پرش به محتوا

نقش عقل در تحصیل معرفت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
نقش عقل در تحصیل معرفت دینی چیست؟ آیا با وجود عقل از سایر منابع تحصیل معرفت دینی بی‌نیاز نمی‌شویم؟
نقش عقل در تحصیل معرفت دینی چیست؟ آیا با وجود عقل از سایر منابع تحصیل معرفت دینی بی‌نیاز نمی‌شویم؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}عقلی که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی عقل بشر هم می‌تواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شده است.


== تعریف عقل و معرفت دینی ==
معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج آن دسته از حقایق دینی، که به‌طور مشخص بیان نشده‌است.<ref name=":0" />
 
اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با دلیل عقلی ـ برهان ـ هماهنگ نبود، خود دلیل عقلی به منزله، دلیل لبّی ـ عقلی ـ متصل یا منفصل است که می‌توان با آن در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد
 
==تعریف عقل و معرفت دینی==
عقلی که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی می‌باشد که از مغالطه، وهم و تخیل، محفوظ و بر قضایای یقینی متکی باشد.<ref>خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.</ref> این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن می‌تواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و قطعی معلوم نماید.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.</ref> عقل به این معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجیت آن بالذات است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.</ref>
عقلی که منبع معرفت دینی است، عقل برهانی می‌باشد که از مغالطه، وهم و تخیل، محفوظ و بر قضایای یقینی متکی باشد.<ref>خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.</ref> این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن می‌تواند حقایق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بدیهی و قطعی معلوم نماید.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.</ref> عقل به این معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجیت آن بالذات است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.</ref>


معرفت دینی، همان اطلاعات و دانش‌هایی است که با پژوهش‌ها و فهم روش‌مند و متخصصانه از متون دینی، تدوین و تنظیم گردیده است،<ref>مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.</ref> علوم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلی معرفت‌های دینی را تشکیل می‌دهند.<ref>همان، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.</ref> معرفت دینی نوع واحدی نیست، بلکه گوناگون بوده و از ابزارهای مختلف، استفاده می‌کند. گزاره‌های دینی، گزارش از حقایق وجودی است که در عالم طبیعت یا عالم مثال و برزخ یا در قیامت کبری و در عالم عقول موجود است.<ref>جوادی آملی، همان، ص۱۷۷.</ref> از این روی برخی با عقل اثبات می‌شود و برخی با علوم تجربی و برخی با قلب و شهود و برخی فقط از راه وحی و الهام، قابل دسترسی می‌باشد.<ref>حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.</ref> پس در معرفت دینی باید از همه روشهای تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.<ref>ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.</ref>
معرفت دینی، همان اطلاعات و دانش‌هایی است که با پژوهش‌ها و فهم روش‌مند و متخصصانه از متون دینی، تدوین و تنظیم گردیده است،<ref>مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.</ref> علوم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلی معرفت‌های دینی را تشکیل می‌دهند.<ref>همان، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.</ref> معرفت دینی نوع واحدی نیست، بلکه گوناگون بوده و از ابزارهای مختلف، استفاده می‌کند. گزاره‌های دینی، گزارش از حقایق وجودی است که در عالم طبیعت یا عالم مثال و برزخ یا در قیامت و در عالم عقول موجود است.<ref>جوادی آملی، همان، ص۱۷۷.</ref> از این روی برخی با عقل اثبات می‌شود و برخی با علوم تجربی و برخی با قلب و شهود و برخی فقط از راه وحی و الهام، قابل دسترسی می‌باشد.<ref>حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.</ref> پس در معرفت دینی باید از همه روشهای تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.<ref>ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.</ref>


==نقش عقل==
==نقش عقل==
عقل بشر هم می‌تواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شده‌است.<ref>مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.</ref> نقش این حجت درونی در معرفت دینی، در دو مرحله است: ۱. معرفت عقلی قبل از وحی که عبارت است از اثبات حقانیت دین و مبادی آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان.<ref>اکبریان، حسنعلی علی، درآمدی بر قلمرو دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.</ref> ۲. معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج آن دسته از حقایق دینی، که به‌طور مشخص بیان نشده‌است.<ref>اشکوری، محمد فنائی، معرفت‌شناسی دینی، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴–۱۲۶.</ref>
عقل بشر هم می‌تواند خودش قانون اسلام را کشف کند. و این همان حجت درونی بودن عقل است که در روایت به آن تصریح شده‌است.<ref>مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.</ref> نقش این حجت درونی در معرفت دینی، در دو مرحله است: ۱. معرفت عقلی قبل از وحی که عبارت است از اثبات حقانیت دین و مبادی آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان.<ref>اکبریان، حسنعلی علی، درآمدی بر قلمرو دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.</ref> ۲. معرفت عقلی بعد از وحی که در آن عقل نقشهایی برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادی دین؛ ب. فهم و تفسیر معارف دینی؛ ج. استخراج آن دسته از حقایق دینی، که به‌طور مشخص بیان نشده‌است.<ref name=":0">اشکوری، محمد فنائی، معرفت‌شناسی دینی، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴–۱۲۶.</ref>


بحث دیگر تقدم عقل بر شرع یا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آیا تعارض بین این دو ممکن است؟ و چگونه قابل حل است؟ نظر مشهور، ملازمه بین این دو است.<ref>مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ و سبحانی، جعفر، الموجز، ج۲، ص۷۷؛ و مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، همان، ج۲، ص۴۰.</ref> اگر عقل از مغالطه‌ها و فریب‌های شیطانی منزه باشد، احکام او کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،<ref>جوادی آملی، دین‌شناسی، همان، ص۷۳.</ref> و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل می‌باشد.<ref>کلام اسلامی، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.</ref>
بحث دیگر تقدم عقل بر شرع یا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آیا تعارض بین این دو ممکن است؟ و چگونه قابل حل است؟ نظر مشهور، ملازمه بین این دو است.<ref>مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ و سبحانی، جعفر، الموجز، ج۲، ص۷۷؛ و مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، همان، ج۲، ص۴۰.</ref> اگر عقل از مغالطه‌ها و فریب‌های شیطانی منزه باشد، احکام او کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،<ref>جوادی آملی، دین‌شناسی، همان، ص۷۳.</ref> و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل می‌باشد.<ref>کلام اسلامی، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.</ref>
۱۱٬۹۱۳

ویرایش