پرش به محتوا

سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
قمه زنان به این روایت استناد کرده و می‌گویند: اگر قمه‌زنی و سرشکافتن در [[عاشورا]] و عزای سیدالشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوبه محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد؟
برخی منابع، نقلی را آورده‌اند که حضرت زینب با دیدن سربریده امام حسین(ع) سر خود را چوب جلوی محمل زد:


{{نقل قول|علامه مجلسی چنین نقل می‌کند: در بعضى از کتب معتبره دیدم از مسلم جصّاص نقل شده است: «ابن زیاد مرا خواست تا دارالاماره کوفه را تعمیر نمایم. زمانی که درهای دار الاماره را گچکارى می‌کردم، ناگاه شنیدم فریادهایى از اطراف بلند شد. از کارگر زیر دستم پرسیدم: چرا کوفه دچار زاری و فغان گشت!؟
{{نقل قول|مسلم جصّاص (گچکار) نقل کرده که به دستور ابن‌زیاد درهای دار الاماره را گچکارى می‌کردم، ناگاه فریادهایى بلند شد. کارگرم گفت: سر یکى از خارجی‌هایی که بر یزید خروج کرده را آورده‌اند. گفتم: آن خارجى کیست!؟
گفت: همین حالا سر یکى از خارجی‌هایی که بر یزید خروج کرده را آورده‌اند!
گفت: حسین بن على(ع)! من صبر کردم تا کارگر رفت؛ ‌چنان به صورتم زدم که ترسیدم چشمم کور شود. دست خود را شسته، دست از کار کشیدم و وارد میدان کوفه شدم. در این هنگام حدود چهل شتر با هودج پیدا شدند که در میان آنها اهل‌بیت سیدالشهداء(ع) و اولاد فاطمه(س)، بودند. ... ناگاه صداى ضجه بلند شد و سر شهیدان که سر امام حسین(ع) پیشاپیش آنان بود را آوردند. زینب(س) با دیدن سر برادرش، پیشانی خود را بر چوب جلوی محمل زد و خون از زیر مقنعه‌اش فرو ریخت،
گفتم: آن خارجى کیست!؟
(مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۱۱۴-۱۱۵.)}}
گفت: حسین بن على(ع)! من صبر کردم تا کارگر رفت؛ ‌چنان به صورتم زدم که ترسیدم چشمم کور شود. دست خود را شسته، دست از کار کشیدم و وارد میدان کوفه شدم؛ جایی که مردم منتظر ورود اسیران و سرهاى بریده بودند. در این هنگام حدود چهل شتر با هودج پیدا شدند که در میان آنها اهل‌بیت حضرت سیدالشهداء(ع) و اولاد فاطمه(س)، بودند؛ دیدم که على بن الحسین(ع) بر شترى برهنه سوار است و غل و زنجیر به او آسیب رسانده و خون از رگ‌هاى گردنش جارى است. او گریه می‌کرد و اشعاری با این مضامین می‌خواند.(مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏45، ص 114 – 115)}}
 
 
معتقدان به جواز قمه‌زنی به روایتی استناد کرده‌اند قمه زنان به این روایت استناد کرده و می‌گویند: اگر قمه‌زنی و سرشکافتن در [[عاشورا]] و عزای سیدالشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوبه محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد؟


قمه‌زنان دو استدلال از این جریان بیان کرده‌اند:
قمه‌زنان دو استدلال از این جریان بیان کرده‌اند:
خط ۱۹: خط ۲۱:


====نقد روایت سر به محمل کوبیدن====
====نقد روایت سر به محمل کوبیدن====
اصل این ماجرا چنین است که فردی بنام "مسلم جصاص (گچکار)" نقل می‌کند: به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر [[کوفه]] بوده هیاهویی می‌شنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و می‌بیند که اسرای [[واقعه عاشورا]] در کجاوه بودند و در این هنگام سر بریده [[امام حسین(ع)]] را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل می‌کوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد. و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.<ref>ناسخ التواریخ، ج۶، ص۵۴..</ref>
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "[[نورالعین فی مشهد الحسین]]" می‌باشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می‌شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی‌اعتبار بودن آن صحه گذاشته‌اند. چنانچه [[شیخ عباس قمی]]، صاحب [[مفاتیح الجنان]] بیان می‌کند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله [[بنی‌هاشم]] و صاحب [[مقام رضا]] و تسلیم است. وی سپس با استناد به کتاب‌های معتبر می‌نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۵.</ref>
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "[[نورالعین فی مشهد الحسین]]" می‌باشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می‌شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی‌اعتبار بودن آن صحه گذاشته‌اند. چنانچه [[شیخ عباس قمی]]، صاحب [[مفاتیح الجنان]] بیان می‌کند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله [[بنی‌هاشم]] و صاحب [[مقام رضا]] و تسلیم است. وی سپس با استناد به کتاب‌های معتبر می‌نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۵.</ref>


همچنین آیت‌الله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بی‌اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته‌های مسلم جصاص تأکید دارد.<ref>الاربعین الحسینیه، میرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص۲۳۲.</ref>
همچنین آیت‌الله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بی‌اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته‌های مسلم جصاص تأکید دارد.<ref>الاربعین الحسینیه، میرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص۲۳۲.</ref>
====دلایل عدم اعتبار====
* این جریان تنها در کتاب نورالعین نوشته شده و در سایر کتاب‌های معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است.
* این جریان تنها در کتاب نورالعین نوشته شده و در سایر کتاب‌های معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است.
* این جریان مستند روایی و تاریخی ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است.
* این جریان مستند روایی و تاریخی ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است.
۱۱٬۹۱۳

ویرایش