پرش به محتوا

نقش دین در هویت اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در پاسخ ابتدا به یک بحث برون دینی می‌پردازیم. بعد به سراغ آموزه‌های دینی می‌رویم. همبستگی و هویت اجتماعی همیشه در جوامع بشری حول محور یک عامل مشترک می‌چرخد. این عامل مشترک می‌تواند مصادیق گوناگون داشته باشد، همچون ملیت، قومیت، نژاد، زبان، فرهنگ که از جمله این عوامل مشترک می‌توان به دین و مذهب اشاره نمود. با این ویژگی که اگر اکثر قریب به اتّفاق جامعه‌ای از دین خاص پیروی کنند هیچ‌یک از عوامل همبستگی به اندازه دین اثرگذار نیستند. مخصوصاً اگر دین، الهی و جامع باشد. زیرا دین به غیر از پرداختن به نحوه ارتباط فرد با خالق هستی بخش به عنوان مبدأ و معبود، و ترسیم معاد به عنوان منتها و مقصود، ارتباطی عاطفی بین پیروان خویش برقرار می‌کند. این ارتباط به گونه‌ای است که پیروان آن دین، هر فرد از هم‌کیشان خود را مانند اعضای خانواده خویش می‌انگارند. شاهد بر این مدّعا را می‌توان در بین مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان کشور خود به وضوح مشاهده کنیم، که چگونه این رابطه عاطفی در بین آنها حاکم است. مطالعه گذرا در مدینه قبل و بعد از اسلام شاهد دیگری برای این مدّعاست. مدینه قبل از اسلام شهری بود که دو قبیله اوس و خزرج سال‌های متمادی به جنگ و خون‌ریزی مشغول بودند. این جنگ آنقدر ادامه یافت که توان زندگی را از هر دو قبیله گرفته بود، و هیچ عامل دیگری از عوامل همبستگی آنها را قانع نکرد که از جنگ خانمان‌سوز دست کشند. با ظهور اسلام در این شهر آن دو قبیله در کنار هم زندگی سرشار از مهر و محبت را شروع کردند؛ و تا آنجا پیش رفتند که وقتی مهاجرین رانده شده از مکه با دستی تهی و نیازمند بر آنها وارد شدند با آغوشی باز پذیرای آنها گردیدند، و زندگی خود را با مهاجرینی که غبار فقر بر چهره آنها نقش بسته بود تقسیم کردند.<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ج۱، ص۳۲۸.</ref> این همبستگی و هویت اجتماعی که در مدینه با محوریت دینی بنا نهاده شد، تاریخ بشری در هیچ برهه‌ای از حیات اجتماعی سراغ ندارد.
همبستگی و هویت اجتماعی همیشه در جوامع بشری بر یک عامل مشترک قرار دارد. این عامل مشترک می‌تواند مصادیق گوناگون همچون ملیت، قومیت، نژاد، زبان، فرهنگ باشد که از جمله این عوامل مشترک می‌توان به دین و مذهب اشاره نمود. با این ویژگی که اگر اکثر قریب به اتّفاق جامعه‌ای از دین خاص پیروی کنند هیچ‌یک از عوامل همبستگی به اندازه دین اثرگذار نیستند. مخصوصاً اگر دین، الهی و جامع باشد. زیرا دین به غیر از پرداختن به نحوه ارتباط فرد با خالق هستی بخش به عنوان مبدأ و معبود، و ترسیم معاد به عنوان منتها و مقصود، ارتباطی عاطفی بین پیروان خویش برقرار می‌کند. این ارتباط به گونه‌ای است که پیروان آن دین، هر فرد از هم‌کیشان خود را مانند اعضای خانواده خویش می‌انگارند. شاهد بر این مدّعا را می‌توان در بین مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان کشور خود به وضوح مشاهده کنیم، که چگونه این رابطه عاطفی در بین آنها حاکم است. مطالعه گذرا در مدینه قبل و بعد از اسلام شاهد دیگری برای این مدّعاست. مدینه قبل از اسلام شهری بود که دو قبیله اوس و خزرج سال‌های متمادی به جنگ و خون‌ریزی مشغول بودند. این جنگ آنقدر ادامه یافت که توان زندگی را از هر دو قبیله گرفته بود، و هیچ عامل دیگری از عوامل همبستگی آنها را قانع نکرد که از جنگ خانمان‌سوز دست کشند. با ظهور اسلام در این شهر آن دو قبیله در کنار هم زندگی سرشار از مهر و محبت را شروع کردند؛ و تا آنجا پیش رفتند که وقتی مهاجرین رانده شده از مکه با دستی تهی و نیازمند بر آنها وارد شدند با آغوشی باز پذیرای آنها گردیدند، و زندگی خود را با مهاجرینی که غبار فقر بر چهره آنها نقش بسته بود تقسیم کردند.<ref>ر. ک. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ج۱، ص۳۲۸.</ref> این همبستگی و هویت اجتماعی که در مدینه با محوریت دینی بنا نهاده شد، تاریخ بشری در هیچ برهه‌ای از حیات اجتماعی سراغ ندارد.


متأسفانه امروزه عالمانی که شأن دین را منحصر به هویّت فردی می‌پندارند به این قطعه از تاریخ اسلام به عنوان یک اسطوره نگاه می‌کنند، و برای توجیه آن همبستگی که در مدینه بوجود آمد سخن به گزاف رانده و گفته‌اند، دین نبود که هویت اجتماعی را بوجود آورد، بلکه عوامل دیگری همچون شخصیت کاریزمای پیامبر(ص) را می‌توان مدّنظر داشت. به این معنا که جاذبه به شخصیتی پیامبر(ص) عامل آن همبستگی گردید.
متأسفانه امروزه عالمانی که شأن دین را منحصر به هویّت فردی می‌پندارند به این قطعه از تاریخ اسلام به عنوان یک اسطوره نگاه می‌کنند، و برای توجیه آن همبستگی که در مدینه بوجود آمد سخن به گزاف رانده و گفته‌اند، دین نبود که هویت اجتماعی را بوجود آورد، بلکه عوامل دیگری همچون شخصیت کاریزمای پیامبر(ص) را می‌توان مدّنظر داشت. به این معنا که جاذبه به شخصیتی پیامبر(ص) عامل آن همبستگی گردید.
۱۱٬۹۱۳

ویرایش