پرش به محتوا

مقایسه عقاید دین زرتشت با دین اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


==یگانه پرستی==
==یگانه پرستی==
توحید و عقیده به خدای یگانه از اموری است که آیین زرتشت را از دین اسلام متمایز می‌کند. آیین زرتشت آن‌گونه که در متون دینی آن بیان‌شده متهم به ثنویت و دو خدایی گردیده است. در آیین زرتشت معروف است که دو خِرَد مثبت و منفی به عنوان دو خدا وجود دارد. آنچه در گات‌ها و یسنا در مورد «اسپنتا مینو» و «انگره مینو» به نام دو خرد مثبت و منفی نقل‌شده، اگر در همین حدی که بیان‌شده، بماند و در تفسیر آن پای مسئله خلقت و عدم خلقت به میان نیاید، از این آموزه‌ها ثنویت و دو خدایی به دست نمی‌آید، بلکه این آموزه شبیه تعالیم ادیان توحیدی است که بیانگر راه خیر و سعادت و راه شر و شقاوت می‌باشند؛ زیرا در این مطلب تردیدی نیست که در فراروی انسان دو راه وجود دارد یکی راه خیر و سعادت و تکامل و بالأخره راه نجات که خداوند بندگانش را به‌سوی این راه دعوت می‌کند؛ و دیگری راه شر و بدخواهی و نفی کمال و سعادت که بالأخره به شقاوت می‌انجامد و شیطان و نفس اماره انسان را به‌سوی این راه دعوت می‌کند.
توحید و عقیده به خدای یگانه از اموری است که آیین زرتشت را از دین اسلام متمایز می‌کند. آیین زرتشت آن‌گونه که در متون دینی آن بیان‌شده متهم به ثنویت و دو خدایی گردیده است. در آیین زرتشت معروف است که دو خِرَد مثبت و منفی به عنوان دو خدا وجود دارد. آنچه در گات‌ها و یسنا در مورد «اسپنتا مینو» و «انگره مینو» به نام دو خرد مثبت و منفی نقل‌شده است.<br>
===شباهت به ادیان توحیدی===
اگر در اعتقاد به دو خرد مثبت و منفی، پای مسئله خلقت و عدم خلقت به میان نیاید، از این آموزه‌ها ثنویت و دو خدایی به دست نمی‌آید، بلکه این آموزه شبیه تعالیم ادیان توحیدی است که بیانگر راه خیر و سعادت و راه شر و شقاوت می‌باشند.


این سخن در همه ادیان بر اساس فطرت انسان و حکم عقل حقیقت دارد که در مسیر حرکت انسان دو راه وجود دارد راه هدایت و حق که از آن معمولاً به نور تعبیر می‌شود و راه گمراهی و باطل که از آن به تاریکی و ظلمت تعبیر می‌شود. قرآن کریم نیز می‌فرماید: «اللَّهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛ خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند آن‌ها را از تاریکی‌ها، به‌سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آن‌ها طاغوت‌ها هستند که آن‌ها را از نور، به‌سوی تاریکی‌ها بیرون می‌برند آن‌ها اهل آتش‌اند و همیشه در آن خواهند ماند»<ref>بقره، ۲۵۷.</ref>
این سخن در همه ادیان بر اساس فطرت انسان و حکم عقل حقیقت دارد که در مسیر حرکت انسان دو راه وجود دارد راه هدایت و حق که از آن معمولاً به نور تعبیر می‌شود و راه گمراهی و باطل که از آن به تاریکی و ظلمت تعبیر می‌شود. قرآن کریم نیز می‌فرماید: {{قرآن|اللَّهُ وَلِی الَّذینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ|ترجمه=خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند آن‌ها را از تاریکی‌ها، به‌سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آن‌ها طاغوت‌ها هستند که آن‌ها را از نور، به‌سوی تاریکی‌ها بیرون می‌برند آن‌ها اهل آتش‌اند و همیشه در آن خواهند ماند|سوره=بقره|آیه=۲۵۷}}


از این آیه و آیات دیگر قرآن کریم این مطلب ثابت می‌شود که بدی و شر و به‌عبارت‌دیگر حق و باطل و هدایت و گمراهی و امثال این امور در عقیده، عمل و اخلاقیات انسان نمود دارند و ظاهر سخنان زرتشت که در گات‌ها آمده است نیز همین معنا را می‌رساند.
از این آیه و آیات دیگر قرآن کریم این مطلب ثابت می‌شود که بدی و شر و به‌عبارت‌ دیگر حق و باطل و هدایت و گمراهی و امثال این امور در عقیده، عمل و اخلاقیات انسان نمود دارند و ظاهر سخنان زرتشت که در گات‌ها آمده است نیز همین معنا را می‌رساند.


ولی تفسیری که از طرف زرتشتیان یا کسانی دیگری درباره این دو خرد انجام‌شده ملازم با ثنویت است. آنان می‌گویند: «انگره مینو» یا خرد منفی، به‌عنوان یک قدرت مستقل و توانا در برابر «اسپنتا مینو» یا خرد مثبت قرار دارد و بر اساس همین تفسیر است که برخی‌ها گفته‌اند زرتشت جهان را به دو قسمت متمایز تقسیم کرد. اصل یکی از آن‌ها را که همه خیرها و خوبی‌ها از آن پدید آمده بود «اسپنتا مینو» یعنی معنای مقدس و اصل دیگر را که همه زشتی‌ها و بدی‌ها و تاریکی‌ها از آن صادرشده بود «انگره مینو» یعنی معنای پلید و ناپاک نام نهاد؛ بنابراین روشنایی‌ها، نور، زیبایی، آتش، گاو و همه جانوران مفید و نیکی و راستی و همه خوبی‌های جهان از معنای نیک پدید آمده بودند. تاریکی، زشتی و جانوران زیان رساننده و مردم غیر آریایی و بیماری‌ها و رنج‌ها و دیوان و مرگ و همه بدی‌ها از معنا و اصل بدی یا اهریمن (شیطانی) زائیده شده بودند. ازاین‌جهت است که زرتشتیان قدیم را ثنوی یعنی قائل به دو اصل نیکی و بدی دانسته‌اند؛ و این مطلب ثنویت در زرتشت را تشکیل می‌دهد. در ثنویت زرتشت عالم مادی با عالم معنوی یعنی انگره مینو (اهریمن) با اسپنتا مینو (خرد مقدس) و به‌عبارت‌دیگر تاریکی با روشنایی و زشتی با زیبایی و دروغ با راستی و خیر با شر در برابر یکدیگر قرار دارند.<ref>قدیانی، عباس، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص۱۰۴، تهران، فرهنگ مکتوب، چ ۳، ۱۳۸۷ ش.</ref>
===دوگانه پرستی===
در تفسیری که از طرف زرتشتیان درباره دو خرد مثبت و منفی، انجام‌شده، ملازم با ثنویت (دوگانه پرستی) است. آنان می‌گویند: «انگره مینو» یا خرد منفی، به‌عنوان یک قدرت مستقل و توانا در برابر «اسپنتا مینو» یا خرد مثبت قرار دارد و بر اساس همین تفسیر است که برخی‌ها گفته‌اند زرتشت جهان را به دو قسمت متمایز تقسیم کرد. اصل یکی از آن‌ها را که همه خیرها و خوبی‌ها از آن پدید آمده بود «اسپنتا مینو» یعنی معنای مقدس و اصل دیگر را که همه زشتی‌ها و بدی‌ها و تاریکی‌ها از آن صادرشده بود «انگره مینو» یعنی معنای پلید و ناپاک نام نهاد؛ بنابراین روشنایی‌ها، نور، زیبایی، آتش، گاو و همه جانوران مفید و نیکی و راستی و همه خوبی‌های جهان از معنای نیک پدید آمده بودند. تاریکی، زشتی و جانوران زیان رساننده و مردم غیر آریایی و بیماری‌ها و رنج‌ها و دیوان و مرگ و همه بدی‌ها از معنا و اصل بدی یا اهریمن (شیطانی) زائیده شده بودند.


و در راستای همین تفسیر است که گفته‌شده اوستا از هستی و نا هستی، زندگی و نازندگی، اسپنتا مینو و انگره مینو سخن می‌گوید. زندگی و اسپنتامینو، هستی؛ نازندگی و انگره مینو، ناهستی اند. هستی و ناهستی هردو واقعیت‌اند؛ یعنی در خارج تحقق دارند ولی تنها هستی، هستی دارد. ناهستی، واقعیت دارد ولی هستی ندارد. در دانش دین زرتشت، تنها داده‌های اهورامزدا هستی دارند. جهان، زندگی، راستی، نیکی، پیشرفت، آدمی، حیوان، گیاه و جماد همه هستی دارند، زیرا داده‌های اهورامزدا هستند، ولی مرگ واقعیت است، ولی هستی ندارد، زیرا اراده اهورامزدا نیست بلکه پدیده‌ای است غیر اهورایی.<ref>فرهنگ مهر، دید نو از دین کهن (فلسفه زرتشت)، ص۱۲، تهران، حامی، چ ۸، ۱۳۸۸ ش.</ref>
ازاین‌جهت است که زرتشتیان قدیم را ثنوی یعنی قائل به دو اصل نیکی و بدی دانسته‌اند؛ و این مطلب ثنویت در زرتشت را تشکیل می‌دهد. در ثنویت زرتشت عالم مادی با عالم معنوی یعنی انگره مینو (اهریمن) با اسپنتا مینو (خرد مقدس) و به‌عبارت‌دیگر تاریکی با روشنایی و زشتی با زیبایی و دروغ با راستی و خیر با شر در برابر یکدیگر قرار دارند.<ref>قدیانی، عباس، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، ص۱۰۴، تهران، فرهنگ مکتوب، چ ۳، ۱۳۸۷ ش.</ref>


ملاحظه می‌شود که بنا بر این مطالب در آیین اوستایی انگره مینو در برابر اسپنتا مینو مستقل عمل می‌کند و برخی از اموری که به نظر بد و شر می‌آیند مخلوق او پنداشته شده‌اند. درحالی‌که از دیدگاه اسلام هیچ موجودی اولاً شر و بد نیست بلکه همه خیرند و ثانیاً هیچ مخلوقی آفریده غیر خدا نیست. از دیدگاه قرآن حتی مرگ هم مخلوق خدا است؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاه لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ؛ آن‌کس که مرگ و حیات را آفرید تا شمارا بیازماید که کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است‏».<ref>الملک، ۲.</ref>
بنا بر این مطالب در آیین اوستایی انگره مینو در برابر اسپنتا مینو مستقل عمل می‌کند و برخی از اموری که به نظر بد و شر می‌آیند مخلوق او پنداشته شده‌اند. درحالی‌که از دیدگاه اسلام هیچ موجودی اولاً شر و بد نیست بلکه همه خیرند و ثانیاً هیچ مخلوقی آفریده غیر خدا نیست. از دیدگاه قرآن حتی مرگ هم مخلوق خدا است؛ زیرا خداوند می‌فرماید: {{قرآن|الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاه لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ|ترجمه= آن‌کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل می‌کنید و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است‏|سوره=الملک|آیه=۲}}


==پرستش و عبادت==
==پرستش و عبادت==
۷٬۲۳۰

ویرایش