ref>سوره قصص، آیه ۲۱.</ref>
| |
| [[پرونده:Mosa v mar.jpg|بندانگشتی|200px|مینیاتور تبدیل شدن عصای حضرت موسی به مار اثر [[محمود فرشچیان]]]]
| |
|
| |
| ===زندگی در مدین، پیامبری و بازگشت به مصر===
| |
| موسی پس از درگیری با مرد قبطی و کشتن وی، برای در امان ماندن از مأموران حکومتی، به [[مدین]] فرار کرد.<ref>طالقانی، پرتوى از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۳، ص۸۸.</ref> در آنجا به دو دختر چوپان، کمک کرد که به حیواناتشان آب دهند.<ref>سوره قصص، آیه ۲۴.</ref> پدر این دختران -که در قرآن و روایات [[حضرت شعیب]] دانسته شده-،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۱۳۸.</ref> پس از اطلاع، موسی(ع) را فراخواند<ref>سوره قصص، آیه۲۵.</ref> و پس از اطلاع از داستان موسی<ref>سوره قصص، آیه۲۵.</ref>، و به پیشنهاد یکی از دخترانش به موسی پیشنهاد کار و ازدواج با دخترش داد.<ref>سوره قصص، آیه۲۷.</ref> در نهایت موسی در [[مدین]] ماند، با دختر شعیب [[ازدواج]] کرد و چوپانی گوسفندان او را بر عهده گرفت.<ref>سوره قصص، آیات۲۷-۲۸.</ref> بنابر آنچه در قرآن و تفاسیر شیعه آمده، موسی ده سال در مدین، در کنار شعیب زندگی کرد و به چوپانی پرداخت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۲.</ref> او در مسیر بازگشت از مدین به مصر<ref>طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القران ،۱۳۹۳ق ،ج ۱۶ ،ص۳۱</ref> آتشی از سوی [[طور سینا|طور]] دید و به خانوادهاش گفت میرود تا خبری یا بخشی از آتش را بیاورد.<ref>سوره نمل، آیه۷</ref>. موسی به پیش آتش رفت، از سمت راست آنجا و از میان درختی ندا آمد: ای موسی! منم خداوند، پروردگار جهانیان<ref>سوره قصص، آیه۳۰.</ref> تنها [[توحید|من را بپرست]] و [[نماز]] را برای من بپادار.<ref>سوره طه، آیه۱۴.</ref> موسی در طور سینا، برگزیده شد<ref>سوره طه، آیه۱۳.</ref> و خداوند به موسی دستور داد [[عصای موسی|عصایش]] را بیندازد،<ref>سوره طه، آیه۱۹.</ref> آنگاه عصا تبدیل به مار شد.<ref>سوره طه، آیه۲۰.</ref> به او دستور داده شد نترسد و آن را بردارد، و آن عصا به حالت اولیه خود بازگشت.<ref>سوره طه، آیه۲۱.</ref> همچنین دستور داده شد که دستش را در گریبانش فرو ببرد که [[ید بیضاء|دستش روشن شد]].<ref>سوره طه، آیه۲۲.</ref> انجام این معجزات توسط موسی در [[کوه طور]]، برای آمادگی موسی جهت انجام آنها در نزد فرعون دانسته شده است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۷، ص۳۳۳.</ref>
| |
|
| |
| ===آغاز دعوت تا خروج بنیاسرائیل از مصر===
| |
| بنابر آیات قرآن، موسی به همراه برادرش [[هارون]] به نزد فرعون رفته<ref>سوره شعراء، آیه۱۵.</ref> و خواستار رهایی بنیاسرائیل شدند.<ref>سوره شعراء، آیه۱۷.</ref> موسی معجزه مار شدن عصا و همچنین ید بیضا را برای فرعون و اطرافیانش آورد تا حرف او را قبول کنند،<ref>سوره شعراء، آیات۳۰-۳۳.</ref> اما فرعونیان او را به ساحر بودن متهم کردند.<ref>سوره شعراء، آیه۳۴.</ref> در نهایت مجلسی برای همآوردی موسی با ساحران ترتیب داده شد، موسی(ع) سحر ساحران را از بین برد و ساحران ایمان آوردند.<ref>سوره شعراء، آیات ۳۸- ۴۸.</ref> با این حال فرعون تسلیم خواسته موسی(ع) نشد و بلاهایی بر مصریان نازل شد.<ref>سوره اعراف، آیه۱۳۳.</ref> خداوند به موسی دستور داد به همراه بنیاسرائیل شبانه مصر را ترک کنند.<ref>سوره شعراء، آیه۵۲.</ref> پس از خروج بنیاسرائیل، فرعون با نیروهایش به دنبال بنیاسرائیل رفتند.<ref>سوره شعراء، آیه۶۰.</ref> بنیاسرائیل از یک طرف بهوسیله دریا و از طرف دیگر توسط سپاه فرعون محاصره شدند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۲۴۳.</ref> حضرت موسی(ع) به دستور خداوند عصای خود را بر دریا زد و راهی میان آب باز شد.<ref>سوره شعراء، آیه۶۳.</ref> بنیاسرائیل نجات یافتند.<ref>سوره شعراء، آیه۳۵.</ref> اما فرعونیان در آب غرق شدند.<ref>سوره بقره، آیه۵۰.</ref>
| |
|
| |
| ===مهاجرت به سرزمین موعود===
| |
| حضرت موسی به میقات رفت.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۲.</ref> بنیاسرائیل در نبود موسی(ع) گوسالهای از طلا ساخته و آن را پرستیدند.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۸.</ref> موسی(ع) پس از دیدن [[گوساله سامری|گوسالهپرستی بنیاسرائیل]] دو لوحی که در [[طور سینا]] بر او نازل شده بود را از عصبانیت بر زمین زد و شکست.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۸۸.</ref> خداوند نیز بنیاسرائیل را مواخذه کرد.<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۲.</ref> مجازات بنیاسرائیل چنین بود که به آنها امر شد یکدیگر را بکشند<ref>سوره بقره، آیه۵۴.</ref> و پس از کشته شدن بسیاری از بنیاسرائیل، توبه آنها پذیرفته شد.<ref>حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۸.</ref> همچنین حضرت موسی(ع) به همراه هفتاد نفر برگزیده از بنیاسرائیل به میقات رفت.<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۵.</ref>{{یادداشت|برخی این میقات را همان میقات چهل روزه دانستهاند (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۴۲-۳۴۳.) و برخی معتقدند میقات دیگری بوده است.(ملاحویش، بیان المعانی، ۱۳۸۲ق، ج۱، ص۴۳۱- ۴۳۲)}} برخی از این افراد، ایمان به خداوند را مشروط به دیدن او کردند.<ref>سوره بقره، آیه ۵۵.</ref> خداوند بر این افراد، عذاب نازل کرده و آنها کشته شدند<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ج۱، ص۱۰۵.</ref> موسی(ع) خطاب به خداوند میگوید: «آيا ما را بخاطر آنچه نابخردان ما انجام دادند، هلاک میسازی».<ref>سوره اعراف، آیه۱۵۵.</ref> و در نهایت خداوند آنها را زنده کرد.<ref>سوره بقره، آیه۵۶.</ref>
| |
| [[پرونده:سرگردانی_یهود_در_بیابان._تابلو_فرش.jpg|پیوند=link=Special:FilePath/سرگردانی_یهود_در_بیابان._تابلو_فرش.jpg|بندانگشتی|فرش دستباف مربوط به وقایع [[بنیاسرائیل]] در صحرای سینا.]]
| |
| براساس آیات قرآن، حضرت موسی(ع) از خداوند برای بنیاسرائیل آب طلب کرد و خداوند به او دستور داد عصایش را بر سنگی بزند؛ دوازده چشمه از آن سنگ جاری شد و هر یک از قبائل دوازدهگانه بنیاسرائیل چشمهای مخصوص خود داشت.<ref>سوره بقره، آیه۶۰.</ref> برخی این داستان و معجزه موسی(ع) را در زمان آوراگی در بیابان<ref>مغنیه، الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۱، ص۱۱۱.</ref> و برخی برای پیش از آن دوران دانستهاند.<ref>طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۱۷۱.</ref>
| |
|
| |
| بنیاسرائیل در راه رسیدن به سرزمین مقدس که به آنها وعده داده شده بود، به انسانهای تنومند و قدرتمندی رسیدند که باید به جنگ آنها میرفتند.<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref> بنیاسرائیل از جنگ سرباز زده و خطاب به موسی(ع) گفتند تو و خدایت به جنگ آنها بروید، ما همینجا میمانیم.<ref>سوره مائده، آیه۲۴.</ref> خداوند ورود به سرزمین موعود را برای چهل سال بر آنان حرام کرد.<ref>سوره مائده، آیه۲۶.</ref> و آنان به چهل سال آوارگی محکوم شدند.<ref>سوره مائده، آیه۲۶.</ref> در دوران آوارگی مشکلاتی برای بنیاسرائیل پدید آمد که خداوند آنها را حل کرد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.</ref> خداوند ابر را سایبان آنها قرار داد<ref>سوره بقره، آیه۵۷.</ref> و برای رفع گرسنگی آنها «[[من و سلوی|مَنّ و سَلوی]]» فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۶۱.</ref>
| |
|
| |
| ===وفات===
| |
| حضرت موسی(ع) در دوران آوارگی در بیابان<ref>ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۵.</ref> و در سن صد و بیست سالگی<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۲۷۷.</ref> وفات یافت. درگذست حضرت موسی(ع) را حدود هفده قرن پیش از میلاد مسیح دانستهاند.<ref>مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ۱۳۶۰ش، ج۱۴، ص۲۷۶.</ref> [[حضرت یوشع]]، وصی و جانشین موسی(ع) بود.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۲.</ref>
| |
|
| |
| براساس برخی روایات، قبر حضرت موسی(ع) پنهان بوده است.<ref>مسعودی، اثبات الوصية، ۱۳۸۴ش، ص۶۳.</ref>
| |