automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شبهه}} | {{شبهه}} | ||
خط ۸: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
نظام احکام و مسائل حقوقی اسلام از ربوبیت و ارادهٔ تشریعی خداوند بر عالم انسانی برخاسته است. بر مبنای جهانبینی اسلامی، خداوند خالق و رب انسانهاست و تنها هموست که میتواند برای آنها قانون وضع کند. قوانین اسلامی (در همه عرصههای فردی و اجتماعی) مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی است. پارهای از حکمتهای نهفته در پس احکام و قوانین الهی غالباً برای انسانها قابل کشف و تبیین است؛ ولی اگر حکمتهای احکام خاصی هم قابلفهم نباشد، وجوب اخلاقی اعتماد بر خداوندگار حکیم و مهربان، ضرورت تعبد در برابر احکام او را ضروری مینماید. قوانینی که در قلمرو تنظیم روابط اجتماعی، اعم از داخلی و خارجی، وضع شده است، غالباً برای ما قابلتبیین و حکمتهای آن قابلفهم است. قانون لزوم قصاص در قتل عمد و دیه یا بخشش در قتل خطایی، از جملهٔ قوانین اجتماعی است که به خوبی میتوان از آن دفاع کرد و حکمتهای نهفته در آن را آفتابی نمود. در این گونه قوانین، گاه به تبعیضهایی برمیخوریم (مثل تفاوتهایی که میان زن و مرد، مسلمان و کافر، … وجود دارد) که براساس نگرش | ==وجود حکمت در قانونگذاری خداوند== | ||
نظام احکام و مسائل حقوقی اسلام از ربوبیت و ارادهٔ تشریعی خداوند بر عالم انسانی برخاسته است. بر مبنای جهانبینی اسلامی، خداوند خالق و رب انسانهاست و تنها هموست که میتواند برای آنها قانون وضع کند. قوانین اسلامی (در همه عرصههای فردی و اجتماعی) مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی است. پارهای از حکمتهای نهفته در پس احکام و قوانین الهی غالباً برای انسانها قابل کشف و تبیین است؛ ولی اگر حکمتهای احکام خاصی هم قابلفهم نباشد، وجوب اخلاقی اعتماد بر خداوندگار حکیم و مهربان، ضرورت تعبد در برابر احکام او را ضروری مینماید. قوانینی که در قلمرو تنظیم روابط اجتماعی، اعم از داخلی و خارجی، وضع شده است، غالباً برای ما قابلتبیین و حکمتهای آن قابلفهم است. قانون لزوم قصاص در قتل عمد و دیه یا بخشش در قتل خطایی، از جملهٔ قوانین اجتماعی است که به خوبی میتوان از آن دفاع کرد و حکمتهای نهفته در آن را آفتابی نمود. در این گونه قوانین، گاه به تبعیضهایی برمیخوریم (مثل تفاوتهایی که میان زن و مرد، مسلمان و کافر، … وجود دارد) که براساس نگرش برابری طلبانهٔ اومانیستی، نادرست مینماید؛ اما با تأمل در آن و وانهادن قضاوت به عقل سلیم و گاه یافتههای علوم انسانی، قابل توضیح و توجیه است. | |||
==گونهشناسی قتل در نظام حقوقی اسلام== | |||
از منظر نظام حقوقی اسلام، بهطور کلی قتل بر دو گونه است: قتل عمد و قتل خطایی. | |||
* '''قتل عمد''': در جایی است که قاتل با قصد قبلی و استفاده از ابزاری کشنده، به مقتول هجوم برده و او را بکشد. حکم اسلام در موارد قتل عمد، یکی از سه صورت وجوب قصاص قاتل،<ref>(مائده: ۴۵)</ref>بخشش از سوی خانواده مقتول با گرفتن دیه و بخشش بدون گرفتن دیه است.<ref>رک: کتابهای فقهی مبسوط، ابواب حدود، باب القصاص.</ref> | |||
* '''قتل خطایی''': حکم قتل خطایی تنها پرداخت دیه یا بخشش است. البته کسی که از روی خطا دیگری را بکشد، علاوه بر پرداخت دیه به خانواده مقتول، باید، به عنوان کفاره، بندهٔ مؤمنی را در راه خدا آزاد کند و اگر بندهٔ مؤمنی را نیافت، دو ماه پیدر پی روزه بگیرد. این حکم در سوره نساء چنین تبیین شده است: "برای هیچ مؤمنی روا نیست مؤمنی را بکشد مگر به اشتباه، و کسی که به اشتباه، مؤمنی را بکشد، باید بندهٔ مؤمنی را آزاد کند و دیه کشته را به خانوادهاش بپردازد؛ مگر آنکه دیه را ببخشند. پس اگر کشته، مؤمن و از گروهی است که با شما دشمناند، کشنده باید بندهٔ مؤمنی را آزاد کند و اگر از گروهی است که میان شما و آنها پیمان دوستی و صلح برقرار است، میبایست دیه او را به خانوادهاش بپردازد و بندهٔ مؤمنی را آزاد کند. پس کسی که بندهٔ مؤمنی را نیافت، باید دو ماه پی در پی روزه بدارد، تا بازگشتی از جانب خداوند باشد، و خداوند دانا و حکیم است.<ref>{{عربی|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً ۚ وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا ۚ فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ ۖ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَىٰ أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ ۖ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا|سوره=نساء|آیه=۹۷}}</ref> | |||
==صورتهای سهگانه قتل خطایی در آیه ۹۷ سوره نساء== | |||
در این آیه به حکم صورتهای سهگانه قتل خطایی توسط فرد مؤمن اشاره شده است. این صورتها بدین شرح است: | |||
از | ۱) مقتول، مؤمن و از خانوادهٔ مسلمان باشد. در این صورت، قاتل باید علاوه بر پرداخت دیه به خانواده او، برای جبران خسارتی که به نیروی مفید جامعه وارد کرده و نیز خسارت معنویای که به خود وارد کرده است، بندهٔ مؤمنی را در راه خدا آزاد کند. | ||
۲) مقتول، مؤمنی است که متعلق به گروهی از کافران حربی است که در حال جنگ با مسلمانان هستند. دراین صورت، قاتل باید تنها بنده مؤمنی را در راه خدا آزاد کند. | |||
۳) مقتول، مؤمن و متعلق به گروهی از کافران است که در حال صلح و آتشبس با مسلمانان به سر میبرند. در این حالت، قاتل، علاوه بر پرداخت دیه به خانواده مقتول، باید بنده مؤمنی را در راه خدا آزاد کند. | |||
برای تبیین این تفاوت، | ==تفاوت حکم در صورت دوم== | ||
در این آیه، حکم دوم در ازای قتل غیر عمد با دو حکم دیگر تفاوت دارد. برای تبیین این تفاوت، باید به چند نکته توجه کرد: | |||
۱. بر خلاف تصور عموم مردم، دیه در نظام کیفری اسلام، بهای خون مقتول نیست. انسانی که به ناحق کشته شود، حتی اگر کافر باشد، هیچ چیزی نمیتواند خون ریخته شده و حیات سلبشده او را جبران کند. قرآن کریم در آیات مختلفی، انسانها را از ریختن خون بیگناه بیم داده و حفظ جانهای محترم را، فارغ از اینکه مؤمن یا کافر باشند، از مهمترین و اولیترین اصول اخلاقی دانستهاست.<ref>.. و لا تقتلوا النفس اللتی حرم الله الا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون؛ انعام/۱۵۱</ref>خداوند حکیم در جای دیگری از قرآن کریم با صراحت هرچه تمام، کشتن انسانی بیگناه را برابر با کشتن تمام انسانها و در مقابل، زندهکردن انسانی را برابر با زندهکردن تمام انسانها معرفی میکند و در این امر، تفاوتی میان مؤمن و غیرمؤمن نمیگذارد.<ref>.. انه من قتل نفسا بغیر نفس فکأنما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکإنما احیا الناس جمیعا؛ مائده/۳۲</ref>بنابراین فلسفه انسانشناختی، دیهای که قاتل به خانواده مقتول میپردازد هرگز بهای خون مقتول نیست و نباید آن را ملاک ارزشگذاری اخلاقی و انسانی بر روی انسانها تلقی کرد و بر اساس آن پرسید که: چرا میان مرد و زن، بنده و آزاد، کافر و مؤمن،... تفاوت نهاده شده است. مگر میتوان پذیرفت که خسارت وارد شده به جامعه در صورت کشتهشدن یک عالم یا مصلح اجتماعی با پرداخت چند ده میلیون تومان قابل جبران است؟! مگر میتوان باور کرد که ارزش انسانی کمسواد و معمولی با فردی متخصص و متعهد برابر است؟! در حالی که دیه آنها مساوی است؟! ارزش انسانها به ایمان، اخلاق فاضله، علم و خدمت به جامعه بشری است که با هیچ شئ مادی قابل ارزشگذاری نیست! | ۱. بر خلاف تصور عموم مردم، دیه در نظام کیفری اسلام، بهای خون مقتول نیست. انسانی که به ناحق کشته شود، حتی اگر کافر باشد، هیچ چیزی نمیتواند خون ریخته شده و حیات سلبشده او را جبران کند. قرآن کریم در آیات مختلفی، انسانها را از ریختن خون بیگناه بیم داده و حفظ جانهای محترم را، فارغ از اینکه مؤمن یا کافر باشند، از مهمترین و اولیترین اصول اخلاقی دانستهاست.<ref>.. و لا تقتلوا النفس اللتی حرم الله الا بالحق ذلکم وصاکم به لعلکم تعقلون؛ انعام/۱۵۱</ref>خداوند حکیم در جای دیگری از قرآن کریم با صراحت هرچه تمام، کشتن انسانی بیگناه را برابر با کشتن تمام انسانها و در مقابل، زندهکردن انسانی را برابر با زندهکردن تمام انسانها معرفی میکند و در این امر، تفاوتی میان مؤمن و غیرمؤمن نمیگذارد.<ref>.. انه من قتل نفسا بغیر نفس فکأنما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکإنما احیا الناس جمیعا؛ مائده/۳۲</ref>بنابراین فلسفه انسانشناختی، دیهای که قاتل به خانواده مقتول میپردازد هرگز بهای خون مقتول نیست و نباید آن را ملاک ارزشگذاری اخلاقی و انسانی بر روی انسانها تلقی کرد و بر اساس آن پرسید که: چرا میان مرد و زن، بنده و آزاد، کافر و مؤمن،... تفاوت نهاده شده است. مگر میتوان پذیرفت که خسارت وارد شده به جامعه در صورت کشتهشدن یک عالم یا مصلح اجتماعی با پرداخت چند ده میلیون تومان قابل جبران است؟! مگر میتوان باور کرد که ارزش انسانی کمسواد و معمولی با فردی متخصص و متعهد برابر است؟! در حالی که دیه آنها مساوی است؟! ارزش انسانها به ایمان، اخلاق فاضله، علم و خدمت به جامعه بشری است که با هیچ شئ مادی قابل ارزشگذاری نیست! |