automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
قرآن توصیههای زیادی دارد بر آزاد کردن برده و خوش رفتاری با آنان. کفاره برخی گناهان را آزاد کردن برده معین کرده است. و آزاد کردن برده را از نیکوکاری شمرده است. و نیز روایات فراوانی وجود دارد که دلالت و تصریح به آزادی بردگان کرده است. | |||
== آزاد سازی بردگان در قرآن کریم == | == آزاد سازی بردگان در قرآن کریم == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۳: | ||
۳. آزادی با قرارداد مکاتبه: {{قرآن|الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ|ترجمه=و از ميان غلامانتان، كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند، اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال] مىيابيد، قرارِ بازخريدِ آنها را بنويسيد، و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدريجاً خود را آزاد كنند]|سوره=نور|آیه=۳۳}} قرآن کریم در این آیه یکی دیگر از روشهای عتق و آزادی بردگان را ایجاد نموده است. به این معنا که مثلا برده تعهد میکرد که مالک یا فرزندان مالک را سواد بیاموزد یا کار خیر دیگری انجام دهد و در عوض مالک نیز تعهد آزادی او را میداد. یا اینکه برده به مرور با کار و تلاش بخشی از خود را از مالک خریداری میکرد و از این رو زمینه آزادی او ایجاد میشد. این امر از عقود لازم است و مالک باید به تعهد خود عمل کند. جالب اینکه حتی در این آیه به مالک سفارش اکید شده است که از مال خود به برده بدهد تا بتواند زندگی مستقلی را شروع کند. | ۳. آزادی با قرارداد مکاتبه: {{قرآن|الَّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ|ترجمه=و از ميان غلامانتان، كسانى كه در صددند با قرارداد كتبى، خود را آزاد كنند، اگر در آنان خيرى [و توانايى پرداخت مال] مىيابيد، قرارِ بازخريدِ آنها را بنويسيد، و از آن مالى كه خدا به شما داده است به ايشان بدهيد [تا تدريجاً خود را آزاد كنند]|سوره=نور|آیه=۳۳}} قرآن کریم در این آیه یکی دیگر از روشهای عتق و آزادی بردگان را ایجاد نموده است. به این معنا که مثلا برده تعهد میکرد که مالک یا فرزندان مالک را سواد بیاموزد یا کار خیر دیگری انجام دهد و در عوض مالک نیز تعهد آزادی او را میداد. یا اینکه برده به مرور با کار و تلاش بخشی از خود را از مالک خریداری میکرد و از این رو زمینه آزادی او ایجاد میشد. این امر از عقود لازم است و مالک باید به تعهد خود عمل کند. جالب اینکه حتی در این آیه به مالک سفارش اکید شده است که از مال خود به برده بدهد تا بتواند زندگی مستقلی را شروع کند. | ||
۴. نیک بودن آزاد کردن برده: {{قرآن|لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـٰكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ ...|ترجمه=نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و گدایان و در [راهِ آزاد کردن] بندگان بدهد...|سوره=بقره|آیه=۱۷۷}} | |||
برخورد کریمانه با برده و لزوم انتساب و ارث برده از پدر و مادر حقیقی خود (احزاب: ۵): {{قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً}}؛ این آیه در شان زید بن حارثه نازل شده است که فقها احکام متعددی را مستند به این آیه و روایاتی که در توضیح آن آمده است استنباط نمودهاند. در شان نزول این آیه آمده است که، زید ابن حارثه در برخی از جنگها اسیر و دستگیر لشکر اسلام شده بود، و او در حصّه و بهره پیغمبر اکرم درآمد، پدرش برای رهایی او نزد آن حضرت آمده پسر خود را خواست، پیغمبر اکرم زید را میان رفتن با پدر و بودن نزد آن حضرت مختار گردانید، زید بودن نزد آن بزرگوار را اختیار نموده و برگزید، پیغمبر اکرم او را فرزند خود خواند، و بعد از آن او را زید ابن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله میگفتند، آیه نامبرده درباره نسبت ندادن او را بپیغمبر اکرم فرستاده شد، و در آیه تأکید میکند اگر پدران ایشان را ندانستید باز فرزند و وارث شما نیستند، بلکه) در دین و آئین برادران (همکیش) و دوستان شما هستند. | برخورد کریمانه با برده و لزوم انتساب و ارث برده از پدر و مادر حقیقی خود (احزاب: ۵): {{قرآن|ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ وَ مَوالیکُمْ وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً}}؛ این آیه در شان زید بن حارثه نازل شده است که فقها احکام متعددی را مستند به این آیه و روایاتی که در توضیح آن آمده است استنباط نمودهاند. در شان نزول این آیه آمده است که، زید ابن حارثه در برخی از جنگها اسیر و دستگیر لشکر اسلام شده بود، و او در حصّه و بهره پیغمبر اکرم درآمد، پدرش برای رهایی او نزد آن حضرت آمده پسر خود را خواست، پیغمبر اکرم زید را میان رفتن با پدر و بودن نزد آن حضرت مختار گردانید، زید بودن نزد آن بزرگوار را اختیار نموده و برگزید، پیغمبر اکرم او را فرزند خود خواند، و بعد از آن او را زید ابن محمّد صلّی اللَّه علیه و آله میگفتند، آیه نامبرده درباره نسبت ندادن او را بپیغمبر اکرم فرستاده شد، و در آیه تأکید میکند اگر پدران ایشان را ندانستید باز فرزند و وارث شما نیستند، بلکه) در دین و آئین برادران (همکیش) و دوستان شما هستند. |