automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
جامعه شناسی دین، فارغ از صدق و کذب گزارههای دینی، دین را به عنوان پدیدهای در کنار سایر پدیدههای جهان نگاه میکند و روابط یک جانبه یا چند جانبه دین و آموزههای دینی را با معرفت، انسان، جامعه، سیاست، ادبیات، معماری و… مورد مطالعه قرار میدهد. جامعهشناسی دین، به دین و تعالیم ادیان به عنوان پدیدهای به سانِ سایر پدیدهها مینگرد و بدون ورود به ساحت چیستی دین و امر دینی به مطالعه روابط آن با سایر پدیدههای اجتماعی میپردازد. | |||
جامعهشناسی دین به مسئله نقش و اهمیت دین به معنای عام در جامعه بشری و نیز اهمیت باورداشتها و عملکردهای گروهها و جوامع خاص (یک دین خاص) میپردازد.<ref>همیلتون، ملکلم، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.</ref> میتوان گفت که جامعهشناسی دین دو مسئله اصلی و کانونی دارد یکی این است که چرا باورداشتها و عملکردهای مذهبی چنین نقش تعیینکنندهای در فرهنگ و جامعه دارند و دیگر این که چرا این باورداشتها و عملکردها چنین صورتهای گوناگونی به خود گرفتهاند.<ref>همان.</ref> علاقه بنیادین بیشتر جامعهشناسان دینی بالا بردن فهم ما از نقش دین در جامعه، تحلیل اهمیت و تأثیر دین بر تاریخ بشری و شناخت جلوههای گوناگون دین و نیروهای اجتماعی تأثیرگذار و شکلدهنده آنهاست.<ref>همان، ص۳.</ref> | جامعهشناسی دین به مسئله نقش و اهمیت دین به معنای عام در جامعه بشری و نیز اهمیت باورداشتها و عملکردهای گروهها و جوامع خاص (یک دین خاص) میپردازد.<ref>همیلتون، ملکلم، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.</ref> میتوان گفت که جامعهشناسی دین دو مسئله اصلی و کانونی دارد یکی این است که چرا باورداشتها و عملکردهای مذهبی چنین نقش تعیینکنندهای در فرهنگ و جامعه دارند و دیگر این که چرا این باورداشتها و عملکردها چنین صورتهای گوناگونی به خود گرفتهاند.<ref>همان.</ref> علاقه بنیادین بیشتر جامعهشناسان دینی بالا بردن فهم ما از نقش دین در جامعه، تحلیل اهمیت و تأثیر دین بر تاریخ بشری و شناخت جلوههای گوناگون دین و نیروهای اجتماعی تأثیرگذار و شکلدهنده آنهاست.<ref>همان، ص۳.</ref> | ||
== شاخههای جامعهشناسی دین == | |||
در واقع جامعهشناسی دین دانشی است که به بررسی تجربی دین در زمینه اجتماعی آن<ref>همان، ص۱۸.</ref> میپردازد که در نتیجه هم تأثیرگذاری بر جامعه و هم تأثیرپذیری دین از سایر پدیدههای اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد. البته چنین نیست که هر جامعهشناسی به همه زوایای مطالعات اجتماعی دین بپردازد، بلکه اینان غالباً به سه شیوه به مطالعات دینی دست میزدند: | در واقع جامعهشناسی دین دانشی است که به بررسی تجربی دین در زمینه اجتماعی آن<ref>همان، ص۱۸.</ref> میپردازد که در نتیجه هم تأثیرگذاری بر جامعه و هم تأثیرپذیری دین از سایر پدیدههای اجتماعی مورد مطالعه قرار میگیرد. البته چنین نیست که هر جامعهشناسی به همه زوایای مطالعات اجتماعی دین بپردازد، بلکه اینان غالباً به سه شیوه به مطالعات دینی دست میزدند: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۹: | ||
==مباحث مطرح در جامعهشناسی دین== | ==مباحث مطرح در جامعهشناسی دین== | ||
از | از آنجا که هدف این علم بررسی رابطه دین و سایر پدیدههای بشری است، روشن است که ابتدا باید معلوم باشد منظور از دین چیست؟ و از آنجا که در جهان، ادیان بسیار متفاوتی وجود دارند که نامیدن همه آنها با نام دین مشکلات نظری فراوانی ایجاد میکند، جامعهشناسان دین تلاش میکنند تا تعریفی از دین ارائه کنند که شامل همه آن چیزی شود که دین نامیده شده است. در نتیجه همین واقعیت است که یکی از مهمترین مسائل مطرح شده در این دانش، تعریف دین است. | ||
با نگاهی گذرا به برخی از کتب جامعهشناسی دین میتوان فهرستی از مباحث مطرح شده را تنظیم کرد که خود گویای موضوع این علم و مباحث مطرح در آن میباشد. به عنوان مثال همیلتون در کتاب خود به پیروی از جامعهشناسان بزرگ دین و با انگیزه معرفی جامعهشناسی دین، مباحثی | با نگاهی گذرا به برخی از کتب جامعهشناسی دین میتوان فهرستی از مباحث مطرح شده را تنظیم کرد که خود گویای موضوع این علم و مباحث مطرح در آن میباشد. به عنوان مثال همیلتون در کتاب خود به پیروی از جامعهشناسان بزرگ دین و با انگیزه معرفی جامعهشناسی دین، مباحثی همچون؛ عقل و دین، جادو، دین و عاطفه، دین و ایدئولوژی، دین و همبستگی، اخلاق پروتستانی، دنیاگرایی، و… را مورد مطالعه قرار داده است. برخی از مباحث مطرح شده توسط یواخیم واخ در کتاب خود با نام جامعهشناسی دین<ref>واخ، یواخیم، جامعهشناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش.</ref> نیز عبارتند از: دربارهٔ تجربه دینی و بیان نظری و عملی آن، نتایج جامعهشناختی دین مثل وحدت بخشی، دین و گروههای طبیعی مثل خانواده و خویشاوندان و مناسک محلی و نژادی و…، سازمانهای دینی مثل کلیسا، مریدان و…، دین و تمایزات درون جامعه مثل قشربندی اجتماعی و شغلی و منطقهای، رابطه دین و حکومت، دین جهانی، انواع اقتدار دینی مثل رهبران و بنیانگذاران، پیغمبری، کاهنی، و روحانیت و…. در دوران اخیر میتوان موضوع سکولار شدن جوامع، ظهور فرقهها یا جنبشهای جدید دینی، بنیادگرایی دینی و نیز جهشهای اعتقاد دینی<ref>منظور از این عنوان آن است که امروزه بسیاری افراد بدون داشتن تعلق به کلیسا دارای عقیده دینی هستند واین پدیده در دوران جدید رو به گسترش است.</ref> را از موضوعات مهم جامعهشناسی دین دانست.<ref>ر. ک. ویلم، ژان پل، جامعهشناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۸۵–۱۲۹.</ref> | ||
==تاریخچه و زمینههای شکلگیری== | ==تاریخچه و زمینههای شکلگیری== | ||
در طول تاریخ مباحثی از جنس جامعهشناسی دین وجود داشته است هر چند چنین نامی بر آن ننهاده بودند؛ مثلاً گزنوفانوس، شکل خدایان اقوام مختلف را تابعی از همان قوم میدانست، افلاطون طرح اتوپیایی خویش از یک جامعه ایدهآل را ارائه میداد، ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی از سهم ارزشهای اخلاقی در حیات اجتماعی سخن میگفت و آگوستین در کتاب شهر خدا تصویری آرمانی از یک نظام دنیویِ همسان با نظم ازلی عرضه میکرد. در اندیشه مسلمانان نیز میتوان در اندیشه فارابی که انواع مُدُن فاضله را معرفی میکرد و نیز مقدمه ابن خلدون و بررسی نقش دین در طلوع و افول سلسلههای گوناگون و انسجام اجتماعی (عصبیت) در جوامع، ریشههای این نگاه را جستجو کرد.<ref>ر. ک. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳؛ دیویس، وینستون، مقاله جامعهشناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹؛ همین مقاله به همت: الیاده، میرچاد، دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۱۱.</ref> | در طول تاریخ مباحثی از جنس جامعهشناسی دین وجود داشته است هر چند چنین نامی بر آن ننهاده بودند؛ مثلاً گزنوفانوس، شکل خدایان اقوام مختلف را تابعی از همان قوم میدانست، افلاطون طرح اتوپیایی خویش از یک جامعه ایدهآل را ارائه میداد، ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی از سهم ارزشهای اخلاقی در حیات اجتماعی سخن میگفت و آگوستین در کتاب شهر خدا تصویری آرمانی از یک نظام دنیویِ همسان با نظم ازلی عرضه میکرد. در اندیشه مسلمانان نیز میتوان در اندیشه فارابی که انواع مُدُن فاضله را معرفی میکرد و نیز مقدمه ابن خلدون و بررسی نقش دین در طلوع و افول سلسلههای گوناگون و انسجام اجتماعی (عصبیت) در جوامع، ریشههای این نگاه را جستجو کرد.<ref>ر. ک. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳؛ دیویس، وینستون، مقاله جامعهشناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹؛ همین مقاله به همت: الیاده، میرچاد، دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۱۱.</ref> | ||
با این همه دانشی با نام جامعهشناسی دین محصول دنیای بعد از رنسانس و شکلگیری دانش جامعهشناسی، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاریخی و تلاقی چند فرایند عظیم در حیات اجتماعی و معرفتی بشر است.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان، ص۱۴۴.</ref> ظهور سرمایهداری، | با این همه دانشی با نام جامعهشناسی دین محصول دنیای بعد از رنسانس و شکلگیری دانش جامعهشناسی، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاریخی و تلاقی چند فرایند عظیم در حیات اجتماعی و معرفتی بشر است.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان، ص۱۴۴.</ref> ظهور سرمایهداری، کثرتگرایی فرهنگی، تسامح دینی و دولت لیبرال نمونههای این اتفاقات میباشند. این فرایندها محققان را قادر ساخت، یا مجبور کرد که خود را از مدعیات هنجاری ادیان و جوامعی که مورد مطالعه قرار میدادند جدا سازند.<ref>دیویس، مقاله جامعهشناسی دین.</ref> نقادیهای دوره رنسانس و اصلاحطلبی و تردیدهای عصر روشنگری نسبت به اصالت و حقانیت دین، سرچشمه دیگر شکلگیری جامعهشناسی دین است.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان.</ref> | ||
اسپنسر، تونیس، زیمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناسانیاند که میتوان در لابلای آثار برجای مانده از ایشان به مطالبی در حوزه جامعهشناسی دین دست یافت.<ref>همان، ص۱۵۲–۱۵۳.</ref> | اسپنسر، تونیس، زیمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناسانیاند که میتوان در لابلای آثار برجای مانده از ایشان به مطالبی در حوزه جامعهشناسی دین دست یافت.<ref>همان، ص۱۵۲–۱۵۳.</ref> ماکس وبر اولین صاحب نظری است که به جامعهشناسی دین به صورت یک علم منظم نگاه کرد. البته تمام توجه اصلی او تقریباً در مذهب کالوینیسم متمرکز است.<ref>واخ، ص۸.</ref> | ||
=== پیشینه مطالعات جامعهشناختی دین === | |||
واکاوی و ریشهیابی پیشینه مطالعات جامعهشناختی دربارهٔ دین، جستجوگران و علاقمندان این رشته را حداقل به دو سرچشمه متفاوت رهنمون میسازد. مدخل نخست از مطالعات دینپژوهانه درحوزههای مختلفی چون تاریخ دین، مطالعات تطبیقی ادیان، مردمشناسی و حتی روانشناسی دین نشأت میگیرد. به لحاظ قدمت، مطالعات تاریخی ـ تطبیقی و تاریخی ـ انتقادیِ ادیان، مردمشناسیِ دین و جادو و روانشناسیِ دین، پیشینه بیشتری از رشته نوپای جامعهشناسی دین دارند. بهرههایی که نخستین جامعهشناسانِ دین از ادبیات دینپژوهیِ گرد آمده در این رشتههای علمی برای ساخت و پرداخت نظریات تحلیلی و تبیینی خویش بردهاند، مؤید وجود همین سبقت و تعاقب است. استفادههای فراوان دورکیم از نتایج به دست آمده از مطالعات تاریخی و تطبیقی دینپژوهان پیش از خود دربارهٔ ادیان شرقی و ابتنای نظریات و تست فرضیات جامعهشناسانه خویش با استمداد از این تحلیلهای تاریخی و هم چنین کار کسانی چون مارکس و اسپنسر که با اشراف و تسلط نسبی بر بعضی از رشتههای دین پژوهی متقدم گامهایی نیز ـ هر چند ابتدایی و لرزان ـ در درون مرزهای جامعهشناسی دین زدهاند، همگی از مصادیق همین صله و پیوند است.<ref>دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان ص۱۴۵.</ref> | |||
واکاوی و ریشهیابی پیشینه مطالعات | |||
مدخل دوم، ریشه در روندی دارد که طی آن جامعهشناسی به عنوان یک رشته علمی مستقل، راه خویش را از فلسفه و تفکرات کلامی جدا نمود و اهداف و مقاصد جدیدی را پیش روی عالمان اجتماعی قرار داد. جامعهشناسی دین به عنوان یکی از زیر شاخههای تخصصیتر جامعهشناسی، کارش را به نحو جدی و مستقل از حوالی دهه ۴۰ و ۵۰ آغاز کرده است. نخستین کارهای شناخته شده در این حوزه، ظاهراً در آمریکا انجام گرفته است و آن هم به تحقیقات میدانی راجع به تغییرات پدید آمده در میزان دینداری مردم، از طریق اندازهگیری میزان عضویت و حضور کلیسایی مربوط میشود. چنانکه همین نکته را برگر و لاکمن نیز تأیید میکنند. پس از آن، جامعهشناسی دین حداقل سه جهش تکاملی را تجربه کردهاست. نخست، بیرون جَستن از چارچوب نظری؛ دوم، گسترش مرزهای دین به بیرون از محدودههای نهادی و سازمانی آن و سوم، تلاش برای خارج کردن آن از جغرافیای غربی و مسیحی.<ref>همان، ص۱۴۶.</ref> | مدخل دوم، ریشه در روندی دارد که طی آن جامعهشناسی به عنوان یک رشته علمی مستقل، راه خویش را از فلسفه و تفکرات کلامی جدا نمود و اهداف و مقاصد جدیدی را پیش روی عالمان اجتماعی قرار داد. جامعهشناسی دین به عنوان یکی از زیر شاخههای تخصصیتر جامعهشناسی، کارش را به نحو جدی و مستقل از حوالی دهه ۴۰ و ۵۰ آغاز کرده است. نخستین کارهای شناخته شده در این حوزه، ظاهراً در آمریکا انجام گرفته است و آن هم به تحقیقات میدانی راجع به تغییرات پدید آمده در میزان دینداری مردم، از طریق اندازهگیری میزان عضویت و حضور کلیسایی مربوط میشود. چنانکه همین نکته را برگر و لاکمن نیز تأیید میکنند. پس از آن، جامعهشناسی دین حداقل سه جهش تکاملی را تجربه کردهاست. نخست، بیرون جَستن از چارچوب نظری؛ دوم، گسترش مرزهای دین به بیرون از محدودههای نهادی و سازمانی آن و سوم، تلاش برای خارج کردن آن از جغرافیای غربی و مسیحی.<ref>همان، ص۱۴۶.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
اهمیت موضوع دین برای جامعهشناسان، نه فی نفسه، بلکه به تبع تأثیراتی بوده است که بر حیات اجتماعی میگذارده یا از آن میپذیرفته است. مخاطبین دین در بادی امر، اگر چه افرادند و تجلی نخستین آن در ایمان و تعلق خاطر فردی است، لیکن دین مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعی بیابد. چنانکه با وجود تمایز ادیان از این حیث، هیچ دینی را در هیچ زمانی نمیتوان سراغ گرفت که کاملاً سرّی، درونی، ذهنی و حاشیهای باقی مانده باشد و حتی برخی از ادیان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعی میشناسند. به علاوه دین نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، از تأثیرپذیری محیط نشو و نمای خویش مصون نیست؛ لذا از این حیث هم به مثابه یک متغیر وابسته، محل توجه جامعه شناسان و محمل مطالعات جامعه شناختی قرار گرفته و بی استثناء در تمامی سرفصلهای مطالعات جامعه شناسانه مطرح بودهاست و هم چنان دنبال میشود. مثل جامعه شناسیِ ساختها، جامعهشناسی نهادها، جامعهشناسی گروهها، جامعهشناسی نظم و تغییرات، جامعهشناسی کنش و کنش گران اجتماعی و….<ref>همان، ص۱۴۷–۱۴۸.</ref> | اهمیت موضوع دین برای جامعهشناسان، نه فی نفسه، بلکه به تبع تأثیراتی بوده است که بر حیات اجتماعی میگذارده یا از آن میپذیرفته است. مخاطبین دین در بادی امر، اگر چه افرادند و تجلی نخستین آن در ایمان و تعلق خاطر فردی است، لیکن دین مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعی بیابد. چنانکه با وجود تمایز ادیان از این حیث، هیچ دینی را در هیچ زمانی نمیتوان سراغ گرفت که کاملاً سرّی، درونی، ذهنی و حاشیهای باقی مانده باشد و حتی برخی از ادیان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعی میشناسند. به علاوه دین نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، از تأثیرپذیری محیط نشو و نمای خویش مصون نیست؛ لذا از این حیث هم به مثابه یک متغیر وابسته، محل توجه جامعه شناسان و محمل مطالعات جامعه شناختی قرار گرفته و بی استثناء در تمامی سرفصلهای مطالعات جامعه شناسانه مطرح بودهاست و هم چنان دنبال میشود. مثل جامعه شناسیِ ساختها، جامعهشناسی نهادها، جامعهشناسی گروهها، جامعهشناسی نظم و تغییرات، جامعهشناسی کنش و کنش گران اجتماعی و….<ref>همان، ص۱۴۷–۱۴۸.</ref> | ||
== | ==رویکردهای جامعهشناسی دین== | ||
جامعهشناسی دین در نسل نخست، از دو جریان تحولی و اثباتی (پوزیتویستی) تأثیر پذیرفت؛ این نگرشها خاستگاه انگلیسی و فرانسوی داشتند و ریشه رهیافت تحولی در نظریه اگوست کنت مبنی بر تحول سهگانه تاریخ اندیشه بشری قرار داشت. نماینده بزرگ این گرایش امیل دورکیم است و بسیاری از جامعهشناسان با عنوان دورکیمی شناخته میشوند. مهمترین دغدغه این جریان که راه خود را از فلسفه و معرفتهای ربانی جدا کرده بود فاصله گرفتن از موضوع خویش و احراز حداکثر بیطرفی و نیز شئ انگاری پدیده اجتماعی بود. اسپنسر و مارکس و تابعینش به این رهیافت تعلق دارند. در این رهیافت که با نام تبیینی نیز معرفی میشود بر عوامل تأثیرگذار بیرونی تأکید شده و تمایل شدیدی به تعمیمی دهی قوانین علّی به سوی ریشه و منشأ دین، کارکردها و مناسبات آن با دیگر پدیدههای اجتماعی وجود دارد. | |||
با انتقال اندیشههای جامعه شناختی به آلمان رهیافت تفهّمی بر جامعهشناسی و نیز جامعهشناسی دین حاکم شد. این رهیافت با نام ماکس وِبِر شناخته شده و دسته ای از جامعه شناسان با نام وبری شناخته میشوند. این نگره با تأکید بر فاعل اجتماعی، ابعاد دیگری از دین را نیز که در رهیافت تحولی ـ اثباتی مغفول مانده بود مورد توجه قرار داد. این جریان که جریان تفسیری نیز نامیده میشود به سوی بررسی ماهیت باورها و ارزشهای دین و نقش معنابخشی آن به زندگی فردی و اجتماعی گرایش دارد. جامعهشناسی در آمریکا با انفصال هر چه بیشتر از فلسفه به سوی جنبههای میدانی و کمّی روی آورد و به رهیافت تحولی و اثباتی بازگشت. انتقال مکاتب آلمانی به آمریکا باعث احیاء رهیافت تفسیری در قالب ایجاد رهیافتهای شهودی (شلایر ماخر)، وجودی (کی یر کگور)، و پدیدارشناسانه (هوسرل) شد.<ref>همان، ص۱۵۵–۱۶۱.</ref> در نسل جدید، جامعهشناسانی دیده میشوند که به جامعهشناسی ادیان بیش از جامعهشناسی دین، به درک همدلانه بیش از بیطرفی خشک و به رهیافت فلسفی ـ کلامی بیش از نگرشهای علم گرایانه دین و بهطور کلی به تفسیر دین بیش از تبیین آن اهمیت میدهند.<ref>همان، ص۱۷۶.</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||