پرش به محتوا

گفتار امام علی(ع) درباره غصب خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ابرابزار)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
* ابن‌ابی‌الحدید از قول کلبی نقل می‌کند که: هنگامی که علی(ع) برای سرکوبی پیمان شکنان مانند طلحه و زبیر عازم بصره شد، خطبه‌ای به این شرح ایراد فرمود: هنگامی که خداوند پیامبر خود را قبض روح کرد و قریش با خودکامگی خود را بر ما مقدم شمرد و ما را از حقمان بازداشت. ولی من دیدم که صبر و بردباری بر این کار بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خون آنان است؛ زیرا مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشک سرشار از شیر بود که کف کرده باشد و کمترین سستی آن را فاسد می‌کرد و کوچکترین فرد آن را واژگون می‌ساخت.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۸، ص۳۰.</ref>
* ابن‌ابی‌الحدید از قول کلبی نقل می‌کند که: هنگامی که علی(ع) برای سرکوبی پیمان شکنان مانند طلحه و زبیر عازم بصره شد، خطبه‌ای به این شرح ایراد فرمود: هنگامی که خداوند پیامبر خود را قبض روح کرد و قریش با خودکامگی خود را بر ما مقدم شمرد و ما را از حقمان بازداشت. ولی من دیدم که صبر و بردباری بر این کار بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریختن خون آنان است؛ زیرا مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشک سرشار از شیر بود که کف کرده باشد و کمترین سستی آن را فاسد می‌کرد و کوچکترین فرد آن را واژگون می‌ساخت.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ج۸، ص۳۰.</ref>
* در جنگ صفین مردی از قبیله بنی اسد از امام(ع) سؤال کرد که: چگونه قریش شما را از مقام خلافت که به آن سزاوارتر بودید کنار زدند؟ حضرت در جواب فرمود: بی موقع پرسش می‌کنی (زیرا گروهی از سربازان امام به خلفا اعتقاد داشتند و طرح این مسائل در آن هنگام موجب دو دستگی در میان صفوف آنان می‌شد) لذا امام(ع) پس از ابراز ناراحتی فرمود: به احترام پیوندی که با پیامبر داری و به سبب اینکه هر مسلمانی حق پرسش دارد، پاسخ تو را به اجمال می‌گویم. رهبری امت از آنِ ما بود و پیوند ما با پیامبر از دیگران استوارتر بود. اما گروهی بر آن بُخل ورزیدند (و با نداشتن شایستگی آن را تصاحب نمودند) و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خداست و بازگشت همه به سوی اوست.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶۲.</ref>
* در جنگ صفین مردی از قبیله بنی اسد از امام(ع) سؤال کرد که: چگونه قریش شما را از مقام خلافت که به آن سزاوارتر بودید کنار زدند؟ حضرت در جواب فرمود: بی موقع پرسش می‌کنی (زیرا گروهی از سربازان امام به خلفا اعتقاد داشتند و طرح این مسائل در آن هنگام موجب دو دستگی در میان صفوف آنان می‌شد) لذا امام(ع) پس از ابراز ناراحتی فرمود: به احترام پیوندی که با پیامبر داری و به سبب اینکه هر مسلمانی حق پرسش دارد، پاسخ تو را به اجمال می‌گویم. رهبری امت از آنِ ما بود و پیوند ما با پیامبر از دیگران استوارتر بود. اما گروهی بر آن بُخل ورزیدند (و با نداشتن شایستگی آن را تصاحب نمودند) و گروهی از آن چشم پوشیدند. داور میان ما و آنها خداست و بازگشت همه به سوی اوست.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶۲.</ref>
* حضرت در دوران حکومت خویش وقتی که طلحه و زبیر پرچم مخالفت با ایشان را برافراشته و بصره را پایگاه خود قرار داده بودند، اشاره به حق غصب شده خویش کرده می‌فرماید: به خدا سوگند، از روزی که خداوند جان پیامبرش را قبض کرد تا به امروز، من از حق خویش محروم بوده‌ام.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۶.</ref>
* حضرت در دوران حکومت خویش وقتی که طلحه و زبیر پرچم مخالفت با ایشان را برافراشته و بصره را پایگاه خود قرار داده بودند، اشاره به حق غصب شده خویش کرده می‌فرماید: به خدا سوگند، از روزی که خداوند جان پیامبرش را قبض کرد تا به امروز، من از حق خویش محروم بوده‌ام.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۶.</ref>
* لحن امام(ع) در خطبه‌ها و نامه‌های خویش چنین است که حضرت خود را صاحب مسلّم حقِ خلافت می‌داند و عدول از آن را یک نوع ظلم و ستم بر خویش اعلام می‌نماید و قریش را متجاوزان به حقوق خود معرفی می‌کند. چنان‌که می‌فرماید: بار الها، مرا در برابر قریش و کسانی که ایشان را یاری و کمک کردند، یاری فرما؛ زیرا آنان قطع رحم من کردند و مقام و منزلت عظیم مرا کوچک شمردند و در غصبِ حق و خلافت و مبارزه با من که حقِ مسلّم من است هماهنگ شدند…<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲.</ref>
* لحن امام(ع) در خطبه‌ها و نامه‌های خویش چنین است که حضرت خود را صاحب مسلّم حقِ خلافت می‌داند و عدول از آن را یک نوع ظلم و ستم بر خویش اعلام می‌نماید و قریش را متجاوزان به حقوق خود معرفی می‌کند. چنان‌که می‌فرماید: بار الها، مرا در برابر قریش و کسانی که ایشان را یاری و کمک کردند، یاری فرما؛ زیرا آنان قطع رحم من کردند و مقام و منزلت عظیم مرا کوچک شمردند و در غصبِ حق و خلافت و مبارزه با من که حقِ مسلّم من است هماهنگ شدند…<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲.</ref>


۹ـ در جائی می‌فرماید: پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را غسل دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری می‌کردند… پس چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر (صلی الله علیه وآله) به جانشینی او شایسته‌تر است.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۷.</ref>
* در جائی می‌فرماید: پیامبر خدا قبض روح شد در حالی که سر او بر سینه من بود. من او را غسل دادم در حالی که فرشتگان مرا یاری می‌کردند… پس چه کسی از من در حال حیات و مرگ پیامبر(ص) به جانشینی او شایسته‌تر است.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۹۷.</ref>


۱۰ـ در خطبه شقشقیه که از خطبه‌های معروف امام(ع) است. حضرت لیاقت و شایستگی خویش را بر مردم بیان می‌فرماید: (اما و اللّهِ لَقَد تَقَمَّصها ابنُ ابی قُحافه) «... به خدا سوگند، فرزند ابی قحافه (ابوبکر) خلافت را به سان پیراهن بر تن خود پوشید، در حالی که خوب می‌دانست که آسیای خلافت بر محور وجود من می‌گردد (من در گردش حکومت اسلامی همچون محور سنگهای آسیا هستم که بدون آن آسیا نمی‌چرخد) (او می‌دانست) از کوهسار وجود من سیل علوم سرازیر می‌شود و اندیشه هیچ‌کس بر قله اندیشه من نمی‌رسد.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۳.</ref>
* در خطبه شقشقیه که از خطبه‌های معروف نهج البلاغه، امام لیاقت و شایستگی خویش را بر مردم بیان می‌فرماید: «... به خدا سوگند، فرزند ابی‌قحافه (ابوبکر) خلافت را به سان پیراهن بر تن خود پوشید، در حالی که خوب می‌دانست که آسیای خلافت بر محور وجود من می‌گردد (من در گردش حکومت اسلامی همچون محور سنگهای آسیا هستم که بدون آن آسیا نمی‌چرخد) (او می‌دانست) از کوهسار وجود من سیل علوم سرازیر می‌شود و اندیشه هیچ‌کس بر قله اندیشه من نمی‌رسد.<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۳.</ref>


۱۱ـ در برخی از موارد زیر به قرابت و خویشاوندی تکیه کرده می‌فرماید:(و نحن الاَعْلَون نَسَباً و الاشدّون برسول اللّه (صلی الله علیه وآله) نَوْطاً…)<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶۲.</ref> «نسب ما بالاتر است و با رسول خدا پیوند نزدیکتر داریم.» که البته تکیه حضرت بر پیوند خود با پیامبر گرامی برای مقابله با منطق اهل سقیفه است که علت برگزیدن خود را خویشاوندی با پیامبر اعلام کردند. از این جهت وقتی امام(ع) از منطق آنان آگاه شد، در انتقاد از منطق آنان فرمود: (احتجّوا بالشجره و اَضاعُوا الثمره)<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۶۷.</ref> «به درخت استدلال کردند، اما میوه اش را ضایع ساختند و فراموش کردند.»
* امام در برخی از موارد به قرابت و خویشاوندی تکیه کرده می‌فرماید:«نسب ما بالاتر است و با رسول خدا پیوند نزدیکتر داریم.»<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۶۲.</ref> که البته تکیه حضرت بر پیوند خود با پیامبر گرامی برای مقابله با منطق اهل سقیفه است که علت برگزیدن خود را خویشاوندی با پیامبر اعلام کردند. از این جهت وقتی امام(ع) از منطق آنان آگاه شد، در انتقاد از منطق آنان فرمود: (احتجّوا بالشجره و اَضاعُوا الثمره)<ref>نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۶۷.</ref> «به درخت استدلال کردند، اما میوه اش را ضایع ساختند و فراموش کردند.»


۱۲ـ حضرت در یک خطبه و سخنرانی که به خطبه الوسیله معروف است به این کینه دشمنان ولایت و غصب غاصبان خلافت اشاره فرموده، می‌فرماید:(... و لئن تقمها دونی الاشقیان و نازعانی فیما لیس لها بحق و رکباها ضلاله و اعتقداها جهاله…) در من منقبتهایی وجود دارد که اگر آنها را بر زبان آورم ارتفاع بنای آنها بزرگ و در نتیجه زمان گوش دادن بدانها نیز طولانی می‌گردد. و اگر در برابر آن آن دو بخت برگشته پیراهن خلافت را بر تن کردند و در آنچه حقی به آن نداشته با من ستیزه جستند و از روی گمراهی بر مسند آن سوار شدند و از روی نادانی آن را به خود بستند (از خود دانستند) پس به بد جایگاهی در آیند و چه بد است آنچه را برای خود آماده و تهیه کردند در خانه گور (و عالم برزخ و قیامت) به یکدیگر لعنت کنند و هر کدام آنها از دیگری بیزاری جوید.<ref>الروضه من الکافی، ص۳۸، با ترجمه و شرح آقای حاج سید هاشم رسولی محلاتی (انتشارات علمیه اسلامیه).</ref>
* حضرت در یک خطبه و سخنرانی که به «خطبه الوسیله» معروف است به این کینه دشمنان ولایت و غصب غاصبان خلافت اشاره فرموده، می‌فرماید: در من منقبتهایی وجود دارد که اگر آنها را بر زبان آورم ارتفاع بنای آنها بزرگ و در نتیجه زمان گوش دادن بدانها نیز طولانی می‌گردد. و اگر در برابر آن آن دو بخت برگشته پیراهن خلافت را بر تن کردند و در آنچه حقی به آن نداشته با من ستیزه جستند و از روی گمراهی بر مسند آن سوار شدند و از روی نادانی آن را به خود بستند (از خود دانستند) پس به بد جایگاهی در آیند و چه بد است آنچه را برای خود آماده و تهیه کردند در خانه گور (و عالم برزخ و قیامت) به یکدیگر لعنت کنند و هر کدام آنها از دیگری بیزاری جوید.<ref>الروضه من الکافی، ص۳۸، با ترجمه و شرح آقای حاج سید هاشم رسولی محلاتی (انتشارات علمیه اسلامیه).</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


۷٬۲۲۸

ویرایش