پرش به محتوا

معنای وحی در فرهنگ غرب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''نگرش کلاسیک''' که از نظر زمانی پیشینه بیش‌تری دارد، معتقد است [[خداوند خدا|خداوند]] یک سلسله گزاره‌های خطاناپذیر را که از راه [[عقل]] طبیعی نمی‌توان به آن دست یافت، به [[بشر انسان|بشر]] القا کرده است. این گزاره‌های صادق و حقیقی، محتوای وحی [[الهی خدا|الهی]] را تشکیل می‌دهند.
'''نگرش کلاسیک''' که از نظر زمانی پیشینه بیش‌تری دارد، معتقد است [[خداوند خدا|خداوند]] یک سلسله گزاره‌های خطاناپذیر را که از راه [[عقل]] طبیعی نمی‌توان به آن دست یافت، به [[بشر انسان|بشر]] القا کرده است. این گزاره‌های صادق و حقیقی، محتوای وحی [[الهی خدا|الهی]] را تشکیل می‌دهند.


این دیدگاه که در [[قرون وسطی]] غالب بود و از سوی برخی نحله‌های [[کاتولیک]] رومی «Roman Catholicism» و [[پروتستان]]‌های محافظه‌کار حمایت می‌شد، تلقی‌شان از وحی، تلقی «ساختاری و زبانی» نام گرفت. بر این اساس وحی، مجموعه‌ای از حقایق و آموزه‌های [[معرفتی معرفت|معرفتی]] است که به صورت احکام و قضایا از ناحیه خداوند به بشر اعطا شده است. وقتی گفته می‌شود خداوند به [[پیامبری پیامبر|پیامبری]] وحی فرموده است، مراد این است که خداوند مجموعه‌ای از گزاره‌های خطاناپذیر را در فرایند یک ارتباط ویژه به آن پیامبر آموزانده است؛ بنابراین در این منظر وحی خبررسانی است. به گفته دائره‌المعارف کاتولیک «وحی را می‌توان به عنوان انتقال برخی حقایق از جانب خداوند به موجودات عاقل، از طریق وسایطی که مافوق طبیعت‌اند، تعریف نمود».<ref>Hick. Philosophy of Religion. p.96.</ref>
این دیدگاه که در [[قرون وسطی]] غالب بود و از سوی برخی نحله‌های [[کاتولیک]] رومی «Roman Catholicism» و [[پروتستان]]‌های محافظه‌کار حمایت می‌شد، تلقی‌شان از وحی، تلقی «ساختاری و زبانی» نام گرفت. بر این اساس وحی، مجموعه‌ای از حقایق و آموزه‌های [[معرفتی]] است که به صورت احکام و قضایا از ناحیه خداوند به بشر اعطا شده است. وقتی گفته می‌شود خداوند به [[پیامبری]] وحی فرموده است، مراد این است که خداوند مجموعه‌ای از گزاره‌های خطاناپذیر را در فرایند یک ارتباط ویژه به آن پیامبر آموزانده است؛ بنابراین در این منظر وحی خبررسانی است. به گفته دائره‌المعارف کاتولیک «وحی را می‌توان به عنوان انتقال برخی حقایق از جانب خداوند به موجودات عاقل، از طریق وسایطی که مافوق طبیعت‌اند، تعریف نمود».<ref>Hick. Philosophy of Religion. p.96.</ref>


'''نگرش جدید'''؛ در مقابل دیدگاه کاملا متفاوتی از وحی وجود دارد؛ این طرز تلقی که هم‌اکنون در غرب اعتبار بیش‌تری یافته است، می‌گوید وحی از سنخ دانش و معرفت و گزاره نیست که به پیامبران القا شود، بلکه نوعی انکشاف خویشتنِ خداوند است. خداوند، گزاره وحی نمی‌کند؛ بلکه خودش را وحی می‌کند. وحی در وقایع اصیل و تاریخی، برای [[انسان]] رخ داده و نوعی دخالت خداوند بوده است. این وقایع، نمودار تجربه انسان از خداوند است در لحظات مهم تاریخ او، و در عین حال عمل خداوند را در پیش‌قدم شدن برای انکشاف خویش بر انسان، باز می‌نماید؛ بنابراین تجربه انسانی و انکشاف الهی دو جنبه از یک واقعیت وحیانی‌اند.  
'''نگرش جدید'''؛ در مقابل دیدگاه کاملا متفاوتی از وحی وجود دارد؛ این طرز تلقی که هم‌اکنون در غرب اعتبار بیش‌تری یافته است، می‌گوید وحی از سنخ دانش و معرفت و گزاره نیست که به پیامبران القا شود، بلکه نوعی انکشاف خویشتنِ خداوند است. خداوند، گزاره وحی نمی‌کند؛ بلکه خودش را وحی می‌کند. وحی در وقایع اصیل و تاریخی، برای [[انسان]] رخ داده و نوعی دخالت خداوند بوده است. این وقایع، نمودار تجربه انسان از خداوند است در لحظات مهم تاریخ او، و در عین حال عمل خداوند را در پیش‌قدم شدن برای انکشاف خویش بر انسان، باز می‌نماید؛ بنابراین تجربه انسانی و انکشاف الهی دو جنبه از یک واقعیت وحیانی‌اند.  
خط ۴۱: خط ۴۱:
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =  
۷٬۲۳۰

ویرایش