پرش به محتوا

دیدگاه غزالی نسبت به قیام امام حسین(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}ابوحامد غزالی در کتاب إحیاء علوم الدین با طرح بحث «عزلت» به عنوان یک رفتار اخلاقی سعادت‌آفرین و معرفی الگوهای اخلاقی که از این راه سعادتمند شده‌اند، به ارزیابی حرکت حسین بن علی(ع) پرداخته و می‌گوید: اگر حسین بن علی(ع) عزلت اختیار می‌کرد، گرفتار فاجعه خونبار کربلا نمی‌شد؛ ولی نصیحت خیرخواهان را نپذیرفت و برای رسیدن به حکومت راهی کوفه شد، سرانجام فاجعه کربلا به‌وجود آمد.{{پایان سوال}}
{{سوال}}ابوحامد غزالی در کتاب إحیاء علوم الدین با طرح بحث «عزلت» به عنوان یک رفتار اخلاقی سعادت‌آفرین و معرفی الگوهای اخلاقی که از این راه سعادتمند شده‌اند، به ارزیابی حرکت حسین بن علی(ع) پرداخته و می‌گوید: اگر حسین بن علی(ع) عزلت اختیار می‌کرد، گرفتار فاجعه خونبار کربلا نمی‌شد؛ ولی نصیحت خیرخواهان را نپذیرفت و برای رسیدن به حکومت راهی کوفه شد، سرانجام فاجعه کربلا به‌وجود آمد.{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}ارائه اخلاق سازشکارانه از سوی غزالی موجب آن شده است تا نظام اخلاقی‌ای معرفی کند که منشأ و سرچشمه اظهارنظر او نسبت به قیام امام حسین(ع) و به چالش کشیدن آن شود. در حالی که این اصول و رویکردهای اخلاقی، با مبنای الهی نهضت امام حسین(ع) سازگاری ندارد؛ زیرا یکی از اصول ارزیابی عظمت مبارزه این است که مکلف در مقطع حساس و سرنوشت‌ساز ضرورت آن را ادراک کند و در سایه این آگاهی و ادراک، اقدام شایسته و نجات‌بخش انجام دهد، نه این‌که به عزلت و گوشه‌گیری رو آورد.
{{پاسخ}}ارائه اخلاق سازشکارانه از سوی غزالی موجب آن شده است تا نظام اخلاقی‌ای معرفی کند که منشأ و سرچشمه اظهارنظر او نسبت به قیام امام حسین(ع) و به چالش کشیدن آن شود. در حالی که این اصول و رویکردهای اخلاقی، با مبنای الهی نهضت امام حسین(ع) سازگاری ندارد؛ زیرا یکی از اصول ارزیابی عظمت مبارزه این است که مکلف در مقطع حساس و سرنوشت‌ساز ضرورت آن را ادراک کند و در سایه این آگاهی و ادراک، اقدام شایسته و نجات‌بخش انجام دهد، نه این‌که به عزلت و گوشه‌گیری رو آورد.


نمی‌توان حکم مطلق به ترجیح عزلت بر جهاد در راه خدا داد و باید هر شخصی نگاه به حال و وظیفه خود کند و به فواید و مفاسد بنگرد و و اینها را با یکدیگر موازنه نماید. قیام امام حسین(ع) که برای احیای مآثر و ارائه آثار دین الهی بود، قیام همه‌جانبه بود. از این‌رو، آن‌حضرت در وصیّت‌نامه خود فرمودند: «من به این منظور قیام کردم که امور امت جدّم را اصلاح کنم. در آن فضایی که ایجاد شده بود، اصلاح امور امّت بدون مبارزه فراگیر و شهادت میسّر نبود. از این‌رو، سعادت‌بخشی و نجات‌بخشی نظام اخلاقی غزالی، نمی‌تواند قیام الهی امام حسین(ع) را به چالش بکشد.
نمی‌توان حکم مطلق به ترجیح عزلت بر جهاد در راه خدا داد و باید هر شخصی نگاه به حال و وظیفه خود کند و به فواید و مفاسد بنگرد و و اینها را با یکدیگر موازنه نماید. قیام امام حسین(ع) که برای احیای مآثر و ارائه آثار دین الهی بود، قیام همه‌جانبه بود. از این‌رو، آن‌ حضرت در وصیّت‌نامه خود فرمودند: «من به این منظور قیام کردم که امور امت جدّم را اصلاح کنم. در آن فضایی که ایجاد شده بود، اصلاح امور امّت بدون مبارزه فراگیر و شهادت میسّر نبود. از این‌رو، سعادت‌بخشی و نجات‌بخشی نظام اخلاقی غزالی، نمی‌تواند قیام الهی امام حسین(ع) را به چالش بکشد.


== دیدگاه غزالی درباره قیام امام حسین(ع) ==
== دیدگاه غزالی درباره قیام امام حسین(ع) ==
خط ۲۱: خط ۲۰:


۱. دلدادگی غزالی به مکتب بنی‌امیه و بنی‌عباس: غزالی در کلام خودش معاویه را از قدرت‌طلبی و جنگ برای نیل به حکومت تبرئه می‌کند.<ref>همان، ج‏۲، ص۲۰۱.</ref> نه تنها او معاویه را از جنگ برای نیل به حکومت تبرئه می‌کند، نسبت دادن قتل حسین بن علی(ع) به یزید را نفی می‌کند و می‌گوید قتل نفس محترمه از گناهان کبیره است. او یزید را مسلمان معرّفی کرده و می‌گوید نسبت دادن ارتکاب گناه کبیره به مسلمان جایز نیست.<ref>همان، ج‏۹، ص۱۹.</ref>
۱. دلدادگی غزالی به مکتب بنی‌امیه و بنی‌عباس: غزالی در کلام خودش معاویه را از قدرت‌طلبی و جنگ برای نیل به حکومت تبرئه می‌کند.<ref>همان، ج‏۲، ص۲۰۱.</ref> نه تنها او معاویه را از جنگ برای نیل به حکومت تبرئه می‌کند، نسبت دادن قتل حسین بن علی(ع) به یزید را نفی می‌کند و می‌گوید قتل نفس محترمه از گناهان کبیره است. او یزید را مسلمان معرّفی کرده و می‌گوید نسبت دادن ارتکاب گناه کبیره به مسلمان جایز نیست.<ref>همان، ج‏۹، ص۱۹.</ref>
باید پرسید غزالی، چگونه همه مستندات تاریخی را به کنار می‌گذارد و به تبرئه معاویه به عنوان صحابه و یزید به عنوان مسلمان می‌پردازد و با نسخه اخلاقی خودش، حرکت امام حسین(ع) را زیر سؤال می‌برد؟!


غزالی همچنین به خلفای بنی‌عباس سرسپردگی نشان می‌دهد و به حکّام عبّاسی اظهار ارادت می‌کند؛ چنان‌که برای ارادت و سرسپردگی نشان دادن به المستظهربالله عبّاسی کتاب «فضائح الباطنیه» را می‌نویسد و انگیزه‌اش را هم توضیح می‌دهد.<ref>غزالی، محمد بن محمد، فضائح الباطنیه، کویت، مؤسسه دارالکتب الثقافیه، بی‌تا، ص۳.</ref> او المستظهر خلیفه عبّاسی را «امام الحقّ واجب الطاعه» می‌داند.<ref>همان، ص۱۷۰.</ref>
غزالی همچنین به خلفای بنی‌عباس سرسپردگی نشان می‌دهد و به حکّام عبّاسی اظهار ارادت می‌کند؛ چنان‌که برای ارادت و سرسپردگی نشان دادن به المستظهربالله عبّاسی کتاب «فضائح الباطنیه» را می‌نویسد و انگیزه‌اش را هم توضیح می‌دهد.<ref>غزالی، محمد بن محمد، فضائح الباطنیه، کویت، مؤسسه دارالکتب الثقافیه، بی‌تا، ص۳.</ref> او المستظهر خلیفه عبّاسی را «امام الحقّ واجب الطاعه» می‌داند.<ref>همان، ص۱۷۰.</ref>


۲. ارائه اخلاق سازشکارانه: اخلاقی که غزالی تأسیس کرده، اخلاق سازشکارانه و عافیت‌طلبانه است. او نظامی اخلاقی بنیانگذاری کرده که با قدرت حتی ناحق، ستم‌پیشه، اهل جور و معصیت کنار بیاید و با آن درگیر نشود. چنان‌که در مقام تبیین وظیفه آحاد مردم نسبت به نهی از منکر سلطان می‌گوید: باید امر به معروف و نهی از منکر سلطان به‌گونه‌ای انجام شود که هیبت و حشمت سلطانی از بین نرود؛ یعنی مرحله اول و دوم نهی از منکر انجام گردد، مراحل بالاتر ترک شود تا آسیبی به هیبت سلطان وارد نشود.<ref>إحیاء علوم الدین، ج‏۷، ص۲۵.</ref> بر این اساس غزالی حفظ هیبت و شوکت سلطانی را از حیث اخلاقی واجب می‌داند و معتقد است فردی که فاسق است اگر به عنوان سلطان اسلام حکومت را در اختیار گرفت، باید به گونه‌ای با او تعامل شود که بر هیبت و شوکت او آسیبی وارد نشود؛ پس لازم نیست سلطان عادل و اهل تقوی باشد چنان‌که گفته است با سلطان ظالم و جاهل باید تعامل کرد و از او اطاعت نمود.<ref>همان، ج‏۵، ص۱۰۹ – ۱۱۰.</ref>
۲. ارائه اخلاق سازشکارانه: اخلاقی که غزالی تأسیس کرده، اخلاق سازشکارانه و عافیت‌طلبانه است. او نظامی اخلاقی بنیانگذاری کرده که با قدرت حتی ناحق، ستم‌پیشه، اهل جور و معصیت کنار بیاید و با آن درگیر نشود. چنانکه در مقام تبیین وظیفه آحاد مردم نسبت به نهی از منکر سلطان می‌گوید: باید امر به معروف و نهی از منکر سلطان به‌گونه‌ای انجام شود که هیبت و حشمت سلطانی از بین نرود؛ یعنی مرحله اول و دوم نهی از منکر انجام گردد، مراحل بالاتر ترک شود تا آسیبی به هیبت سلطان وارد نشود.<ref>إحیاء علوم الدین، ج‏۷، ص۲۵.</ref> بر این اساس غزالی حفظ هیبت و شوکت سلطانی را از حیث اخلاقی واجب می‌داند و معتقد است فردی که فاسق است اگر به عنوان سلطان اسلام حکومت را در اختیار گرفت، باید به گونه‌ای با او تعامل شود که بر هیبت و شوکت او آسیبی وارد نشود؛ پس لازم نیست سلطان عادل و اهل تقوی باشد چنانکه گفته است با سلطان ظالم و جاهل باید تعامل کرد و از او اطاعت نمود.<ref>همان، ج‏۵، ص۱۰۹ – ۱۱۰.</ref>


=== ب. معیار ارزش‌گذاری مبارزه ===
=== ب. معیار ارزش‌گذاری مبارزه ===
در این‌که اخلاق و آراستگی جامعه به آن، شرط رو به پیشرفت بودن جامعه است و سعادت و کمال جامعه در پرتو اخلاق است و اینکه جامعه ناهنجار با نظام اخلاقی و رعایت دستورات اخلاقی قابل اصلاح شدن است، بحثی نیست؛ بحث در این است که آیا هر نظام اخلاقی قابلیت و ظرفیت اصلاح کردن جامعه را دارد؟ لذا مبارزه در راه حق نباید تنها از دریچه «اخلاق» ارزیابی شود، بلکه از جهت «ضرورت مقطع مبارزه» و «مقدار تأثیر» آن نیز مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا گاهی جهاد با سهولت همراه است؛ مانند جایی که تشخیص حق از باطل و عمل به آن آسان باشد و گاهی با صعوبت، مانند موردی که تشخیص حق از باطل و صواب از خطا به خاطر مناسب نبودن فضای فرهنگی و آشفتگی اجتماعی دشوار و عمل به حق نیز بعد از تشخیص آن، به علت بسته بودن محیط سیاسی و نبودن مجال برای مبارزه، سخت باشد. در چنین مقطعی اگر کسی حق را از باطل تمییز داد و بعد از ادراک صحیح به دفاع از آن برخاست، شایسته تقدیر افزون‌تر و تکریم بالاتر خواهد بود.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حماسه و عرفان، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۳۶ – ۳۷.</ref>
در اینکه اخلاق و آراستگی جامعه به آن، شرط رو به پیشرفت بودن جامعه است و سعادت و کمال جامعه در پرتو اخلاق است و اینکه جامعه ناهنجار با نظام اخلاقی و رعایت دستورات اخلاقی قابل اصلاح شدن است، بحثی نیست؛ بحث در این است که آیا هر نظام اخلاقی قابلیت و ظرفیت اصلاح کردن جامعه را دارد؟ لذا مبارزه در راه حق نباید تنها از دریچه «اخلاق» ارزیابی شود، بلکه از جهت «ضرورت مقطع مبارزه» و «مقدار تأثیر» آن نیز مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا گاهی جهاد با سهولت همراه است؛ مانند جایی که تشخیص حق از باطل و عمل به آن آسان باشد و گاهی با صعوبت، مانند موردی که تشخیص حق از باطل و صواب از خطا به خاطر مناسب نبودن فضای فرهنگی و آشفتگی اجتماعی دشوار و عمل به حق نیز بعد از تشخیص آن، به علت بسته بودن محیط سیاسی و نبودن مجال برای مبارزه، سخت باشد. در چنین مقطعی اگر کسی حق را از باطل تمییز داد و بعد از ادراک صحیح به دفاع از آن برخاست، شایسته تقدیر افزون‌تر و تکریم بالاتر خواهد بود.<ref>جوادی آملی، عبدالله، حماسه و عرفان، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۴ش، ص۳۶ – ۳۷.</ref>


یکی از مفاخر امام حسین(ع) این است که به دفاع و حمایت از اسلام همت گمارد؛ و با قدرت فکری والایی که داشت به سرعت حق را از باطل تمییز داد، در حالی که دیگران هنوز در حضیض جهل مانده و در تشخیص سره از ناسره متحیر بودند. از این‌رو، امام حسین(ع)، با قیام الهی خود، به مردم جهان تفهیم می‌کند که نظام اخلاقی حق، کدام است و نظام اخلاقی باطلْ کدام. آن‌حضرت برای تحقیق و تفهیم این مطلب، چاره‌ای جز نثار خون و ایثار فرزندان و مال و جان نداشت؛ زیرا آنقدر رسوبات جاهلیّت اموی زیاد بود که ممکن نبود با سخنرانی و نامه‌نگاری مطلب را حل کرد. اگر مطلب خیلی ضروری و عمیق شد، چاره‌ای جز استقبال شهادت نیست. تا آن دینی که می‌رود به فراموشی سپرده شود، احیا گردد و در این هنگام بود که حسین بن علی(ع) قیام کردند.
یکی از مفاخر امام حسین(ع) این است که به دفاع و حمایت از اسلام همت گمارد؛ و با قدرت فکری والایی که داشت به سرعت حق را از باطل تمییز داد، در حالی که دیگران هنوز در حضیض جهل مانده و در تشخیص سره از ناسره متحیر بودند. از این‌رو، امام حسین(ع)، با قیام الهی خود، به مردم جهان تفهیم می‌کند که نظام اخلاقی حق، کدام است و نظام اخلاقی باطلْ کدام. آن‌حضرت برای تحقیق و تفهیم این مطلب، چاره‌ای جز نثار خون و ایثار فرزندان و مال و جان نداشت؛ زیرا آنقدر رسوبات جاهلیّت اموی زیاد بود که ممکن نبود با سخنرانی و نامه‌نگاری مطلب را حل کرد. اگر مطلب خیلی ضروری و عمیق شد، چاره‌ای جز استقبال شهادت نیست. تا آن دینی که می‌رود به فراموشی سپرده شود، احیا گردد و در این هنگام بود که حسین بن علی(ع) قیام کردند.
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۸۱۶

ویرایش