trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
صفات | صفات الهی از چند جهت تقسیمبندی شده که یکی از آنها، تقسیم صفات الهی به [[صفات ثبوتی و سلبی|صفات ثبوتیه و سلبیه]] است. | ||
صفات ثبوتی هم خود بر دو قسمند: ۱. صفات ذات؛ ۲. صفات افعال. | صفات ثبوتی هم خود بر دو قسمند: ۱. صفات ذات؛ ۲. صفات افعال. | ||
یکی از صفات خداوند صفت [[حی]] و حیات | یکی از صفات ثبوتی و ذاتی خداوند صفت [[حی]] و حیات است. خداوند حی است و حیات خداوند هم عین ذات اوست، در [[قرآن]] آیات زیادی دلالت بر حیات الهی دارند: {{قرآن|اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ|ترجمه=خداست که معبودی جز او نیست، زنده و برپادارنده است.|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}} {{قرآن|وَتَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ|ترجمه=و به آن زنده که نمیمیرد توکل کن.|سوره=فرقان|آیه=۵۸}} | ||
بعضی چنین میپندارند که موجود زنده به چیزی گفته میشود که دارای نمو، تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، حس و حرکت باشد و این تفسیر از حیات در مورد خداوند کاملا نادرست است؛ بلکه حیات به معنای وسیع و واقعی عبارت است از علم و قدرت؛ بنابراین وجودی که دارای علم و قدرت بیپایان است، دارای حیات کامل است. پس حیات خداوند همان علم و قدرت او است. اما نمو و تغذیه و... از آثار موجود زنده ناقص است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ نهم، ۱۳۷۰، ج۲، ص۱۹۲.</ref> حیات خداوند، ذاتی، ازلی، ابدی، تغییرناپذیر و خالی از هرگونه نقص و محدودیت است و بیانگر احاطه علمی او به هر چیز و توانایی بر هر کار است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، انتشارات مطبوعاتی هدف، چاپ سوم، ۱۳۷۳، ج۴، ص۲۰۲.</ref> | |||
در روایات معصومان(ع) درباره صفت «حی» توضیحات زیادی آمده است. [[امام باقر(ع)]] میفرماید: {{متن عربی|كَانَ حَيّاً بِلاَ حَيَاةٍ حَادِثَةٍ|ترجمه= خداوند همواره زنده بود بدون آنکه حیات بر او عارض شود.}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ پنجم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۸۹، باب الكون والمكان، حدیث۳.</ref> در شرح این حدیث گفته شده است: حیات کبریایی او عین ذات و عین صفات کمال اوست و هرگز محکوم به حیات عاریتی و عارضی نخواهد بود. همچنانکه حیات بشر مانند وجود و هستی او، عاریتی میباشد و پیوسته در معرض حوادث قرار میگیرد.<ref>همدانی، ، محمد حسین، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، ج۲، ص۱۰۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |