automoderated
۵۴۳
ویرایش
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار:) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== کلام امام علی(ع) در اثبات نامحدودی خداوند == | == کلام امام علی(ع) در اثبات نامحدودی خداوند == | ||
[[ | [[امیرالمؤمنین(ع)]] در خطبه اول [[نهج البلاغه]] میفرماید: «و مَن اشار الیه فقد حدّه، وَ مَن حدّه فقد عدّه»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref> یعنی هر کسی به سوی او اشاره کند او را محدود پنداشته، و هر کسی او را محدود پندارد، او را به شمارش و عدد آورده است و او را متعدد گمان کرده است. | ||
در این کلامِ حضرت، با روشنترین بیان، محدودیت از حق تعالی نفی شده است، زیرا حضرت میفرماید چون [[خداوند]] فوق اشاره و عدد است معلوم میشود که حدود بردار نیست، و اگر خداوند حدود میداشت، معدود میبود، در حالی که خداوند هرگز عدد و شمارش برنمیدارد و واحد و بدون شریک است. پس معلوم میشود خداوند نامحدود است. چه این محدودیت برای هر شی ممکن است یا از ناحیه مثل او ایجاد شود یا از ناحیه ضد او، و چون خداوند از داشتن هر گونه مِثل و ضد منزه است، پس از محدودیت نیز منزه است.<ref>جعفری، محمد تقی، شرح نهج البلاغه، تهران، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۷ ش، ج۲، ص۳۵–۶۱.</ref> | در این کلامِ حضرت، با روشنترین بیان، محدودیت از حق تعالی نفی شده است، زیرا حضرت میفرماید چون [[خداوند]] فوق اشاره و عدد است معلوم میشود که حدود بردار نیست، و اگر خداوند حدود میداشت، معدود میبود، در حالی که خداوند هرگز عدد و شمارش برنمیدارد و واحد و بدون شریک است. پس معلوم میشود خداوند نامحدود است. چه این محدودیت برای هر شی ممکن است یا از ناحیه مثل او ایجاد شود یا از ناحیه ضد او، و چون خداوند از داشتن هر گونه مِثل و ضد منزه است، پس از محدودیت نیز منزه است.<ref>جعفری، محمد تقی، شرح نهج البلاغه، تهران، نشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۷ ش، ج۲، ص۳۵–۶۱.</ref> | ||
[[امام علی(ع)]] در خطبه دیگر فرمود: «لا یشمل بحدِّ و لا یحسب بعدٍّ و انما تحد الادوات انفسها»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.</ref> یعنی برای | [[امام علی(ع)]] در خطبه دیگر فرمود: «لا یشمل بحدِّ و لا یحسب بعدٍّ و انما تحد الادوات انفسها»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.</ref> یعنی برای خداوند حدی نیست و حدی او را در بر نمیگیرد و با شماره به حساب در نیاید، که آلات و ابزار، تنها خودشان را به اندازه میکشند. | ||
این فراز از کلام حضرت نیز در واقع در صدد بیان نفی حدّ از خداوند است، در تحلیل مبسوط این فراز از کلام امام(ع) گفته شده است: حدّ به معنای منع کردن است، مثلاً حدود خانه یعنی محلی که باید از آنجا تجاوز نکرد، حدود مملکت از طرف شمال و مشرق به فلان حدّ است و نظایر این امور، حضرت در این کلامش میگوید خداوند عالَم حدّ ندارد، یعنی اینطور نیست که در ممکنات ذکر کردیم، یک صفت محدوده ای ندارد که خاصیات خود را دارا باشد و خاصیت دیگران را نداشته باشد و او هم در عرض سایر ممکنات نظیر انسان، درخت، [[ملائکه]] و مانند آن باشد، خدا این گونه نیست اگر فرض بشود که خداوند محدود است، معنایش این میشود که در عرض سایر موجودات به عنوان یک موجودی خاص خواهد بود و تنها برخی کمالات خاص میداشت؛ مثلاً آفتاب خاصیت و صفت گرمکنندگی دارد و روشنگر است، آب خاصیت دیگری دارد، خاک خاصیت دیگری دارد؛ اما خداوند به هیچیک از صفات یاد شده و مانند آن محدود نیست، بلکه صفات و کمالات همه پدیدهها، در واقع از مبدأ هستی بخش او سرچشمه میگیرد؛ پس درباره حضرت حق نمیتوانیم حد محدودی قایل شویم، چون در این صورت نمیتوان صفات و خواص اشیاء محدود را به مبدأ هستی بخشی او نسبت داد، زیرا او محدود به حدود میشود، و چیزی که محدود به حدود خاصی بشود نمیتواند مبدأ همه صفات متضاده اشیاء باشد در حالی که خداوند هستی بخش مبدأ همه موجودات و کمالات وجودی آنان است. پس معلوم میشود که او نامحدود است، تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید.<ref>شعرانی، نقل از: حسنزاده، هزار و یک کلمه، قم، نشر دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۱۲.</ref> | این فراز از کلام حضرت نیز در واقع در صدد بیان نفی حدّ از خداوند است، در تحلیل مبسوط این فراز از کلام امام(ع) گفته شده است: حدّ به معنای منع کردن است، مثلاً حدود خانه یعنی محلی که باید از آنجا تجاوز نکرد، حدود مملکت از طرف شمال و مشرق به فلان حدّ است و نظایر این امور، حضرت در این کلامش میگوید خداوند عالَم حدّ ندارد، یعنی اینطور نیست که در ممکنات ذکر کردیم، یک صفت محدوده ای ندارد که خاصیات خود را دارا باشد و خاصیت دیگران را نداشته باشد و او هم در عرض سایر ممکنات نظیر انسان، درخت، [[ملائکه]] و مانند آن باشد، خدا این گونه نیست اگر فرض بشود که خداوند محدود است، معنایش این میشود که در عرض سایر موجودات به عنوان یک موجودی خاص خواهد بود و تنها برخی کمالات خاص میداشت؛ مثلاً آفتاب خاصیت و صفت گرمکنندگی دارد و روشنگر است، آب خاصیت دیگری دارد، خاک خاصیت دیگری دارد؛ اما خداوند به هیچیک از صفات یاد شده و مانند آن محدود نیست، بلکه صفات و کمالات همه پدیدهها، در واقع از مبدأ هستی بخش او سرچشمه میگیرد؛ پس درباره حضرت حق نمیتوانیم حد محدودی قایل شویم، چون در این صورت نمیتوان صفات و خواص اشیاء محدود را به مبدأ هستی بخشی او نسبت داد، زیرا او محدود به حدود میشود، و چیزی که محدود به حدود خاصی بشود نمیتواند مبدأ همه صفات متضاده اشیاء باشد در حالی که خداوند هستی بخش مبدأ همه موجودات و کمالات وجودی آنان است. پس معلوم میشود که او نامحدود است، تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید.<ref>شعرانی، نقل از: حسنزاده، هزار و یک کلمه، قم، نشر دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۱۲.</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} | ||
[[رده:برهان اثبات خدا]] |