۱۱٬۹۱۳
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش}} <nowiki>{{شروع متن}}</nowiki> <nowiki>{{سوال}}</nowiki> تلقین چه فایدهای دارد؟ <nowik...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | {{ویرایش}} | ||
{{شروع متن}} | |||
{{سوال}} | |||
تلقین چه فایدهای دارد؟ | تلقین چه فایدهای دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | |||
اما اينكه آيا ميت ادراك دارد تا تلقين كار بيهوده اى نباشد؟ در پاسخ بايد گفت: «دلايل قطعى عقلى كه بقاى روح را، پس از مرگ ثابت مى كنند<ref>ر.ك: آخرين سفر، اثر نگارنده كه بخش نخست همين مجموعه است.</ref>; بهترين گواه بر اين است كه روح، ادراك دارد». روح در برزخ، قوه ى متخيله و ادراكيه ى خود را دارد. مرگ، تنها وسايل مادى ادراك را از روح مى گيرد; نه اين كه روح باشد ولى ادراك هاى او نباشد. اين مسئله، افزون بر اينكه دلايل عقلى زيادى دارد<ref>همان.</ref>، يك دليل تمثيلى و ملموس نيز دارد و آن، حالت خواب است. مى دانيم كه در خواب، اعضاى ادراكى مانند: چشم، گوش و... تعطيل و خوابند; ولى روح مى بيند، مى شنود، اطلاعات جديدى به دست مى آورد، سخنان و اطلاعاتى را بازگو مى كند و... . | |||
اما اينكه آيا ميت ادراك دارد تا تلقين كار بيهوده اى نباشد؟ در پاسخ بايد گفت: «دلايل قطعى عقلى كه بقاى روح را، پس از مرگ ثابت مى كنند | |||
پس، دريافت اطلاعات و درك و فهم آنها، هميشه نيازمند وسايل مادى نيست. روح انسان در حال مرگ و پس از آن، فراغتش از حالت خواب بيشتر مى شود و محدوديت هاى عالم مادى را ندارد. | پس، دريافت اطلاعات و درك و فهم آنها، هميشه نيازمند وسايل مادى نيست. روح انسان در حال مرگ و پس از آن، فراغتش از حالت خواب بيشتر مى شود و محدوديت هاى عالم مادى را ندارد. | ||
نمونه هاى قرآنى و روايى نيز، همين حقيقت را تأييد مى كنند. قرآن مى فرمايد: | نمونه هاى قرآنى و روايى نيز، همين حقيقت را تأييد مى كنند. قرآن مى فرمايد: | ||
(اللّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَل مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ); خداوند هنگام مرگ، ارواح ]خلق [را مى گيرد و آن را كه هنوز مرگش نرسيده است، در حال خواب روحش را مى گيرد. پس آن روحى كه اجل و مرگش فرا رسيده است نگه مى دارد و آن ديگرى را تا وقت معلوم دوباره مى فرستد و در اين امر نشانه هايى براى انديشمندان است.<ref>زمر: ۴۲.</ref> | |||
(اللّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَل مُسَمًّى إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ); خداوند هنگام مرگ، ارواح ]خلق [را مى گيرد و آن را كه هنوز مرگش نرسيده است، در حال خواب روحش را مى گيرد. پس آن روحى كه اجل و مرگش فرا رسيده است نگه مى دارد و آن ديگرى را تا وقت معلوم دوباره مى فرستد و در اين امر نشانه هايى براى انديشمندان است. | |||
آرى! براى انديشمند، اين بالاترين نشانه است كه اگر روح انسان در حال خواب ،بدون استفاده از وسايل مادى، حقايقى را دريافت مى كند; پس از مرگ نيز چنين است. در آيه ى شريفه، هر دو حالت، يكى محسوب شده است يعنى گرفتن روح توسط خداوند. | آرى! براى انديشمند، اين بالاترين نشانه است كه اگر روح انسان در حال خواب ،بدون استفاده از وسايل مادى، حقايقى را دريافت مى كند; پس از مرگ نيز چنين است. در آيه ى شريفه، هر دو حالت، يكى محسوب شده است يعنى گرفتن روح توسط خداوند. | ||
قرآن، چيزى بالاتر از فهم و ادراك را، به ارواح پس از مرگ نسبت مى دهد: | قرآن، چيزى بالاتر از فهم و ادراك را، به ارواح پس از مرگ نسبت مى دهد: | ||
تو مپندار كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مردگانند; بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند و... .<ref>آل عمران: ۱۶۹.</ref> | |||
تو مپندار كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مردگانند; بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند و... . | |||
يعنى ارواح شهيدان افزون بر دركى كه دارند، حيات واقعى دارند و روزى مى خورند. | يعنى ارواح شهيدان افزون بر دركى كه دارند، حيات واقعى دارند و روزى مى خورند. | ||
جسد كافرانى كه در جنگ بدر هلاك شده بودند، در چاهى انداخته شد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از بالاى چاه با آنها سخن گفت. پرسيدند: «مگر آنها مى شنوند؟» حضرت فرمود: «شما از آنها شنواتر نيستيد». | جسد كافرانى كه در جنگ بدر هلاك شده بودند، در چاهى انداخته شد. رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از بالاى چاه با آنها سخن گفت. پرسيدند: «مگر آنها مى شنوند؟» حضرت فرمود: «شما از آنها شنواتر نيستيد». | ||
حضرت على(عليه السلام) در پايان جنگ جمل با كشته ى كعب بن سوره و... سخن گفت. مردى پرسيد: «اى على، مگر اينها مى شنوند؟» فرمود: «همان گونه كه كشتگان بدر صداى پيامبر را شنيدند، اينها نيز مى شنوند».<ref>بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.</ref> | |||
حضرت على(عليه السلام) در پايان جنگ جمل با كشته ى كعب بن سوره و... سخن گفت. مردى پرسيد: «اى على، مگر اينها مى شنوند؟» فرمود: «همان گونه كه كشتگان بدر صداى پيامبر را شنيدند، اينها نيز مى شنوند». | |||
پس با دلايل عقلى و نقلى بيان شد كه روح ميت، فهم دارد. دليل اينكه براى تلقين، لحظه هاى نخستين را، معين كرده اند، اين است كه روح، يكباره بدن را ترك نمى گويد; بلكه مانند حرارت بدن به تدريج خارج مى شود.<ref>سيد نعمت الله جزايرى، الانوار النعمانيه، ص۲۱۸.</ref> | |||
پس با دلايل عقلى و نقلى بيان شد كه روح ميت، فهم دارد. دليل اينكه براى تلقين، لحظه هاى نخستين را، معين كرده اند، اين است كه روح، يكباره بدن را ترك نمى گويد; بلكه مانند حرارت بدن به تدريج خارج مى شود. | به همين لحاظ و با توجه به ارتباط روح با بدن مادى و قبر خاكى، تلقين سفارش شده است هر چند روح وارد برزخ شده است; ولى هنوز به بدن خاكى توجه دارد. از اين رو، در دستور تلقين، آمده است كه دست به شانه ى او بگذاريد و او را تكان دهيد.<ref>محمد شجاعى، معاد يا بازگشت به سوى خدا، ج۱، ص۲۵۶.</ref> | ||
به همين لحاظ و با توجه به ارتباط روح با بدن مادى و قبر خاكى، تلقين سفارش شده است هر چند روح وارد برزخ شده است; ولى هنوز به بدن خاكى توجه دارد. از اين رو، در دستور تلقين، آمده است كه دست به شانه ى او بگذاريد و او را تكان دهيد. | |||
مرحوم فيض كاشانى براى ميت، حتى ادراك طبيعى را نيز، در ساعت هاى نخستين، ثابت مى كند. او مى فرمايد: | مرحوم فيض كاشانى براى ميت، حتى ادراك طبيعى را نيز، در ساعت هاى نخستين، ثابت مى كند. او مى فرمايد: | ||
آخرين قوه اى كه هنگام مرگ از انسان كوچ مى كند، حس شنوايى است. قلب به محض جدايى روح، فاسد مى شود; ولى گوش تا قبض نهايى روح، همچنان كار مى كند. از اين رو، معصوم(عليه السلام) فرمود: | |||
اموات خود را شهادت لا اله الّا اللّه تلقين كنيد».<ref>فيض كاشانى، علم اليقين، ج۲، ص۱۰۳۹.</ref> | |||
اموات خود را شهادت لا اله الّا اللّه تلقين كنيد». | |||
منابع اهل سنت، روش تلقين را از حضرت امير(عليه السلام) نقل مى كنند كه فرمود: | منابع اهل سنت، روش تلقين را از حضرت امير(عليه السلام) نقل مى كنند كه فرمود: | ||
هر گاه ميت را نزد قبر گذاشتند، بر دهانه ى قبر بايست. همين كه ميت در قبر سرازير شد، بگو: «بسم الله و بالله و على مله رسول الله اللهم عبدك نزل بك...».<ref>سيوطى، شرح الصدور، ص۱۵۳; و الفقه على المذاهب الاربعه، ج۱، ص۳۸۷. در كتاب الفقه على المذاهب الاربعه، درباره ى استحباب تلقين و جزئيات آن، به طور مشروح بحث شده است.</ref> | |||
هر گاه ميت را نزد قبر گذاشتند، بر دهانه ى قبر بايست. همين كه ميت در قبر سرازير شد، بگو: «بسم الله و بالله و على مله رسول الله اللهم عبدك نزل بك...». | |||
¡ با توجه به عربى بودن تلقين، آيا مردگان غير عرب آن را مى فهمند؟ | |||
l عبارت هاى تلقين، همان چيزهايى است كه يك فرد مسلمان در طول زندگى آنها را بارها شنيده و با آنها مأنوس بوده و چه بسا آنها را حفظ بوده است. تلقين عبارت هاى شهادتين، اسامى ائمه و دعاهايى است كه بيشتر مسلمانان، آنها را مى دانند. | l عبارت هاى تلقين، همان چيزهايى است كه يك فرد مسلمان در طول زندگى آنها را بارها شنيده و با آنها مأنوس بوده و چه بسا آنها را حفظ بوده است. تلقين عبارت هاى شهادتين، اسامى ائمه و دعاهايى است كه بيشتر مسلمانان، آنها را مى دانند. | ||
گذشته از اين حقيقت، چند زبانى در دنياى ماده است. عالم برزخ با اين دنيا متفاوت است و آنجا محدوديت فهم و زبان خاص، وجود ندارد; بلكه انسان ها به تمام زبان ها آگاه مى شوند.<ref>مير احمد نى ريزى، گفتگويى پيرامون قبر، ص۱۳۷; و محمد رضا ربانى، معاد ربانى، ص۹۸.</ref> | |||
گذشته از اين حقيقت، چند زبانى در دنياى ماده است. عالم برزخ با اين دنيا متفاوت است و آنجا محدوديت فهم و زبان خاص، وجود ندارد; بلكه انسان ها به تمام زبان ها آگاه مى شوند. | |||
روايتى از امام على(عليه السلام) نقل شده است كه دنياى ديگرى به روى بشر مى گشايد. امام صادق(عليه السلام) فرمود كه امير مؤمنان(عليه السلام)در طايفه ى بنى مخزوم خاله و دايى هايى داشت، روزى جوانى از آن قبيله خدمت حضرت آمد و گفت: «اى دايى (على(عليه السلام))! برادرى داشتم كه مرد. از اين رو بسيار اندوهگين هستم». حضرت فرمود: «مى خواهى او را ببينى؟» گفت: «بلى». حضرت همراه او روانه ى قبرستان شد. همين كه نزد قبر او رسيدند، لب هاى مبارك آن حضرت حركت مى كرد. سپس با پاى مبارك زد و آن شخص از قبر خارج شد. در حالى كه به زبان فارسى مى گفت: «اميكا!» حضرت فرمود: «آيا تو يك مرد عرب نبودى كه مُردى؟» پاسخ گفت: «بلى، همين طور بود. ولى من بر سنّت و كيش فلان و فلان مردم بودم، از اين رو زبان و گفتارم برگشت»<ref>بحار الانوار، ج۶، ص۱۳۰، ح ۳۹.</ref>(مطابق اهل آن كيش فارسى شد). | |||
روايتى از امام على(عليه السلام) نقل شده است كه دنياى ديگرى به روى بشر مى گشايد. امام صادق(عليه السلام) فرمود كه امير مؤمنان(عليه السلام)در طايفه ى بنى مخزوم خاله و دايى هايى داشت، روزى جوانى از آن قبيله خدمت حضرت آمد و گفت: «اى دايى (على(عليه السلام))! برادرى داشتم كه مرد. از اين رو بسيار اندوهگين هستم». حضرت فرمود: «مى خواهى او را ببينى؟» گفت: «بلى». حضرت همراه او روانه ى قبرستان شد. همين كه نزد قبر او رسيدند، لب هاى مبارك آن حضرت حركت مى كرد. سپس با پاى مبارك زد و آن شخص از قبر خارج شد. در حالى كه به زبان فارسى مى گفت: «اميكا!» حضرت فرمود: «آيا تو يك مرد عرب نبودى كه مُردى؟» پاسخ گفت: «بلى، همين طور بود. ولى من بر سنّت و كيش فلان و فلان مردم بودم، از اين رو زبان و گفتارم برگشت» | با عنايت به اين روايت، مى توان گفت، مسلمانان كه بر سنت پيامبر(صلى الله عليه وآله)مى ميرند، به هر زبانى كه باشند زبان آنها عربى مى شود. | ||
==منابع== | |||
<references /> | |||
{{شاخه | |||
| شاخه اصلی = | |||
| شاخه اصلی = | |||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | |||
{{تکمیل مقاله | |||
| شناسه = | |||
| تیترها = | |||
| ویرایش = | |||
| لینکدهی = | |||
| ناوبری = | |||
| نمایه = | |||
| تغییر مسیر = | |||
| ارجاعات = | |||
| بازبینی = | |||
| تکمیل = | |||
| اولویت = | |||
| کیفیت = | |||
}} | |||
{{پایان متن}} | |||