پرش به محتوا

آثار تربیتی شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش نهایی
جز (اجرای ابرابزار)
جز (ویرایش نهایی)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =کلام
  |شاخه فرعی۱ =
  |شاخه فرعی۱ =امامت عامه
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۲ =شفاعت
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
خط ۱۰: خط ۱۰:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اگر ز عارضه معصیت شکسته‌دلی
باور داشتن به [[حقیقت شفاعت|شفاعت]] یأس و نومیدی را از دل مومن می‌برد و او را به فضل و رحمت الهی امیدوار می‌کند. در این حالت انسان بین خوف و رجا قرار می‌گیرد، نه چنان به رحمت و شفاعت الهی امیدوار می شود که از ارتکاب هیچ گناهی نترسند، و نه چنان از رحمت الهی نومید می‌گردد که هیچ راه بازگشتی، پیش روی خود نبینند. باور به شفاعت، یک رابطه معنوی بین بنده و شفیع برقرار می‌کند که انسان را به این وا می‌دارد، تا حد امکان در مسیر درست گام برداشته و رفتار و کردار خودش را اصلاح کند.


تو را شفاعت احمد ضمان کند به شفا<ref>دیوان خاقانی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ ش، ص۸.</ref>
===امید به رحمت الهی در حالت خوف و رجا===
از پیامدهای مثبت شفاعت آن‌است که از پیدایش یأس و نومیدی جلوگیری کرده، روح امید به فضل و رحمت الهی را در کالبد گناهکاران می‌دمد.<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۸، تفسیر نور، ج۱، ص۱۲۸، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۳۵ و پیام قرآن، ج۶، ص۵۲۳.</ref> از سوی دیگر، شرط لازم برای بهره‌مندی از شفاعت آن است که آدمی، دامن از شرک بپیراید و با ایمان، بدرود حیات گوید.


برخی چنین پنداشته‌اند که باور به شفاعت، مؤمنان را به انجام گناه فرا می‌خواند و ترس از عقوبت الهی را از دل‌های آنان می‌ستاند؛ غافل از آن که، امید به شفاعت تنها در صورتی زمینه آلوده شدن به گناهان را فراهم می‌سازد که پیام آوران وحی الهی، به صورتی دقیق، هم به تعیین افراد شفاعت شونده بپردازند و هم گناه مورد بخشش و زمان نجات از عقوبت را مشخص نمایند. اما وقتی این دو نکته در هاله‌ای از ابهام باقی بماند، مسئله شفاعت نه تنها پیامدِ زیانباری نخواهد داشت، بلکه آثاری بس گرانسنگ به دنبال آورده پناهگاهی مطمئن برای گناه آلودگان خواهد بود.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۵۰–۲۵۲.</ref>
این دو نکته، باعث می‌گردند که انسانِ باایمان، همواره در حالت «خوف و رجا» به سر برد؛<ref>عدل الهی، ص۲۸۱ و ص۲۸۵.</ref> چرا که هر چند می‌توان به وعده شفاعت دلخوش بود، اما گناه، به تدریج صفحه دل را تیره و تار می‌سازد و بیم آن می‌رود که به کلّی، آدمی را به کفر بکشاند. چه بسا گناهکارانی که در واپسین لحظات زندگی توان سالم نگه داشتن ایمان خود را نیافته و با حالت دشمنی نسبت به خداوند از دنیا رفته‌اند.


یکی از پیامدهای مثبت شفاعت آن است که از پیدایش یأس و نومیدی جلوگیری کرده، روح امید به فضل و رحمت الهی را در کالبد گناهکاران می‌دمد.<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۸، تفسیر نور، ج۱، ص۱۲۸، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۳۵ و پیام قرآن، ج۶، ص۵۲۳.</ref> از سوی دیگر، شرط لازم برای بهره‌مندی از شفاعت آن است که آدمی، دامن از شرک بپیراید و با ایمان، بدرود حیات گوید.
اگر فرد گنهکار هیچ امیدی به آمرزش نداشته باشد، در اثر فرو افتادن در دام یأس و نومیدی، انگیزه ترک گناه در او از بین می‌رود، ولی امید به شفاعت، او را در میان خوف و رجاء قرار می‌دهد و راه بازگشت را برای او بازمی‌گذارد، روش تربیت [[ائمه(ع)]] این است که مردم را بین خوف و رجا نگهدارند، تا نه چنان به رحمت و شفاعت الهی امیدوار گردد که از ارتکاب هیچ گناهی نترسند، و نه چنان از رحمت و شفاعت الهی نومید گردد که هیچ راه بازگشتی را در پیش روی خود نبینند.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، (دوره سه جلدی)، نشر بین‌الملل، ص۴۹۴.</ref>  


این دو نکته، باعث می‌گردند که انسانِ باایمان، همواره در حالت «خوف و رجا» به سر برد؛<ref>عدل الهی، ص۲۸۱ و ص۲۸۵.</ref> چرا که هر چند می‌توان به وعده شفاعت دلخوش بود، اما گناه، به تدریج صفحه دل را تیره و تار می‌سازد و بیم آن می‌رود که به کلّی، آدمی را به کفر بکشاند. چه بسا گناه آلودگانی که در واپسین لحظات زندگی توان سالم نگه داشتن ایمان خود را نیافته و با حالت بغض و دشمنی نسبت به خداوند از دنیا رفته‌اند.<ref>در این زمینه، به این حکایت هشدار دهنده که امام خمینی (ره) روایتگر آن می‌باشند، توجه نمایید: «یکی از علمای قزوین‌رحمه الله گفتند که من رفتم بالای سر کسی که محتضر بود. گفت:... آن ظلمی را که خدا به من کرده است، هیچ‌کس به هیچ‌کس نکرده، برای این که من این بچه‌ها را با ناز و نعمت بزرگ کرده‌ام، حالا دارد من را می‌برد». صحیفه نور، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵ ش، ج۱۸، ص۴۸.</ref>
===ارتباط میان بندگان و شفیع===
برقراری رابطه معنوی با شفیعان، از دیگر آثار تربیتی شفاعت است.<ref>پیام قرآن، ج۶، ص۵۲۴.</ref> امید به شفاعتِ اولیای الهی، انسان را وامی‌دارد، تا حد امکان، در مسیر آنان گام برداشته و در همانندسازی گفتار و کردار خود با سیره عملی امامان بکوشد.


پس اگر فرد گنهکار هیچ امیدی به آمرزش نداشته باشد، در اثر فرو افتادن در دام یأس و نومیدی، انگیزه ترک گناه در او از بین می‌رود، ولی امید به شفاعت، او را در میان خوف و رجاء قرار می‌دهد و راه بازگشت را فرا راه او بازمی‌گذارد، پس امید به شفاعت، آثار فراوان اخلاقی و تربیتی در پی دارد، و روش تربیت مربیّان الهی نیز این است که مردم را بین خوف و رجا نگهدارند، تا نه چنان به رحمت و شفاعت الهی امید وار گردد که از ارتکاب هیچ گناهی نترسند، و نه چنان از رحمت و شفاعت الهی نومید گردد که هیچ راه بازگشتی را در پیش روی خود نبینند.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، (دوره سه جلدی)، نشر بین‌الملل، ص۴۹۴.</ref> و از این رو، شفاعت و امید به رحمت الهی، آثار فراوان تربیتی در انسان دارد.
شهید مطهری در نقد سخنان ساده اندیشانی که امید به شفاعت [[اهل بیت(ع)]] را بهانه‌ای برای انجام گناهان قرار می‌دهند و ملاک خشنودی آنان را از رضایت خداوند جدا می‌شمارند، می‌گوید:


از دیگر آثار تربیتی شفاعت، برقراری رابطه معنوی با شفیعان درگاه الهی است.<ref>پیام قرآن، ج۶، ص۵۲۴.</ref> امید به شفاعتِ اولیای الهی، انسان را وامی‌دارد که تا حد امکان، در مسیر آنان گام برداشته و در همانندسازی گفتار و کردار خود با سیره عملی پیشوایان دین بکوشد.
«اگر… کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد… چیزی جز شرک نخواهد بود … در این پندارِ غلط چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و [[امام حسین(ع)]] با چیزهای دیگر: خدا با انجام دادن واجبات… و با ترک گناهان… ولی امام حسین(ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش [[علی اکبر(ع)]] گریه یا لااقل تباکی کنیم… این چنین تصویری از شفاعت… به ساحت امام حسین(ع) که بزرگترین افتخارش، عبودیت و بندگی خدا است… اهانت است.»<ref>عدل الهی، ص۲۶۶–۲۶۷.</ref>


شهید مطهری در نقد سخنان ساده اندیشانی که امید به شفاعت اهل بیت علیهم السلام را بهانه‌ای برای انجام گناهان قرار می‌دهند و ملاک خشنودی آنان را از رضایت خداوند جدا می‌شمارند، می‌گوید:
«اگر… کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد… چیزی جز شرک نخواهد بود … در این پندارِ غلط چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و امام حسین علیه السلام با چیزهای دیگر: خدا با انجام دادن واجبات… و با ترک گناهان… ولی امام حسین علیه السلام با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبرعلیه السلام گریه یا لااقل تباکی کنیم… این چنین تصویری از شفاعت… به ساحت امام حسین علیه السلام که بزرگترین افتخارش، عبودیت و بندگی خدا است… اهانت است.»<ref>عدل الهی، ص۲۶۶–۲۶۷.</ref>
گویند شاعری که به «حاجب» تخلص می‌نمود، دلخوش از شفاعت امام علی‌علیه السلام چنین سرود:
حاجب اگر حسابِ حشر، با علی است
ضامنم هر چه که خواهی گناه کن
شب هنگام، امام‌علیه السلام را به خواب دید، در حالی که آثار ناخشنودی از چهره‌اش نمایان بود. آن گاه حضرت این بیت را چنین اصلاح نمود:
حاجب اگر حسابِ حشر، با علی است
شرم از رخِ علی کن و کمتر گناه کن<ref>ر. ک. منشور جاوید، ج۸، ص۱۰–۱۱.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی (قم: دفتر انتشارات اسلامی، دهم، ۱۳۷۷ش)، ج۱، ص۲۳۴–۲۸۳.
* تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی (قم: دفتر انتشارات اسلامی، دهم، ۱۳۷۷ش)، ج۱، ص۲۳۴–۲۸۳.
 
* تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی (تهران: دارالکتب الاسلامیه، نوزدهم، ۱۳۶۳ش)، ج۱، ص۲۲۳–۲۴۶.


۲. تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی (تهران: دارالکتب الاسلامیه، نوزدهم، ۱۳۶۳شج۱، ص۲۲۳–۲۴۶.
* عدل الهی، مرتضی مطهری (تهران: صدرا، دوم، ۱۳۶۱شص۲۵۷–۲۸۶.


۳. عدل الهی، مرتضی مطهری (تهران: صدرا، دوم، ۱۳۶۱ش)، ص۲۵۷–۲۸۶.
* آموزش عقائد، مصباح یزدی، (دوره سه جلدی) نشر بین‌الملل.


۴. آموزش عقائد، مصباح یزدی، (دوره سه جلدی) نشر بین‌الملل.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۵۹: خط ۴۷:
  | تیترها =
  | تیترها =
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
۷٬۲۳۰

ویرایش