پرش به محتوا

جایگاه انسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:


== آزادی انسان ==
== آزادی انسان ==
تمام پند و اندرز خداوند در قرآن و همه عتاب و وعده عقاب آن، به وضوح نشان‌دهنده آن است که انسان آزاد است و اختیار دارد که خود راهش را انتخاب کند. اگر جز این بود، و انسان برای برگزیدن راهش مختار نبود، بهشت و جهنم و رسالت و بعثت پیامبران معنا نداشت و عبث بود. خداوند در چند جای قرآن خطاب به[[پیامبر اسلام(ص)]] می‌فرماید تو وکیل مردم نیستی<ref>سوره زمر، آیه ۴۱</ref> و بر آنها سیطره نداری.<ref>سوره غاشیه، آیات ۲۱ و ۲۲۲.</ref> و در دیگر آیات فرموده است که خداوند اگر می‌خواست می‌توانست خود همه انسان‌ها را هدایت کند؛<ref>سوره انعام، آیه ۳۵</ref> اما این با هدف آفرینش انسان و دنیای پس از مرگ که روز داوری است منافات دارد. این دنیا آن است که انسان هر دو راه خوبی و بدی را بشناسد و خود با اختیار و عقل و آگاهی خود گام در آن نهد. و قرآن هم با انذار و بشارت‌هایی که می‌دهد اصل آزادی و اختیار انسان را مفروضی بدیهی و مسلم دانسته است.
تمام پند و اندرز خداوند در قرآن و همه عتاب و وعده عقاب آن، به وضوح نشان‌دهنده آن است که انسان آزاد است و اختیار دارد که خود راهش را انتخاب کند. اگر جز این بود، و انسان برای برگزیدن راهش مختار نبود، بهشت و جهنم و رسالت و بعثت پیامبران معنا نداشت و عبث بود. خداوند در چند جای قرآن خطاب به [[پیامبر اسلام(ص)]] می‌فرماید تو وکیل مردم نیستی<ref>سوره زمر، آیه ۴۱</ref> و بر آنها سیطره نداری.<ref>سوره غاشیه، آیات ۲۱ و ۲۲۲.</ref> و در دیگر آیات فرموده است که خداوند اگر می‌خواست می‌توانست خود همه انسان‌ها را هدایت کند؛<ref>سوره انعام، آیه ۳۵</ref> اما این با هدف آفرینش انسان و دنیای پس از مرگ که روز داوری است منافات دارد. این دنیا آن است که انسان هر دو راه خوبی و بدی را بشناسد و خود با اختیار و عقل و آگاهی خود گام در آن نهد. و قرآن هم با انذار و بشارت‌هایی که می‌دهد اصل آزادی و اختیار انسان را مفروضی بدیهی و مسلم دانسته است.


== تسخیر زمین و آسمان برای انسان ==
== تسخیر زمین و آسمان برای انسان ==
خط ۳۶: خط ۳۶:
روح، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می‌شود<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۲۷ و ۲۲۸</ref>
روح، امر وجودی است که فی نفسه یک نوع اتحاد با بدن دارد و آن این است که متعلق به بدن است، و در عین حال یک نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری که هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا می‌شود<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، جلد۱۲، صفحه۲۲۷ و ۲۲۸</ref>


== امانت دار خداوند ==
== امانت‌دار خداوند ==
انسان امانتی را از خداوند قبول کرد که دیگر موجودات از پذیرش آن سر باز زدند. قرآن می‌فرماید:{{قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَه عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها …|ترجمه=ما امانت را به آسمان و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافته‌اند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید.|سوره=احزاب|آیه=۷۲}} اینکه این امانت چیست اختلاف وجود دارد. برخی گفته‌اند: «منظور از امانت «ولایت الهیه» و کمال صفت عبودیت است که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل می‌شود. منظور صفت «اختیار و آزادی اراده» است که انسان را از سایر موجودات ممتاز می‌کند. مقصود «عقل» است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب است. منظور «اعضاء پیکر انسان» است‏. مقصود «معرفت اللَّه» است. منظور «واجبات و تکالیف الهی» همچون نماز و روزه و حج است… روشن می‌شود که این تفسیرهای مختلف با هم متضاد نیستند بلکه بعضی را می‌توان در بعضی دیگر ادغام کرد، بعضی به گوشه‌ای از مطلب نظر افکنده و بعضی به تمام. برای به دست آوردن پاسخ جامع، باید نظری به انسان بیفکنیم ببینیم او چه دارد که آسمانها و زمینها و کوه‌ها فاقد آنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳</ref>
انسان امانتی را از خداوند قبول کرد که دیگر موجودات از پذیرش آن سر باز زدند. قرآن می‌فرماید:{{قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَه عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها …|ترجمه=ما امانت را به آسمان و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافته‌اند و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید.|سوره=احزاب|آیه=۷۲}} اینکه این امانت چیست اختلاف وجود دارد. برخی گفته‌اند: «منظور از امانت «ولایت الهیه» و کمال صفت عبودیت است که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل می‌شود. منظور صفت «اختیار و آزادی اراده» است که انسان را از سایر موجودات ممتاز می‌کند. مقصود «عقل» است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب است. منظور «اعضاء پیکر انسان» است‏. مقصود «معرفت اللَّه» است. منظور «واجبات و تکالیف الهی» همچون نماز و روزه و حج است… روشن می‌شود که این تفسیرهای مختلف با هم متضاد نیستند بلکه بعضی را می‌توان در بعضی دیگر ادغام کرد، بعضی به گوشه‌ای از مطلب نظر افکنده و بعضی به تمام. برای به دست آوردن پاسخ جامع، باید نظری به انسان بیفکنیم ببینیم او چه دارد که آسمانها و زمینها و کوه‌ها فاقد آنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد۱۷، صفحه ۴۵۳</ref>


۱۵٬۱۹۱

ویرایش