۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }} | |||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
هرمونتیک چیست لطفاً توضیحاتی بدهید؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
برای آشنایی با هرمنوتیک و چیستی آن یک سیر تاریخی از آن به همراه مهمترین رویکردها و نگرشهایی که در آن مطرح شده را ذکر میکنیم. | |||
واژه | واژه هرمنوتیک از فعل یونانی Hermeneuin به معنای تفسیر کردن است و رابطه ای نیز با هرمس خدای پیام رسان یونانیان دارد. استعمال این کلمه در یونان باستان رایج و متداول بوده، لیکن پیشینه هرمنوتیک به عنوان یک دانش مدون و شکل یافته و به قرن هفدهم میلادی بر میگردد.<ref>ر. ک. احمد واعظی، درآمدی بر هرمنوتیک، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۸۳، ص۲۲–۲۳.</ref> | ||
در | در این قرن که نحله پروتستان از کلیسای کاتولیک جدا شده بود برای فهم صحیح متون مقدس و تفسیر آن نیاز به اصول، معیارها و قواعدی داشت که هرمنوتیک برای شناساندن آن اصول و قواعد ضرورت یافت. بر همین اساس معمولاً دان هاور I. C. Dannhaver را نخستین کسی میدانند که این واژه را در عنوان کتاب خود (۱۶۵۴ م) برای شناساندن گونه ای از دانش به کار بردهاست. دانشی که قواعد و اصول تفسیر متون را کشف میکند و روش فهم صحیح متن را فراهم میآورد و قواعد ابهام زدایی از متون مبهم را در اختیار مینهاد. بدین ترتیب، دانش تفسیر متن در پیش روی اندیشمندانی که در عصر رنسانس به دنبال فهم متون مقدس بودند و مرجعیت کلیسا را در تفسیر کتاب مقدس مردود میشمردند، باب تازه ای گشود و قواعد و اصولی منظم و در واقع منطق و روش تفسیر متن را فراروی آنها نهاد.<ref>ر. ک. همان، ص۷۱ و ریچارد پالمر، علم هرمنوتیک، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران: نشر هرمس، ۱۳۷۷، ص۴۳.</ref> | ||
امّا علم | امّا علم هرمنوتیک یک سیر تکامل خطی و غایت گرایانه نداشته بلکه چرخشها و دگرگونیهای اساسی یافتهاست. شلایر ماخر که از او به عنوان بنیانگذار علم هرمنوتیک نوین یاد میشود حرکت جدیدی را در هرمنوتیک آغاز کرد که مبدأ تحول و نگرش نو در تفسیر متون دینی گردید. او به تأثیر از رمانیتیسم قرن نوزدهم، بد فهمی را امری طبیعی و عادی قلمداد نمود و آن را در تمام مراحل فهم پذیرفت. و معتقد شد در روند تفسیر علاوه بر آشنایی با لغت و قواعد دستور زبان، امر دیگری لازم است که عبارت است از تفسیر روانشناسانه یا فنی؛ بدین معنا که مفسر باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد و آن را باز سازی کند و منظور او را حدس بزند.<ref>ر. ک. علم هرمنوتیک، همان، ص۹۵–۹۸.</ref> او در عبارتی میگوید «شیوه حدس آن است که انسان به وسیله آن و از طریق قرار دادن خود به جای دیگری سعی کند تا بهطور مستقیم آن شخص را در خود در یابد».<ref>ر. ک. وین پراد فوت، تجربه دینی، ترجمه عباس یزادانی، قم: انتشارات طه، ۱۳۷۷، ص۷۸.</ref> | ||
ویلهم دیلتای (۱۸۳۳–۱۹۱۱ م) متفکر آلمانی، نظریه شلایرماخر را که معتقد بود هدف مفسر این است که نیت مؤلف را در یابد و این هدف تنها از طریق موازنه دقیق تفاسیر دستوری و روان شناختی با روشهای حدسی و مقایسه ای قابل وصول است را پذیرفت امّا با یک گام جلوتر از او، مدعی شد که تفسیر، احیای مجدد تجربه مؤلف است. افزون بر آن، او قلمرو هرمنوتیک را گسترش داد. به نظر او، قلمرو هرمنوتیک تنها به متون نوشتاری و گفتارهای شفاهی اختصاص ندارد بلکه شامل همه تعابیر و پدیدههای فرهنگی چون نقاشی، طراحی، قطعه موسیقی و … میشود که همه اینها از طریق هرمنوتیک، دوباره تجربه و ادراک میشود.<ref>ر. ک. همان، ص۸۲.</ref> | |||
آنچه گذشت | آنچه گذشت معرفی گرایشهای مهم هرمنوتیکی ماقبل فلسفی بود. شلایر ماخر و دیلتای علیرغم پاره ای نو آوریها، در اصول و پایهها بر همان روش معهود و عقلایی فهم متن سیر کردهاند؛ امّا هرمنوتیک با مارتین هیدگر (۱۸۸۹–۱۹۷۶ م) وارد مرحله جدیدی شد و او چرخش رادیکال و اساسی در مباحث تفسیری و هرمنوتیکی ایجاد کرد. | ||
بر اساس نگرش | بر اساس نگرش هیدگر، هرمنوتیک امری روش شناختی و معرفت شناختی نیست، بلکه فلسفی است یعنی پدیده فهم را باید به گونه ای فلسفی بررسی کرد. بدین ترتیب در این نگرش، جایگاه هرمنوتیک از روششناسی و معرفتشناسی به فلسفه ارتقا مییابد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، همان، ص۱۳۵.</ref> از نظر هیدگی فهم امری تاریخمند، سیال و گذراست و پیش ساختارها نقش اساسی در پیدایش فهم انسانی دارند، بدون این پیش ساختارها نمیتوان به فهم و تفسیر پرداخت. فهم و تفسیر در درون ذهنیتها و پیش ساختارهای شکل گرفته معنا مییابد.<ref>همان، ص۱۶۵.</ref> | ||
شاگرد | شاگرد هیدگر «هانس گئورگ گادامر (۱۹۰۰) کار فلسفی او را دنبال کرد و از آموزههای وی، به ویژه دو آموزه مزبور بهره فراوانی برد. به عقیده وی، ذهن مفسر یا شخص تاویل کننده در هنگام قرائت متن مشحون از عقاید، معلومات، انتظارات، مفروضات، پرسشها، پیش فرضها و پیش ساختارهاست.<ref>هرمنوتیک مدرن، بابک احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص۹۴–۹۹ و علم هرمنوتیک، همان، ص۱۹۹–۲۰۳.</ref> بنابراین پروسه فهم، دائم متأثر از افق معنایی و موقعیت هرمنوتیکی فهمنده است و به دلیل آنکه افق معنایی متأثر از تاریخ است، در نتیجه فهم دائماً تاریخی است. ما هیچ متنی و هیچ شئنی را فارغ از پیش فرضها و پیش داوریها و مجزای از افق ذهنی (زاویه نگرش مفسر) نمیفهمیم. البته این افق خود مدام در تحولات عصری است. | ||
از | از سوی دیگر طبق دیدگاه گادامر، عمل تفسیر و فهم متن، برآیند امتزاج افق ذهنی مفسر با افق معنایی متن است در یک طرف، مفسر و ذهنیت و افق معنایی او قرار دارد و در سویی دیگر متن و افق معنایی متبلور در آن، که چه بسا ممکن است یکی مولود زمان و فرهنگ گذشته باشد و دیگری زاییده فرهنگ زمان حال. به عبارتی تفسیر، ترکیب و امتزاج افق گذشته با افق کنونی است. بدنی ترتیب فهم، محصول دیالوگ و گفتگوی مداوم هر مفسری با متن است. کار هرمنوتیک هم جوش و اتصال دادن این افقها به هم و برقرار کردن نوعی هم سخنی و دیالوگ میان مفسر و متن است.<ref>همان.</ref> | ||
همچنین او تأکید دارد که همه فهمها و قرائتهایی که از متن حاصل میشود معتبرند. نه معیاری برای داوری و تمییز درست از نادرست وجود دارد و نه فهم عینی ـ فهم مطابق با واقع ـ از متن ممکن است. در نتیجه هیچ تاویل قطعی، عینی و نهایی وجود ندارد. در واقع در نگاه هرمنوتیکی گادامر کشف نیت ناب مؤلف مورد توجه نیست: زیرا متن را نباید تجلی و تبلور ذهنیت مؤلف دانست. متن تجلّی گفتگوی هر مفسر با متن است. نهایتاً ما نمیتوانیم در پی آن باشیم که تفسیر ما صحیح یا بهتر از تفسیر دیگران باشد؛ چراکه فهمها در مقایسه با مقصود مؤلف سنجیده نمیشود. پس اساساً فهم درست و نادرست، صحیح و ناصحیح و بهتر و بدتر در دیدگاه او وجود ندارد.<ref>همان.</ref> | |||
آنچه | آنچه تاکنون ذکر شد خلاصه ای از نگرشهای مهم در باب هرمنوتیک بوده که تفصیل آن احتیاج به مطالعه کتابهایی دارد که در این زمینه نگاشته شده، البته هر یک از این رویکردها از سوی اندیشمندان با پاره ای از نقدها مواجه شدند خصوصاً هرمنوتیک فلسفی هیدگر و گادامر از دیدگاههای «مفسر محور، محسوب میشوند که در توصیف فرایند فهم، هیچ گونه توجهی به صدق و کذب و اعتبار و عدم اعتبار فهم نمیشود. فلذا برای آشنایی با این نقدها و منازعات و مجادلاتی که این رویکردها بوجود آوردند میتوان به منابع ذیل مراجعه نمود. | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== برای مطالعهٔ بیشتر == | |||
# علم هرمنوتیک، ریچارد پالمر، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران: نشر هرمس. | |||
# درآمدی بر هرمنوتیک، احمد واعظی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. | |||
۳. مجله کتاب نقد، ش ۵ و ۶. | |||
۴. مجله قسبات، ش ۱۷ و همچنین ش ۲۳. | |||
۴. مجله قسبات، ش ۱۷ و | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = دینپژوهی | | شاخه اصلی = دینپژوهی | ||
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید | |شاخه فرعی۱ = کلام جدید | ||
|شاخه فرعی۲ = هرمنوتیک | |شاخه فرعی۲ = هرمنوتیک | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |