۱۱٬۹۱۳
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
از چه زمانی | از چه زمانی مسلمانان به شیعه و سنی تقسیم شدند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در دین اسلام مذاهب مختلف شکل گرفته است. البته با انشعاب و ایجاد فرقههای متعدد خود اسلام منشعب نگردیده بلکه این مسلمانان هستند که راههای مختلفی را در پیش گرفته و هر کسی راه خود را دین اسلام تلقی نموده و آن را حق پنداشته است. | |||
پیامبر (ص) در موقعیتهای متعدد علی (ع) را به عنوان جانشین خود تعیین کرده بود. از همان زمان | پیامبر(ص) در موقعیتهای متعدد علی(ع) را به عنوان جانشین خود تعیین کرده بود. از همان زمان عدهای از اصحاب در پیروی از امام علی(ع) در میان دیگران زبانزد و متمایز بودند. این عده از سوی پیامبر(ص)، شیعیان علی(ع) نامیده شدند و در همان زمان به این عنوان مشهور بودند. پس از وفات پیامبر(ص) عده ای از صحابه بدون توجه به جانشینی امام علی(ع) در سقیفه جمع شدند و پس از جدال و کشمکش با ابوبکر به عنوان حاکم بیعت کردند. از این زمان بود که شیعه از دیگران که بعدها نام اهل سنت را بر خود نهادند جدا شدند. | ||
==اهمیت مسئله جانشینی پیامبر (ص)== | ==اهمیت مسئله جانشینی پیامبر(ص)== | ||
خداوند متعال دین کاملی را با رسالت خاتم الانبیاء(ص) برای بشر قرار داد.<ref>مائده/۳.</ref> در این راستا یکی از برنامههای مهم رسمی و الهی پیامبر خدا(ص) بیان و تثبیت نعمت امامت و خلافت بعد از خودش بود<ref>مائده/۶۷.</ref> و تلاش بسیاری را برای این امر مهم در زمانها و مکانهای متعددی نمودند. روایات و حوادث تاریخی متعددی از جمله حدیث ثقلین،<ref>نیشابوری، حاکم محمد بن محمد، المستدرک علی الصحیحین، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۳، ص۱۱۰.</ref> حدیث منزلت،<ref>نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، بی تا، ج۷، ص۱۲۰.</ref> حدیث و واقعه تاریخی غدیر،<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، تهران، اسماعیلیان، بی تا، ج۵، ص۲۰۵.</ref> حدیث قلم و دوات<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارصعب، بی تا، ج۳، ص۹۱.</ref> از جمله دلایل قطعی بر این مطلب میباشند. | |||
==ریشه | ==ریشه جدا شدن اهلسنت از شیعیان== | ||
عده محدودی از اصحاب بر اساس آیات قرآن کریم، | عده محدودی از اصحاب بر اساس آیات قرآن کریم، همه سخنان و سفارشات رسول خدا (ص) را وحی الهی دانسته<ref>نجم/۳ و ۴.</ref> و معتقد به وجوب پیروی از آن حضرت بودند،<ref>نساء/۹۵ و حشر/۷.</ref> لذا از سخنان و دستورات آن حضرت در مسئله امامت پیروی نمودند و بر اصل اسلام باقی ماندند. این دسته از مسلمانان توسط خود پیامبر(ص)، شیعه علی(ع) نامیده شدند.<ref>طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، اول، ۱۴۱۱ ق، ص۱۶؛ و متقی هندی، علی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج۱۳، ص۱۵۶، حدیث ۳۶۴۸۳.</ref> و بعد از رحلت آن حضرت بر همین نام تا امروز باقی ماندند. | ||
اما عده ای از صحابه از این اصل منحرف | اما عده ای از صحابه از این اصل منحرف شده و به دستور پیامبر خدا(ص) در مسئله جانشینی و خلافت اعتنا نکردند. آنان در روز وفات پیامبر(ص) در حالی که علی(ع) با سایر بنیهاشم مشغول کفن و دفن پیامبر (ص) بودند، در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و بعد از جدال و منازعه شدید با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند.<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، بیروت، دارصعب، بی تا، ج۲، ص۲۹۱.</ref> و به این ترتیب زمام حکومت و امور سیاسی و نظامی امت اسلامی را قبضه نمودند. پس از آن از بقیه مردم نیز به طرق مختلف مختلف برای ابوبکر بیعت گرفتند. | ||
این دسته از مسلمین در ابتدا عنوان خاصی نداشتند بلکه به عنوان طرفداران عمر و ابوبکر معروف بودند. بنا بر گفته ابوحاتم رازی بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به «عثمانیه» نامیده شدند و شیعیان علی (ع) در این زمان به نام «علویه» معروف بودند تا اینکه در زمان عباسیان دیگر از کلمات علویه و عثمانیه استفاده نشد و پیروان امام علی (ع) و اهل بیت (ع) به نام اولیه خود یعنی شیعه شناخته شدند و دیگران خود را «اهل سنت» نامیدند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ص۱۶۸.</ref> | این دسته از مسلمین در ابتدا عنوان خاصی نداشتند بلکه به عنوان طرفداران عمر و ابوبکر معروف بودند. بنا بر گفته ابوحاتم رازی بعد از کشته شدن عثمان در زمان معاویه و بعد از آن به «عثمانیه» نامیده شدند و شیعیان علی (ع) در این زمان به نام «علویه» معروف بودند تا اینکه در زمان عباسیان دیگر از کلمات علویه و عثمانیه استفاده نشد و پیروان امام علی (ع) و اهل بیت (ع) به نام اولیه خود یعنی شیعه شناخته شدند و دیگران خود را «اهل سنت» نامیدند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ص۱۶۸.</ref> |