|
|
خط ۵۹: |
خط ۵۹: |
| نکته دیگر این که، اقرار بایستی صریح باشد و دلالت بر چیز دیگری جز زنا نداشته باشد و احتمال عقلایی بر خلاف آن داده نشود.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه دار العلم، چاپ اول، ج۲، ص۴۵۹.</ref> علاوه براین بر اساس روایات و فتاوای فقها، نه تنها به اقرار کردن گناه کار نزد حاکم اسلامی در این موارد توصیه نشده است، بلکه بالعکس، براساس روایات معتبر و متعدد از اقرار به زنا، صریحاً نهی شده است. سنت [[پیامبر(ص)]] و [[امام علی(ع)]] هم بر این منوال بود که همواره کسانی را که قصد اقرار بر زنا داشتند با توصیه به توبه و برخی دیگر از بهانهها، از این کار منصرف مینمودند.<ref>شاید برخی شبهه کنند که با وجود نهی از اقرار زناکار و ترجیح توبه چرا برخی اصرار بر اقرار داشتهاند. جواب این شبهه در ضمن روایت قابل برداشت است. احساس عذاب و عدم آرامش روانی متعاقب این عمل شنیع ممکن است برخی از انسانهای مؤمن و متعهد را تا سرحد جنون و چه بسا خودکشی برساند. وجود راهکارهای اسلامی برای پاکیزگی و آرامش روحی و روانی، راهکاری برای نجات چنین اشخاصی است.</ref> | | نکته دیگر این که، اقرار بایستی صریح باشد و دلالت بر چیز دیگری جز زنا نداشته باشد و احتمال عقلایی بر خلاف آن داده نشود.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، قم، مؤسسه دار العلم، چاپ اول، ج۲، ص۴۵۹.</ref> علاوه براین بر اساس روایات و فتاوای فقها، نه تنها به اقرار کردن گناه کار نزد حاکم اسلامی در این موارد توصیه نشده است، بلکه بالعکس، براساس روایات معتبر و متعدد از اقرار به زنا، صریحاً نهی شده است. سنت [[پیامبر(ص)]] و [[امام علی(ع)]] هم بر این منوال بود که همواره کسانی را که قصد اقرار بر زنا داشتند با توصیه به توبه و برخی دیگر از بهانهها، از این کار منصرف مینمودند.<ref>شاید برخی شبهه کنند که با وجود نهی از اقرار زناکار و ترجیح توبه چرا برخی اصرار بر اقرار داشتهاند. جواب این شبهه در ضمن روایت قابل برداشت است. احساس عذاب و عدم آرامش روانی متعاقب این عمل شنیع ممکن است برخی از انسانهای مؤمن و متعهد را تا سرحد جنون و چه بسا خودکشی برساند. وجود راهکارهای اسلامی برای پاکیزگی و آرامش روحی و روانی، راهکاری برای نجات چنین اشخاصی است.</ref> |
|
| |
|
| روایات ذیل نمونهای است از چندین روایت ناظر بر اولویت توبه و القاء عدم اقرار است: | | روایات فراوانی بر اولویت توبه و القاء عدم اقرار آمده است.<ref>عاملی، حر، همان، ج۲۸، ص۳۶. «عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَتَی النَّبِیَّ(ص) رَجُلٌ فَقَالَ إِنِّی زَنَیْتُ ـ إِلَی أَنْ قَالَ ـ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَوِ اسْتَتَرَ ثُمَّ تَابَ کانَ خَیْراً لَهُ».</ref><ref>همان، ج۲۸، ص۳۶. «أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی حَدِیثِ الزَّانِی الَّذِی أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ ـ أَنَّهُ قَالَ لِقَنْبَرٍ احْتَفِظْ بِهِ ثُمَّ غَضِبَ ـ وَ قَالَ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْکمْ ـ أَنْ یَأْتِیَ بَعْضَ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ ـ فَیَفْضَحَ نَفْسَهُ عَلَی رُءُوسِ الْمَلَإِ ـ أَ فَلَا تَابَ فِی بَیْتِهِ ـ فَوَ اللَّهِ لَتَوْبَتُهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ ـ أَفْضَلُ مِنْ إِقَامَتِی عَلَیْهِ الْحَدَّ».</ref><ref>همان، ج۲۸، ص۳۸. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَه قَالَ: أَتَی رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ـ إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی فَأَعْرَضَ عَنْهُ بِوَجْهِهِ ـ ثُمَّ قَالَ لَهُ اجْلِسْ فَقَالَ ـ أَ یَعْجِزُ أَحَدُکمْ إِذَا قَارَفَ هَذِهِ السَّیِّئَه ـ أَنْ یَسْتُرَ عَلَی نَفْسِهِ کمَا سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ».</ref><ref>همان، باب۱۶، ص۳۷۹، ح۱، با مقداری تلخیص.</ref><ref>علاءالدین علی المتقی بن حسامالدین الهندی البرهان فوری، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۴۴۲.</ref> |
| | |
| '''روایات ناظر به اولویت توبه نسبت به اقرار'''
| |
|
| |
|
| {{نوشتار اصلی|اسقاط حد با توبه}} | | {{نوشتار اصلی|اسقاط حد با توبه}} |
|
| |
| در کتب روایی معتبر شیعه روایات متعددی ناظر به اولویت توبه و عدم اقرار در بابی تحت عنوان «بَابُ أَنَّ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ یُؤْخَذَ سَقَطَ عَنْهُ الْحَدُّ وَ اسْتِحْبَابِ اخْتِیَارِ التَّوْبَه عَلَی الْإِقْرَارِ عِنْدَ الْإِمَامِ؛ کسی که قبل از دستگیری، توبه نماید مجازات حد از او ساقط میشود و توبه کردن بهتر از اقرار نزد امام است»، جمعآوری شده است:
| |
|
| |
| ـ امام صادق(ع) میفرماید شخصی نزد پیامبر اسلام آمد و به زنا اقرار کرد، پیامبر اسلام(ص) فرمودند: در صورتی که این گناه را مخفی میداشت و توبه میکرد برای او بهتر بود.<ref>عاملی، حر، همان، ج۲۸، ص۳۶. «عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی الْعَبَّاسِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَتَی النَّبِیَّ(ص) رَجُلٌ فَقَالَ إِنِّی زَنَیْتُ ـ إِلَی أَنْ قَالَ ـ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلَوِ اسْتَتَرَ ثُمَّ تَابَ کانَ خَیْراً لَهُ».</ref>
| |
|
| |
| ـ امام علی(ع) در مورد کسی که نزد ایشان به زنا اقرار کرده بود خشمگین شده و به اطرافیان فرمودند؛ چه چیز سبب میشود کسی که بعضی از این کارهای زشت را انجام میدهد با اقرار خویش زمینه فضاحت خویش را ایجاد کند. چرا در خانه خویش و در پنهانی توبه نمیکنید. به خدا قسم توبه زناکار بین خود و خدایش بافضیلتتر از اجرای حد زنا است.<ref>همان، ج۲۸، ص۳۶. «أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی حَدِیثِ الزَّانِی الَّذِی أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ ـ أَنَّهُ قَالَ لِقَنْبَرٍ احْتَفِظْ بِهِ ثُمَّ غَضِبَ ـ وَ قَالَ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْکمْ ـ أَنْ یَأْتِیَ بَعْضَ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ ـ فَیَفْضَحَ نَفْسَهُ عَلَی رُءُوسِ الْمَلَإِ ـ أَ فَلَا تَابَ فِی بَیْتِهِ ـ فَوَ اللَّهِ لَتَوْبَتُهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ ـ أَفْضَلُ مِنْ إِقَامَتِی عَلَیْهِ الْحَدَّ».</ref>
| |
|
| |
| ـ مردی نزد امیرالمؤمنین آمد و عرضه داشت، یا علی زنا کردهام با اجرای مجازات پاکم کن (طَهِّرْنِی). حضرت از او روی برگرداند و به وی دستور داد که در مجلس بنشیند و خطاب به اهل جلسه فرمود: چه چیز شخص را عاجز میکند از اینکه در صورتی که مرتکب این گناه زشت شد، آن را نزد خویش پنهان دارد همان گونه که خداوند آن را پنهان داشته است.<ref>همان، ج۲۸، ص۳۸. «مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَه قَالَ: أَتَی رَجُلٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ـ إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی فَأَعْرَضَ عَنْهُ بِوَجْهِهِ ـ ثُمَّ قَالَ لَهُ اجْلِسْ فَقَالَ ـ أَ یَعْجِزُ أَحَدُکمْ إِذَا قَارَفَ هَذِهِ السَّیِّئَه ـ أَنْ یَسْتُرَ عَلَی نَفْسِهِ کمَا سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ».</ref>
| |
|
| |
| '''روایات ناظر به القاء عدم اقرار به گناهکار'''
| |
|
| |
| ـ زنی خدمت علی(ع) آمد و گفت: ای امیرمؤمنان من زنا دادهام، (طهرنی) مرا پاک کن، چرا که عذاب دنیا از عذاب آخرت که تمام شدنی نیست آسانتر است. حضرت به او فرمود: به چه سببی تو را پاک کنم؟ گفت: من زنا دادهام. حضرت فرمود: آن گاه که این عمل را انجام دادی دارای شوهر بودی؟ ـ بلی، دارای شوهر بودم. حضرت پرسید: آیا شوهرت هنگام زنا به تو دسترسی داشت یا غایب بود؟ جواب داد: شوهرم حاضر بود و دسترسی داشتم. حضرت سئوال کرد: آیا جنینی در شکم داری، جواب داد: آری. پس از اینکه سخن بدینجا رسید حضرت به وی فرمود برو وضع حمل کن و پس از آن بیا تا پاکت کنم و اگر خواستی توبه کن و لازم نیست دوباره برگردی، خداوند توبه کردن را دوستتر دارد.
| |
|
| |
| پس از مدتی آن زن خدمت علی آمد در حالی که وضع حمل کرده بود و دوباره اقرار کرد و حضرت سؤالات قبلی را دقیقاً مطرح کرد و پس از اینکه راهی برای فرارش نیافت، گفت: فعلاً برو و همان گونه که خداوند امر کرد فرزند خود را دو سال کامل شیر بده.
| |
|
| |
| پس از دو سال آن زن برگشت و بار دیگر اقرار کرد و حضرت دوباره سؤالات قبل را مطرح نمود تا شاید راه فراری پیدا شود، ولی آن زن اصرار بر اقرار به ارتکاب زنا و تحمل مجازات رجم را داشت و چون حضرت این چنین یافت فرمود: فعلاً برو و تربیت او را بر عهده بگیر، تا بهطور مناسب خوردن وآشامیدن را فراگیرد و زمیننخورد و در چاه نیفتد. با فرمان امیرمؤمنان زن از نزد ایشان رفت در حالی که سه اقرار تحقق یافته بود، ولی هنگامی که این زن از محضر علی بیرون رفت با عمرو بنحریث مخزومی مواجه شد. او گفت: چرا گریه میکنی؟ من تو را دیدم که نزد علی میرفتی و از او درخواست میکردی که تو را پاک کند. گفت: من نزد امیر مؤمنان رفتم و از او خواستم مرا پاک کند، ولی او گفت: فعلاً فرزند خود را تربیت کن تا خوب بتواند بخورد و بیاشامد وبر زمین نیفتد و در چاه سقوط نکند و من میترسم که مرگ دامنگیرم شود در حالی که پاک نشدهام. عمرو بنحریث گفت: به سوی علی برگرد، من کفالت فرزندت را بر عهده میگیرم. پس از آن زن برگشت و به علی گفت: عمرو فرزند مرا نگهداری میکند. در این هنگام باز هم علی خود را به تجاهل زده، سؤال کرد: برای چه او را نگهداری میکند؟ زن گفت: ای امیرمؤمنان من زنا کردهام، مرا پاک کن و باز هم حضرت همان سؤالات سابق را مطرح کرد و او جواب گفت.
| |
|
| |
| در این هنگام حضرت سر خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا چهار اقرار ثابت شد، آن گاه در حالی که صورتش سرخ شده بود، با ناراحتی نگاهی به عمرو انداخت. عمرو وقتی این حالت را دید گفت: ای امیرمؤمنان چون من فکر میکردم شما از این کارم خوشتان میآید، متکفل امور فرزندش شدهام، اما حال که ناراحت هستید چنین کاری را نمیکنم. حضرت فرمود: حال که چهار اقرارش کامل شد این حرف را میزنی؟ سپس حضرت فرمود: حال سرپرستی آن کودک را با خواری و ذلت بر عهده بگیر. سپس دستور داد تا آن زن را رجم کردند».<ref>همان، باب۱۶، ص۳۷۹، ح۱، با مقداری تلخیص.</ref>
| |
|
| |
| ـ شخصی مشهور به اسلمی نزد پیامبر اکرم آمد و چهار بار اقرار کرد که مرتکب زنا با زنی شده است و حضرت در هر چهار بار از وی اعراض کرده و روی برمیگرداند. وقتی اسلمی برای بار پنجم خواست اقرار کند حضرت فرمود: آیا او را وطی کردی؟ گفت: بلی، حضرت سؤال کرد: به گونهای که آلت تو در فرج او غایب شد؟ گفت: بلی، حضرت دوباره سؤال کرد: همان گونه که میل در سرمهدان و طناب چاه در چاه غایب میشود؟ گفت: بلی، حضرت باز هم سؤال را ادامه داده فرمود: آیا میدانی زنا چیست؟ گفت: بلی، همان کاری را که مردان با همسر حلال خود میکنند من به صورت حرام انجام دادهام. پس از روشن شدن مراد اسلمی و این که او واقعاً زنا کرده است حضرت سؤال کرد: حال با این اظهار چه قصدی دارد؟ گفت: میخواهم مرا پاک کنی، پس از آن حضرت دستور داد او را رجم کنند.<ref>علاءالدین علی المتقی بن حسامالدین الهندی البرهان فوری، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۴۴۲.</ref>
| |
|
| |
| ـ در روایتی در مورد یکی از قضاوتهای امیرالمومنین آمده است:
| |
|
| |
| مردی از کوفه نزد ایشان آمد و اقرار به زنای محصنه کرد و از ایشان درخواست نمود که با اجرای حد او را از این گناه پاک کنند. حضرت به او فرمود آیا قرآن میدانی؟ (اشاره به اینکه احکام اسلامی را میدانی) در جواب گفت: آری و مقداری از قرآن را تلاوت نمود بعد حضرت فرمود آیا دیوانه نیستی، آن مرد گفت نه. حضرت فرمود: از من دور شو که باید در مورد تو تحقیق کنم. روز دیگر آمد و همین اقرار را نزد امیرالمؤمنین نمود این بار حضرت از او پرسید که آیا در زمان زنا همسری که با او باشی داشتی؟ در جواب گفت آری حضرت فرمود برو تا در این مورد تحقیق کنم. بار سوم نیز همین اتفاق افتاد و حضرت او را طرد نمود و در اقرار چهارم حضرت او را بازداشت کرده و اقدام به صدور حکم رجم نمودند.<ref>عاملی، حر، همان، ج۲۸، ص۱۰۶.</ref>
| |
|
| |
| ـ شخصی مشهور به ماعزبن مالک نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا من مرتکب زنا شدهام، ولی پیامبر اکرم از وی روی گرداند. ماعز دوباره از سمت راست پیامبر اکرم آمد و گفت: ای رسول خدا من زنا کردهام، باز هم پیامبر اکرم از وی روی گرداند. او برای بار سوم نزد ایشان آمد و گفت: من مرتکب زنا شدهام، ولی پیامبر اکرم این بار نیز توجهی نکرد. پس از آن ماعز بار دیگر خدمت پیامبر اکرم رسید و بار دیگر اقرار کرد. وقتی با این اقرار، اقرارهای چهارگانه کامل شد، پیامبر اکرم فرمود: شاید بر او بوسه زدی یا او را لمس کردی یا بر وی نظر انداختی. گفت: نه یا رسول الله، حضرت فرمود: آیا با وی همبستر شدی؟ گفت: بلی، همان گونه که میل در سرمهدان و طناب در چاه پنهان میگردد. پیامبر اکرم گفت: آیا میدانی زنا چیست؟ گفت: بلی، با او عملی را انجام دادم که مرد با همسر خود انجام دهد. حضرت فرمود: هدف تو از ابراز این اقرار چیست؟ گفت: میخواهم مرا پاک کنی. آن گاه حضرت امر کرد تا او را رجم کنند.<ref>احمدبن حسین ابن علی البیهقی، ابیبکر، السنن الکبری، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ج۸، ص۲۲۶ و ۲۲۷.</ref>
| |
|
| |
| ـ مردی نزد امیرالمؤمنین آمد و اقرار به زنا کرد. حضرت بعد از توصیه به توبه و اولویت توبه و اصرار شخص به اقرار مجدد فرمودند، آیا چیزی از قرآن میدانی؟ جواب داد: آری، ایشان دستور دادند که مقداری از قرآن را تلاوت کند تا مطمئن شوند. سپس از او پرسیدند: آیا حقوق و احکام الهی در حق خویش مثل نماز و زکات را میدانی؟ پاسخ داد: آری. ایشان برخی از احکام را از او پرسیدند و او درست جواب داد. سپس از او سئوال کردند آیا مرض خاصی داری یا دردی در سر و بدنت نداری؟ جواب داد: نه. حضرت به او دستور دادند که در حال حاضر برو تا در مورد تو از دیگران تحقیق کنم. اگر برنگشتی، بدنبال تو نخواهیم فرستاد (و تو را جلب نخواهیم کرد).<ref>عاملی، حر، همان، ج۲۸، ص۳۶.</ref>
| |
|
| |
| در واقع رفتار پیامبر مکرم اسلام و امیرالمؤمنین علی به گونهای بود که فرد از اقرار کردن سر باز زند و به گناه زنا اقرار نکند، زیرا معتقد بودند که اگر شخص در گناهان حق اللهی توبه کند پاک میگردد و در عین حال یک عمل منکر و فحشا در جامعه پخش نمیشود.
| |
|
| |
| ـ جیء بشراحه الهمدانیه الی علی فقال لها: ویلک لعل رجلا وقع علیک و أنت نائمه. قالت: لا. قال لعلک استکرهک. قالت: لا. قال: لعل زوجک من عدونا هذا أتاک فأنت تکرهین ان تدلی علیه، یلقنها لعلها تقول نعم، فأمر بها فحبست فلما وضعت ما فی بطنها أخرجها یوم الخمیس فضربها مائه و حفر لها یوم الجمعه فی الرحبه و أحاط الناس لها و أخذوا الحجاره فقال: لیس هکذا الرجم إذا یصیب بعضکم بعضاً صفوا کصف الصلاه صفا خلف صف. ثم قال: ایها الناس انما امرأه جیء بها و لها حبل یعنی؟ أو اعترفت فالإمام أول من یرجم ثم الناس و أیما امرأه جیء بها أو رجل زان فشهد علیه أربعه بالزنا فالشهود أول مرجم ثم الامام ثم الناس ثم رجمها ثم أمرهم فرجم صف ثم صف، ثم قال: افعلوا بها ما تفعلون بموتاکم؛ زنی به نام شراحه همدانی (که به زنای خویش با اصرار اقرار میکرد) نزد امام علی آمد، امام علی به آن زن فرمود: شاید در خواب بودهای که یک مرد ناشناسی به تو تجاوز نموده است. جواب داد: نه، حضرت فرمود: شاید تو را به این کار مجبور کردهاند؟ جواب داد: نه، حضرت فرمود: شاید شوهرت که در جبهه مقابل دشمن ما است بسراغ تو آمده و با تو همبستر شده و تو دوست نداری به او نسبت دهی (که از جبهه فرار کرده است).
| |
|
| |
| حضرت با این سخنان خود به او تلقین میکرد که شاید در جواب سؤالاتش بگوید: بلی [که بدین وسیله حد نخورد و برود دنبال کار خود و در پنهانی توبه کند، لکن او چنین حرفی نزد، لذا] حضرت دستور داد او را زندانی کنند، بعد از آنکه وضع حمل کرد، یک روز پنج شنبه او را از زندان بیرون آورده و به عنوان حد شرعی یکصد تازیانه بر او زدند، و سپس گودالی کنده و روز جمعه او را سنگسار نمودند.<ref>روایات متعددی در مورد قضیه شراحه همدانی در کتب معتبر شیعه و سنی آمده است. مراجعه کنید به: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، همان، ج۴، ص۲۳؛ فیض کاشانی، همان، ج۲۰، ص۲۷۴؛ ابی بکر احمد بن حسین بیهقی، همان، ج۸، ص۲۲۰.</ref>
| |
|
| |
| باید توجه داشت تا وقتی تعداد اقرارها به چهار نمیرسید هیچ گونه تعقیب و دستگیری از طرف حاکمیت صورت نمیگرفت. از طرفی اگر کسی خودش به گناه خودش اعتراف میکرد امام معصوم، با سوالات خود فرد اقرار کننده را از اقرار کردن منصرف میکند و اگر فرد اقرار کننده بر مجازات خود مصر بود قاضی حکم را اجرا میکرد. البته این از اختیارات قاضی است که حتی پس از صدور حکم هم در صورت توبه اقرار کننده، وی را ببخشد.
| |
|
| |
| میبینیم که در صورت اجرای دقیق این اصول کمتر کسی به حکم رجم گرفتار میآید مگر این که خودش بر مجازات شدن اصرار داشته باشد.
| |
|
| |
|
| == شرایط اجرای حکم سنگسار بعد از اثبات == | | == شرایط اجرای حکم سنگسار بعد از اثبات == |