۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==معنای لغوی انسان== | ==معنای لغوی انسان== | ||
[[انسان]] در لغت از واژه «انس» گرفته شده است، و انس به معنای اُلْفَت و [[محبت]] است. واژه | [[انسان]] در لغت از واژه «انس» گرفته شده است، و انس به معنای اُلْفَت و [[محبت]] است. واژه إنسی در جایی بهکار میرود که اُنس و محبت در آن زیاد باشد. به هر چیزی که مورد محبت قرار گیرد نیز إنسی میگویند. | ||
به بشر، انسان گفته شده زیرا وجودش تنها با محبتِ به یکدیگر و انس گرفتن با هم، باقی میماند. به همین خاطر است که گفتهاند انسانها از روی [[فطرت]] اجتماعی هستند؛ زیرا ممکن نیست انسان به تنهایی تمام نیازهای زندگی خود را فراهم کند. | به بشر، انسان گفته شده زیرا وجودش تنها با محبتِ به یکدیگر و انس گرفتن با هم، باقی میماند. به همین خاطر است که گفتهاند انسانها از روی [[فطرت]] اجتماعی هستند؛ زیرا ممکن نیست انسان به تنهایی تمام نیازهای زندگی خود را فراهم کند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==معنای حقیقی و وجودی انسان== | ==معنای حقیقی و وجودی انسان== | ||
وجود انسان از دو | وجود انسان از دو بخش ترکیب یافته است؛ یکی [[ماده|مادّی]] و حیوانی که در [[علم فلسفه|فلسفه]] به نام «جسم»، در [[روانشناسی]] به نام تمایلات یا غرائز، و در [[علم اخلاق|اخلاق]] و [[عرفان اسلامی]] به «جهت حیوانی» از آن یاد میشود. | ||
بخش دیگر انسان، بعد غیرمادی و [[ملکوت|ملکوتی]] او است که «[[روح]] انسانی» نام دارد. خدا در [[قرآن]] پس از مرحلههای [[خلقت]] انسان در رحم مادر(علقه، مضغه، استخوان و پوشش استخوان با گوشت)، به مرحله جدیدی اشاره میکند که پیش از آن نبوده است: {{قرآن|...ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ|ترجمه=...آنگاه آفرينشى ديگر پديد آورديم.}}<ref>مؤمنون: ۱۴.</ref> این آیه به این معنا است که در «آفرینشِ دیگر» ویژگی است که در مراحل پیشین نبوده است. مرحلههای قبلی تنها مادّی بودهاند؛ ولی خدا در مرحله آخر انسان را صاحب بُعدی غیرمادی کرده است. همچنان که در آن مراحل، ویژگیهای علم، قدرت، اراده و حیات نبود. با «آفرینش دیگر»، این ماده مرده و ناتوان، خلقتی دیگر پیدا کرد و موجودی زنده، عالم و قادر شد؛ پس چیزی شد که در ذات و ویژگیهای خود با مرحلههای قبلیاش فرق دارد. به تعبیر دیگر، انسان در «آفرینش دیگر»ِ دارای دو بُعد مادی و غیرمادی شد. | |||
آگاهی انسان، با توجه به نیروی روح او، به مکان و زمانی خاص محدود نمیشود؛ از این رو، به فراتر از محیط زیست خود | آگاهی انسان، با توجه به نیروی روح او، به مکان و زمانی خاص محدود نمیشود؛ از این رو، به فراتر از محیط زیست خود دسترسی پیدا میکند. بالاتر اینکه انسان، با قدرت اندیشه از شناخت جزئیات فراتر رفته و قوانین کلی جهان را کشف میکند و اینگونه بر [[عالم طبیعت|طبیعت]] تسلط مییابد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص ۲۲–۱۹.</ref> | ||
انسان با بعد غیرمادی خود، به مقامی میرسد که [[ملائک|فرشتگان]] به خاطر آن مقام، مأمور به [[سجده]] بر او میشوند؛ و با نظر به این بُعد است که خداوند به خود تبریک گفته و خود را {{قرآن|أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ|ترجمه=بهترين آفرينندگان.}}<ref>مؤمنون: ۱۴.</ref> مینامد. | انسان با بعد غیرمادی خود، به مقامی میرسد که [[ملائک|فرشتگان]] به خاطر آن مقام، مأمور به [[سجده]] بر او میشوند؛ و با نظر به این بُعد است که خداوند به خود تبریک گفته و خود را {{قرآن|أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ|ترجمه=بهترين آفرينندگان.}}<ref>مؤمنون: ۱۴.</ref> مینامد. |