پرش به محتوا

تفاوت اعتقاد به مهدویت در شیعه و اهل‌سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴: خط ۲۴:
برخی از [[اهل سنّت]]، به «مهدویت نوعی» معتقدند. مقصود آنها از مهدویت نوعی این است که در [[آخرالزمان]] شخصی از نوادگان [[پیامبر اکرم(‏ص)]] به نام مهدی متولد شده و ظهور خواهد کرد و دنیا را همان گونه که از ظلم پر شده از عدل و داد پر خواهد نمود؛ گرچه او اکنون وجود خارجی ندارد.
برخی از [[اهل سنّت]]، به «مهدویت نوعی» معتقدند. مقصود آنها از مهدویت نوعی این است که در [[آخرالزمان]] شخصی از نوادگان [[پیامبر اکرم(‏ص)]] به نام مهدی متولد شده و ظهور خواهد کرد و دنیا را همان گونه که از ظلم پر شده از عدل و داد پر خواهد نمود؛ گرچه او اکنون وجود خارجی ندارد.


== اشکال به مهدویت نوعی ==
==اشکال به مهدویت نوعی==
بر اساس اعتقاد [[علم کلام|کلامی]]ِ شیعه، که پشتوانه ادلهٔ عقلی و نقلی دارد، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، [[معصوم]] و منصوب از طرف [[خدا]] خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و و فقط در سایه وجود امام در هر عصر زندگی و بقای آن امکان‌پذیر خواهد بود. برای رساندن اهمیت این مطلب [[امام صادق(ع)]] گفته است: «اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.</ref>
بر اساس اعتقاد [[علم کلام|کلامی]]ِ شیعه، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، [[معصوم]] و منصوب از طرف [[خدا]] خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و فقط در سایه وجود امام در هر عصر، زندگی و بقای عالَم امکان‌پذیر خواهد بود. [[امام صادق(ع)]] اهمیت این مطلب را اینگونه بیان کرده است: «اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که می‌میرد امام است».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.</ref>


=== مبانی ضرورت وجود امام در هر زمان ===
===مبانی ضرورت وجود امام در هر زمان===
مبنای اینکه وجود امام در هر زمانی ضروری است، امور ذیل‌اند:
مبنای اینکه وجود امام در هر زمانی ضروری است، امور ذیل‌اند:


خط ۳۳: خط ۳۳:
*'''امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است''': چون [[قرآن]] کتاب همیشگی انسان‌ها است، پس مخاطب حقیقی آن که حقیقت قرآن را درک کند نیز، باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش جایگاه وحی است، بعد از [[پیامبر اکرم(ص)]] جز امامان(ع) نمی‌تواند باشد. بقای استمرار قرآن جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مخاطب حقیقی آیات آن باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان(ع) است.
*'''امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است''': چون [[قرآن]] کتاب همیشگی انسان‌ها است، پس مخاطب حقیقی آن که حقیقت قرآن را درک کند نیز، باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش جایگاه وحی است، بعد از [[پیامبر اکرم(ص)]] جز امامان(ع) نمی‌تواند باشد. بقای استمرار قرآن جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مخاطب حقیقی آیات آن باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان(ع) است.


بر این اساس، وجود امام در هر زمانی لازم است؛ اما از آنجا که بنابر دلایل تاریخی یازده امام به شهادت رسیده‌اند و [[امام دوازدهم(ع)]] به دنیا آمده است، وجود او ضروری است، اگرچه در [[غیبت امام زمان(ع)|غیبت]] باشد. امام علی(ع) نیز گفته است: «زمین هیچگاه از حجّت خالی نمی‌ماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است یا خائف و پنهان، تا حجت‌ها و برهان‌های خدا باطل نشود.»<ref>اصول کافی، همان، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه.</ref> از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جائی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم درجامعه را نپذیرفتند، تنها راه وجود انسان کامل و کشته نشدن او، (و علت‌های دیگری که بر ما پوشیده است)، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور او فراهم شود.
از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جائی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم درجامعه را نپذیرفتند، تنها راه وجود انسان کامل و کشته نشدن او غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور او فراهم شود. تز امام علی(ع) نقل شده است: «زمین هیچگاه از حجّت خالی نمی‌ماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است یا خائف و پنهان، تا حجت‌ها و برهان‌های خدا باطل نشود.»<ref>اصول کافی، همان، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه.</ref>  


علّامه طباطبائی در همین باره می‌گوید: برای هر انسانی یک حجّت باید باشد زیرا خلقت او بدون غایت نمی‌شود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد، و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین، بازگشت این مسئله به این است که فعل خداوند متعال غایت می‌خواهد.
علّامه طباطبائی در همین باره می‌گوید: برای هر انسانی یک حجّت باید باشد زیرا خلقت او بدون غایت نمی‌شود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد، و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین، بازگشت این مسئله به این است که فعل خداوند متعال غایت می‌خواهد.
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش