automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۷۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
احترام خون انسان و حرمت قتل نفس از مسایلی است که در همه ادیان آسمانی و قوانین بشری مورد تأکید قرار گرفته، و قتل نفس بدون مجوز شرعی و قانونی از گناهان بزرگ به شمار میآید. امّا در اسلام اهمیّت بیشتری به این مسئله داده شده و از کشتار انسانهای بیگناه شدیداً منع شدهاست؛<ref>اسراء/۳۳.</ref> تا آنجا که کشتن یک انسان به منزله کشتن همه انسانها تلقی شدهاست.<ref>مائده/۳۲.</ref> و حتی در بعضی از آیات شریفه قرآن، مجازات خلود در آتش جهنّم برای قاتل مشخص و معین شدهاست.<ref>نساء/۹۳.</ref> با وجود این موجودیت برخی انسانها در جامعه موجب ضرر و زیان و فتنههایی میشود که برای صیانت از سلامت جامعه و عبرت سایرین کشتن آنها مجاز و مشروع است؛ یکی از این موارد محاربین هستند که موضوع بحث ما میباشد. | احترام خون انسان و حرمت قتل نفس از مسایلی است که در همه ادیان آسمانی و قوانین بشری مورد تأکید قرار گرفته، و قتل نفس بدون مجوز شرعی و قانونی از گناهان بزرگ به شمار میآید. امّا در اسلام اهمیّت بیشتری به این مسئله داده شده و از کشتار انسانهای بیگناه شدیداً منع شدهاست؛<ref>اسراء/۳۳.</ref> تا آنجا که کشتن یک انسان به منزله کشتن همه انسانها تلقی شدهاست.<ref>مائده/۳۲.</ref> و حتی در بعضی از آیات شریفه قرآن، مجازات خلود در آتش جهنّم برای قاتل مشخص و معین شدهاست.<ref>نساء/۹۳.</ref> با وجود این موجودیت برخی انسانها در جامعه موجب ضرر و زیان و فتنههایی میشود که برای صیانت از سلامت جامعه و عبرت سایرین کشتن آنها مجاز و مشروع است؛ یکی از این موارد محاربین هستند که موضوع بحث ما میباشد. | ||
محارب به کسی گفته میشود که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم و افساد در زمین دست به اسلحه میبرد.<ref> | محارب به کسی گفته میشود که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم و افساد در زمین دست به اسلحه میبرد.<ref>محمّد بن الحسن الطوسی، کتاب الخلاف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۴۵۷.</ref> و در قرآن کریم بیش از پنجاه مورد، کلمه فساد و مشتقات آن به کار رفته است،<ref>بقره/۱۱، ۱۲، ۲۷، ۳۰، ۶۰، ۲۰۵، ۲۲۰، ۲۵۱؛ آل عمران/۶۳؛ مائده/۳۲–۳۳، ۶۴؛ اعراف/۵۶، ۷۴، ۸۵، ۸۶، ۱۰۳، ۱۲۷، ۱۴۷؛ انفال/۷۳؛ یونس/۴۰، ۸۱، ۹۱؛ هود/۸۵، ۱۱۲؛ یوسف/۷۳؛ نحل/۸۸؛ رعد/۲۵؛ اسراء/۴؛ کهف/۹۴؛ انبیاء/۲۲؛ مؤمنون/۷۱؛ شورا/۱۵۲، ۱۸۳؛ نمل/۱۴، ۳۴، ۴۸؛ قصص/۴، ۷۷، ۸۳؛ عنکبوت/۳۰، ۳۶؛ روم/۴۱؛ غافر/۲۶؛ ص/۲۸؛ محمّد/۲۲؛ فجر/۱۲.</ref> که از تعبیرات و معانی بکار رفته در آیات چنین استفاده میشود که خداوند در هر یک از آیات شریفه مصادیقی از افساد در زمین و محاربه را بیان کردهاست، لیکن وجه اشتراک همه آنها در این است که اکثر آنها در مقابل نظام الهی و نبی مرسل قیام کرده و سر عناد و ناسازگاری با آن داشتهاند، و به همین دلیل خدا آنها را مفسد و مستحق عذاب در دنیا و آخرت دانسته است. امّا اکثر فقیهان و مفسّران بر این نظراند که از مجموع آیات شریفه ناظر بر این مسئله تنها آیه شریفه زیر در مقام بیان حکم محاربه و افساد فی الارض است: | ||
{{قرآن|انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الأرض فساداً أن یقتلوا اویصلّبوا او تقطّع ایدیهم و ارجلهم من خلاف اوینفوامن الأرض ذلک هم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخره عذاب عظیم}}<ref>مائده/۳۳.</ref> کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روی زمین میکنند»، (و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند)، فقط این است که اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند، یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها به عکس یکدیگر بریده شود؛ یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی در دنیاست؛ و در آخرت مجازات عظیمی دارند. | {{قرآن|انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الأرض فساداً أن یقتلوا اویصلّبوا او تقطّع ایدیهم و ارجلهم من خلاف اوینفوامن الأرض ذلک هم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخره عذاب عظیم}}<ref>مائده/۳۳.</ref> کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمیخیزند، و اقدام به فساد در روی زمین میکنند»، (و با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله میبرند)، فقط این است که اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند، یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها به عکس یکدیگر بریده شود؛ یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی در دنیاست؛ و در آخرت مجازات عظیمی دارند. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
پس حد محارب به نص قرآن یکی از چهار چیز است: ۱ـ قتل ۲ـ آویختن به دار ۳ـ اوّل قطع دست راست و سپس پای چپ، ۴ـ نفی بلد (تبعید). | پس حد محارب به نص قرآن یکی از چهار چیز است: ۱ـ قتل ۲ـ آویختن به دار ۳ـ اوّل قطع دست راست و سپس پای چپ، ۴ـ نفی بلد (تبعید). | ||
نکته قابل توجّه در آیه شریفه این است که منظور از «محاربه با خدا و پیامبر» آنچنانکه در احادیث اهل بیت وارد شده و شأن نزول آیه نیز کم و بیش به آن گواهی میدهد،<ref> | نکته قابل توجّه در آیه شریفه این است که منظور از «محاربه با خدا و پیامبر» آنچنانکه در احادیث اهل بیت وارد شده و شأن نزول آیه نیز کم و بیش به آن گواهی میدهد،<ref>الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دارالمعرفه، ج۳–۴، ص۲۹۱، ذیل آیه ۳۲، سوره مائده؛ طباطبایی، سیّد محمّد حسین، تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بیتا، ج۲۵، ص۵۴۰ به بعد.</ref> این است که کسی با تهدید به اسلحه به جان یا مال مردم تجاور کند، اعم از این که به صورت دزدان گردنهها (قطّاع الطریق) در بیرون از شهرها چنین کاری کند یا در داخل شهر، چون ملاک محاربه، اخلال به امنیت عمومی است.<ref>همان، ص۵۳۳.</ref> ضمناً جالب توجّه است که محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه بهعنوان محاربه با خدا معرفی شده، که این امر اهتمام فوقالعاده به حقوق انسانها و رعایت امنیت آنان در اسلام را ثابت میکند. | ||
دربارهٔ | دربارهٔ این که آیا مجازاتهای چهارگانه مذکور در آیه شریفه جنبه تخییری دارد یا ترتیبی، دو دیدگاه وجود دارد، یک نظر این است که انتخاب هر یک از این امور به اختیار قاضی و حاکم اسلامی است، یعنی حکومت اسلام هرکدام از مجازات مزبور را دربارهٔ هر کسی صلاح بداند، اجرا میکند.<ref>قانون مجازات اسلامی، همان، ماده ۱۹۱.</ref> نظر دیگر مبتنی بر قاعده تناسب جرمها و مجازاتها است، لذا افراد محاربی که دست به کشتن انسان بیگناهی زدهاند، مجازات آنها قتل است و اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه ببرند، انگشتان دست و پای آنها قطع میشود، و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیدهاند، بدون اینکه خونی ریخته شود یا سرقتی انجام گیرد، به شهر دیگری تبعید خواهند شد،<ref>محمّد بن الحسن الطوسی پیشین، ص۴۵۸ و۴۶۰؛ ر.ک. تفسیر المیزان، همان، ص۵۴۰ به بعد (بحث روایتی).</ref> نظر دوّم به حقیقت نزدیکتر است و روایاتی نیز مؤید آن است:<ref>محمّد بن الحسن الطوسی، همان، ص۴۶۰؛ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۶۰.</ref> | ||
در حکم محارب، چون نحوه جرم محاربه بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلماً یکسان عمل نمیکنند، طرز مجازات آنها نیز متفاوت بیان شدهاست. در هر حال، اعدام محارب و قتل او در شرایط خاص، یک حکم قرآنی است و این مطلب به خوبی روشن است که شدّت عمل فوقالعادهای که، اسلام در خصوص محاربان به خرج دادهاست برای حفظ خون بیگناهان و جلوگیری از حملات و تجاوزهای افراد ستمکار و آدمکش به جان و مال و غرض انسانهای بیگناه است. و اعدام محارب حکم صریح قرآنی است؛ بنابراین ادعای این که محارب را به جرم محاربه نمیتوان، از حق طبیعی محروم کرد، ادعای بدون دلیل است، و محارب از دیدگاه شارع مقدّس ـ بهعنوان حکیم و رئیس عقلا ـ و عقل سلیم، مذموم و قابل کیفر است. عدالت خدای حکیم اقتضا دارد که اموری را که موجب تباهی انسان و جامعه است، بدون کیفر نماند، لذا تعیین کیفر و مجازات در این گونه موارد خود عین عدالت است، و عقل سلیم و بنای عقلا نیز حکم بر مجازات محارب مینماید، زیرا اگر درجامعه اسلامی امنیت نباشد و حقوق مردم به سادگی از سوی متجاوزان مورد تعدّی قرار گیرد، دیگر حکم خدا نیز قابل اجرا نخواهد بود. | در حکم محارب، چون نحوه جرم محاربه بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلماً یکسان عمل نمیکنند، طرز مجازات آنها نیز متفاوت بیان شدهاست. در هر حال، اعدام محارب و قتل او در شرایط خاص، یک حکم قرآنی است و این مطلب به خوبی روشن است که شدّت عمل فوقالعادهای که، اسلام در خصوص محاربان به خرج دادهاست برای حفظ خون بیگناهان و جلوگیری از حملات و تجاوزهای افراد ستمکار و آدمکش به جان و مال و غرض انسانهای بیگناه است. و اعدام محارب حکم صریح قرآنی است؛ بنابراین ادعای این که محارب را به جرم محاربه نمیتوان، از حق طبیعی محروم کرد، ادعای بدون دلیل است، و محارب از دیدگاه شارع مقدّس ـ بهعنوان حکیم و رئیس عقلا ـ و عقل سلیم، مذموم و قابل کیفر است. عدالت خدای حکیم اقتضا دارد که اموری را که موجب تباهی انسان و جامعه است، بدون کیفر نماند، لذا تعیین کیفر و مجازات در این گونه موارد خود عین عدالت است، و عقل سلیم و بنای عقلا نیز حکم بر مجازات محارب مینماید، زیرا اگر درجامعه اسلامی امنیت نباشد و حقوق مردم به سادگی از سوی متجاوزان مورد تعدّی قرار گیرد، دیگر حکم خدا نیز قابل اجرا نخواهد بود. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== برای مطالعهٔ بیشتر == | ==برای مطالعهٔ بیشتر== | ||
۱ـ طباطبایی، سیّد محمّد حسین (علّامه)، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۵، صص ۵۳۱–۵۵. | ۱ـ طباطبایی، سیّد محمّد حسین (علّامه)، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی تا، ج۵، صص ۵۳۱–۵۵. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه |