automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
با تأمل در معنی و مفهوم عصمت مطلق از یک سو و واقعیت بشری وجود پیامبر از سوی دیگر، به روشنی اثبات میشود که اقتضائات بشری پیامبر، نافی عصمت مطلق اوست. بر این امر شواهد متعددی وجود دارد که مهمترین آن عبارت است از: گزارشهای قرآنی از زندگی پیامبران و نسبت دادن ذنب و عصیان و خطا به ایشان، سیره و زندگی عملی پیامبران در تاریخ، الزامات مستقل عقلی که این الزامات ناشی از انسانشناسی قرآن است؛ یعنی نمیتوان انسانی را در نظر گرفت که با حفظ خصوصیات انسانی، به عصمت مطلق برسد! بنابراین ریشهٔ اعتقاد به عصمت مطلق پیامبر، در میان مسلمانان، به دورههای بعد از حیات پیامبر و اسطورهسازی آنها از شخصیت او بر میگردد! | با تأمل در معنی و مفهوم عصمت مطلق از یک سو و واقعیت بشری وجود پیامبر از سوی دیگر، به روشنی اثبات میشود که اقتضائات بشری پیامبر، نافی عصمت مطلق اوست. بر این امر شواهد متعددی وجود دارد که مهمترین آن عبارت است از: گزارشهای قرآنی از زندگی پیامبران و نسبت دادن ذنب و عصیان و خطا به ایشان، سیره و زندگی عملی پیامبران در تاریخ، الزامات مستقل عقلی که این الزامات ناشی از انسانشناسی قرآن است؛ یعنی نمیتوان انسانی را در نظر گرفت که با حفظ خصوصیات انسانی، به عصمت مطلق برسد! بنابراین ریشهٔ اعتقاد به عصمت مطلق پیامبر، در میان مسلمانان، به دورههای بعد از حیات پیامبر و اسطورهسازی آنها از شخصیت او بر میگردد! | ||
{{پایان شبهه}} | {{پایان شبهه}} | ||
نقشی که پیامبران الهی در تاریخ به عهده داشتهاند، مستلزم وجود خصوصیات مهمی چون شجاعت، ایثار، تواضع، پیراستگی از دنیا، … است. از آنجا که پیامبران حامل پیام خدا برای انسانها هستند، باید به گونهای باشند که انسانها بتوانند به آنان اعتماد کرده و آنان را الگوی خود در زندگی برای رسیدن به خداوند قرار دهند. صفت عصمت، یگانه صفتی است که این مهم را تأمین میکند. از این رو پیش از مراجعه به کلام نبی، نیازمند اثبات عصمت او هستیم تا بتوان به سخنش اعتماد کرد. همه فرقههای اسلامی در اصل عصمت پیامبران تردید ندارند؛ اما در گستره و قلمرو آن اختلافات گوناگونی وجود دارد. | نقشی که پیامبران الهی در تاریخ به عهده داشتهاند، مستلزم وجود خصوصیات مهمی چون شجاعت، ایثار، تواضع، پیراستگی از دنیا، … است. از آنجا که پیامبران حامل پیام خدا برای انسانها هستند، باید به گونهای باشند که انسانها بتوانند به آنان اعتماد کرده و آنان را الگوی خود در زندگی برای رسیدن به خداوند قرار دهند. صفت عصمت، یگانه صفتی است که این مهم را تأمین میکند. از این رو پیش از مراجعه به کلام نبی، نیازمند اثبات عصمت او هستیم تا بتوان به سخنش اعتماد کرد. همه فرقههای اسلامی در اصل عصمت پیامبران تردید ندارند؛ اما در گستره و قلمرو آن اختلافات گوناگونی وجود دارد. | ||
آنچه در نفی عصمت مطلق پیامبر و امامان(ع)، دستاویز مخالفان است، برخی آیات، پارهای از روایات غیرمستند و گزارشهای تاریخی نامعتبر است. لکن با بررسی دقیق آیات مورد مناقشه، و اعتبارسنجی روایات و گزارشهای تاریخی، عصمت پیامبران به خوبی اثبات میشود. همچنین توجه به ابعاد وجودی انسان و قابلیتهای روحانی او، اثباتکننده امکان عقلی چنین موهبتی از جانب خداوند متعال است. | آنچه در نفی عصمت مطلق پیامبر و امامان(ع)، دستاویز مخالفان است، برخی آیات، پارهای از روایات غیرمستند و گزارشهای تاریخی نامعتبر است. لکن با بررسی دقیق آیات مورد مناقشه، و اعتبارسنجی روایات و گزارشهای تاریخی، عصمت پیامبران به خوبی اثبات میشود. همچنین توجه به ابعاد وجودی انسان و قابلیتهای روحانی او، اثباتکننده امکان عقلی چنین موهبتی از جانب خداوند متعال است. | ||
==مفهوم شناسی== | |||
«عصمت»، ملکه نفسانی است که همواره در وجود انسان، حضور و ظهور دارد و هیچ نیرویی چون غضب و شهوت و … موجب زوال آن نمیشود.<ref>عصمت مانند عدالت نیست و دست کم در چند امر باهم جدایی دارند: یک. در مراتب وجود؛ رتبه وجودی عدالت، ضعیفتر از عصمت است. دو. سهو و نسیان و غفلت، با عدالت تزاحم ندارد. امّا امور یاد شده با ملکه عصمت منافات دارد و معصوم، هیچگاه دچار سهو و نسیان و غفلت نمیشود. سه. عدالت، از نوع ملکههای عملی است، نه علمی. ولی ملکه عصمت، هم در عقل نظری حضور دارد و هم در عقل عملی؛ هرچند علم معصوم، شهودی است و نه مفهومی. (جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (وحی و نبوت در قرآن)، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۴، ج ۳- صفحه ۱۹۸)</ref> | |||
«عصمت»، ملکه نفسانی | |||
یک. در مراتب وجود؛ رتبه وجودی عدالت، ضعیفتر از عصمت است. | |||
مبدأ پیدایش نظریه عصمت، آیات قرآنی است و به تبع آن در کتابهای کلامی، بحثهای بسیاری پیرامون آن شکل گرفته است. این ادعای بیهودهای است که مسئله عصمت به قرون بعد از ظهور اسلام نسبت میبرد. روایات ائمه و کتابهای کلامی نخستین مسلمانان خود گواه بر این مطلب است.<ref>سبحانی، جعفر، عصمه الانبیاء، مؤسسه امام صادق، قم، بی تا، ص۸–۹</ref> | |||
==دلایل عصمت پیامبر اسلام(ص)== | |||
* مقام وجودی و تجرد تام پیامبر(ص): | |||
پیامبر اسلام(ص) به مقامی از قرب الهی رسیده است که قرآن از آن به «قاب قوسین»<ref>" تا [فاصلهاش] به قدرِ [طول] دو [انتهای] کمان یا نزدیکتر شد" (نجم: ۹)</ref> تعبیر میکند و احدی از انس، جن و ملک به آن مقام نرسیده است. این مقام همان مقام انسان کامل است که کل جهان امکان زیر پوشش علمی و احاطه وجودی ایشان است.<ref>جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (سیره رسول اکرم در قرآن)، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۵، ج۸، ص۲۴۵؛ حسنزاده آملی، حسن، انسان کامل از دیگاه نهج البلاغه، انتشارات الف لام میم، تهران، ۱۳۸۳ ش، ص۵۲ به بعد</ref> | |||
همچنین ایشان محل تجلی وحی است.<ref>شعرا۱۹۳</ref> و در قرآن کریم آمده است: «لا یمسه الا المطهرون».<ref>"که جز پاکشدگان بر آن دست نزنند"(واقعه: ۷۹)</ref> بنابراین که خود، محل تجلی وحی است، باید مطهَّر باشد وگرنه امکان مسّ قرآن و محل تجلی وحی بودن برای او نخواهد بود. در قرآن از پیامبر به عنوان اولین مسلمان یاد میشود<ref>(انعام: ۱۶۳)</ref> و مشخص است که این اولویت ذاتی و رتبی است نه زمانی.<ref>جوادی آملی، عبداله، پیامبر رحمت، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۸، ص۹۳</ref> نیز قرآن از پیامبر اکرم به عنوان شاهد مطلق بر انبیا و امتهای گذشته و آینده نام میبرد.<ref>(نساء: ۴۱)</ref> پس پیامبر باید در قیامت، معصومانه بر همه جزئیاتی که در جهان امکان، در حیطه انسانیّت میگذرد و به همه امم مربوط است، شهادت دهد و همه خلافتها، نبوتها و ولایتها زیر پوشش شهادت گواه گواهان، یعنی وجود رسول اکرم(ص) قرار گیرد.<ref>جوادی آملی، پیامبر رحمت، ص۹۵.</ref> | |||
# فلسفهٔ بعثت، مقتضی عصمت | # فلسفهٔ بعثت، مقتضی عصمت |