automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
اجتهاد یکی از شرایط تصدی منصب قضاوت است اما شرایط و امکانات کشور این اقتضا را دارد که فقیه جامعالشرایط، افرادی که دارای درجه اجتهاد نیستند را به این مقام منصوب کند که قانون استخدام قضات دادگستری نیز بر همین مبنا استوار است. | اجتهاد یکی از شرایط تصدی منصب قضاوت است اما شرایط و امکانات کشور این اقتضا را دارد که فقیه جامعالشرایط، افرادی که دارای درجه اجتهاد نیستند را به این مقام منصوب کند که قانون استخدام قضات دادگستری نیز بر همین مبنا استوار است. امام خمینی میفرماید در زمانی که به قضات فراوان نیاز است، فقیه جامع الشرایط افراد مورد اطمینان را به قضاوت نصب میکند. فقهای شیعه این نوع قضاوت که مأذون از فقیه است را جایز میدانند اما غیر آن را حرام میدانند. | ||
==نصب قاضی توسط فقیه جامعالشرایط== | ==نصب قاضی توسط فقیه جامعالشرایط== | ||
قضاوت شاخهای از | [[قضاوت]] شاخهای از نبوت است و این منصب از عطایای خداوند متعال به آنان است؛ و هیچ شبههای نیست که مجتهدان جامعالشرایط فتوا، از جانب ائمه اطهار(ع) مأذون در تصدّی قضاوتند؛ اما در مورد کسانی که به درجه اجتهاد مطلق نرسیدهاند، تصدی این امر کمابیش در بین علماء محل اختلاف بوده است، ولی باید گفت که اکثر فقهای شیعه اجتهاد را شرط اساسی در تصدی این منصب میدانند. | ||
بنابراین، در این که در تصدّی امر قضاء اجتهاد شرط است، شکّی نیست و روایات متعددی در این باب وارد شده است که از باب نمونه میتوان به مقبوله عمر بن حنظله اشاره کرد که در آن [[امام علی(ع)]] میفرماید: {{متن عربی|مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً|ترجمه=مردى از خودتان را در نظر بگيريد كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما بنگرد و از احكام ما آگاه باشد. پس او را به حكميت بپذيريد؛ زيرا من او را بر شما حاكم نمودم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۶۷، ح ۱۰.</ref> | بنابراین، در این که در تصدّی امر قضاء [[اجتهاد]] شرط است، شکّی نیست و روایات متعددی در این باب وارد شده است که از باب نمونه میتوان به مقبوله عمر بن حنظله اشاره کرد که در آن [[امام علی(ع)]] میفرماید: {{متن عربی|مَنْ كَانَ مِنْكُمْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلاَلِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً|ترجمه=مردى از خودتان را در نظر بگيريد كه حديث ما را روايت كند و در حلال و حرام ما بنگرد و از احكام ما آگاه باشد. پس او را به حكميت بپذيريد؛ زيرا من او را بر شما حاكم نمودم}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۶۷، ح ۱۰.</ref> | ||
که منظور از «راوی صاحب نظر» در روایت یعنی کسی که دارای نظریه فقهی است و اظهار نظر او با اجتهاد همراه است که همان عالم دینی است حضرت او را قاضی و حَکَم میان مردم و هم والی و حاکم معرفی کردهاند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه: ولایت، فقاهت و عدالت، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۹۱.</ref> | که منظور از «راوی صاحب نظر» در روایت یعنی کسی که دارای نظریه فقهی است و اظهار نظر او با اجتهاد همراه است که همان عالم دینی است حضرت او را قاضی و حَکَم میان مردم و هم والی و حاکم معرفی کردهاند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه: ولایت، فقاهت و عدالت، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۱۹۱.</ref> |