پرش به محتوا

روان‌شناسی دین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} در روان شناسي دين از چه مباحثي بحث مي شود و رويكرد غرب به اي...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
الف) ترس
الف) ترس


ويل دورانت: از لوكرتيوس حكيم رومي نقل مي كند كه گفته: ترس، نخستين مادر خدايان است و از ميان اقسام ترس، خوف از مرگ مقام مهمتري دارد.<ref>به نقل از: مكارم شيرازي، ناصر، انگيزه پيدايش مذاهب، انتشارات طوس، چاپ مشعل آزادي، بي تا، ص۲۰۸.</ref> راسل نيز مي گويد: گمان مي كنم منشا مذهب قبل از هر چيز ترس و وحشت باشد چون انسان خود را بي نهايت ناتوان احساس مي كند علت اصلي وحشت او، سه عامل است بلاياي طبيعي، ترس از كشته شدن توسط همنوعان خود، برخي اعمال شهواني او. انيشتاين نيز مي گويد براي يك انسان ابتدايي ترس از مرگ و گرسنگي، و جانوران وحشي و مرض، ايجاد كننده زمينه مذهبي اند.<ref>همان.</ref>
ويل دورانت: از لوكرتيوس حكيم رومي نقل مي كند كه گفته: ترس، نخستين مادر خدايان است و از ميان اقسام ترس، خوف از مرگ مقام مهمتري دارد.<ref>به نقل از: مكارم شيرازي، ناصر، انگيزه پيدايش مذاهب، انتشارات طوس، چاپ مشعل آزادي، بي تا، ص۲۰۸.</ref> راسل نيز مي گويد: گمان مي كنم منشا مذهب قبل از هر چيز ترس و وحشت باشد چون انسان خود را بي نهايت ناتوان احساس مي كند علت اصلي وحشت او، سه عامل است بلاياي طبيعي، ترس از كشته شدن توسط همنوعان خود، برخي اعمال شهواني او. انيشتاين نيز مي گويد براي يك انسان ابتدايي ترس از مرگ و گرسنگي، و جانوران وحشي و مرض، ايجاد كننده زمينه مذهبي اند.<ref>مكارم شيرازي، ناصر، انگيزه پيدايش مذاهب، انتشارات طوس، چاپ مشعل آزادي، بي تا، ص۲۰۸.</ref>


ب) جهل
ب) جهل


ويل دورانت هم چنين مي گويد: احساس شگفتي از حوادثي كه بر حسب تصادف ايجاد مي شود يا انسان نمي تواند علت آنها را درك كند از عواملي بوده است كه اعتقادات ديني را سبب شده است.<ref>همان، ص۲۱۹.</ref> اينشتاين نيز مي نويسد: وقتي كه انسان به حوادث مي نگرد علم و مذهب را به يك دليل ساده و روشن دو خصم آشتي ناپذير مي يابد چون كسي كه به قانون عليت معتقد است نمي تواند تصور كند كه ممكن است موجودي در بستر حوادث سد و مانعي ايجاد كند<ref>همان، ص۲۲۰.</ref>. پس اعتقاد آنها اين است كه هر زمان روح كنجكاو بشر نتوانست علل طبيعي پديده اي را بيابد دست بدامن عوامل ماورايي و دين مي شود.
ويل دورانت هم چنين مي گويد: احساس شگفتي از حوادثي كه بر حسب تصادف ايجاد مي شود يا انسان نمي تواند علت آنها را درك كند از عواملي بوده است كه اعتقادات ديني را سبب شده است.<ref>مكارم شيرازي، ناصر، انگيزه پيدايش مذاهب، انتشارات طوس، چاپ مشعل آزادي، بي تا، ص۲۱۹.</ref> اينشتاين نيز مي نويسد: وقتي كه انسان به حوادث مي نگرد علم و مذهب را به يك دليل ساده و روشن دو خصم آشتي ناپذير مي يابد چون كسي كه به قانون عليت معتقد است نمي تواند تصور كند كه ممكن است موجودي در بستر حوادث سد و مانعي ايجاد كند<ref>مكارم شيرازي، ناصر، انگيزه پيدايش مذاهب، انتشارات طوس، چاپ مشعل آزادي، بي تا، ص۲۲۰.</ref>. پس اعتقاد آنها اين است كه هر زمان روح كنجكاو بشر نتوانست علل طبيعي پديده اي را بيابد دست بدامن عوامل ماورايي و دين مي شود.


ج) فرضيه جنسي فرويد
ج) فرضيه جنسي فرويد
خط ۲۸: خط ۲۸:
د) فطري بودن دين (يونگ)
د) فطري بودن دين (يونگ)


يونگ (شاگرد و همكار فرويد) مي گويد: سخن فرويد كه دين از قوه ناخودآگاه تراوش مي كند درست و صحيح است ولي اينكه او خيال مي كند عناصر روان ناخودآگاه بشر، منحصر در تمايلات جنسي است كه به شعور باطن گريخته اند، بي اساس و باطل است. انسان يك روان ناخودآگاه فطري و طبيعي دارد كه برخلاف ادعاي فرويد صرفا انباري كه از شعور ظاهر در آن چيزهايي ريخته شده و پر شده باشد نيست او مي گويد: فرويد به قضيه روان ناخودآگاه خوب پي برده بود اما بعدا به اشتباه خيال كرد كه روان ناخودآگاه، فقط از عناصر مطرود از شعور ظاهر، تشكيل مي گردد بلكه روان ناخودآگاه جزء سرشت بشر است كه هم انبار عناصر رانده شده از ظاهر است و هم دين به طور فطري در آنجا وجود دارد.<ref>همان، ص۲۹.</ref> و حق نيز اين است كه دين امري فطري است.
يونگ (شاگرد و همكار فرويد) مي گويد: سخن فرويد كه دين از قوه ناخودآگاه تراوش مي كند درست و صحيح است ولي اينكه او خيال مي كند عناصر روان ناخودآگاه بشر، منحصر در تمايلات جنسي است كه به شعور باطن گريخته اند، بي اساس و باطل است. انسان يك روان ناخودآگاه فطري و طبيعي دارد كه برخلاف ادعاي فرويد صرفا انباري كه از شعور ظاهر در آن چيزهايي ريخته شده و پر شده باشد نيست او مي گويد: فرويد به قضيه روان ناخودآگاه خوب پي برده بود اما بعدا به اشتباه خيال كرد كه روان ناخودآگاه، فقط از عناصر مطرود از شعور ظاهر، تشكيل مي گردد بلكه روان ناخودآگاه جزء سرشت بشر است كه هم انبار عناصر رانده شده از ظاهر است و هم دين به طور فطري در آنجا وجود دارد.<ref>مطهري، مرتضي، امدادهاي غيبي در زندگي بشر، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹ش، ص۲۹.</ref> و حق نيز اين است كه دين امري فطري است.


وقتي در هشتاد سالگي راديو بي بي سي با آقاي يونگ مصاحبه مي كند و از او سؤال مي كند كه آيا تو به خدا معتقدي؟ مي گويد: من نياز ندارم كه به خدا معتقد باشم؛ براي اين كه خدا را درك مي كنم. ايشان مي گويد: اين ناخودآگاه درون، جايي است كه خدا از آن سرچشمه مي گيرد؛ اما اين كه مطابق خارجي دارد يا نه، من نمي دانم. از حرف هاي يونگ بر مي آيد كه ايشان واقعا معتقد به خدا و بقاي انسان و معاد است.<ref>به نقل از: آقاي غروي (رئيس بخش روانشناسي دفتر همكاري حوزه و دانشگاه) در برنامه هفتگي گفتمان حوزه در مدرسه فيضيه.</ref>
وقتي در هشتاد سالگي راديو بي بي سي با آقاي يونگ مصاحبه مي كند و از او سؤال مي كند كه آيا تو به خدا معتقدي؟ مي گويد: من نياز ندارم كه به خدا معتقد باشم؛ براي اين كه خدا را درك مي كنم. ايشان مي گويد: اين ناخودآگاه درون، جايي است كه خدا از آن سرچشمه مي گيرد؛ اما اين كه مطابق خارجي دارد يا نه، من نمي دانم. از حرف هاي يونگ بر مي آيد كه ايشان واقعا معتقد به خدا و بقاي انسان و معاد است.<ref>به نقل از: آقاي غروي (رئيس بخش روانشناسي دفتر همكاري حوزه و دانشگاه) در برنامه هفتگي گفتمان حوزه در مدرسه فيضيه.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۴:
==۲. مطالعات تطبيقي==
==۲. مطالعات تطبيقي==


يكي از مباحثي كه در روان شناسي دين مطرح است مطالعات تطبيقي است<ref>– psychology of religion.david m.wulff.newyork:jone wiley and sons. صفحه ۲۰۰-۲۰۱. ۱۹۹۱</ref> به اين معنا كه با روش پرسشنامه و مطالعات آماري و مشاهده مستقيم دست به تحقيق مي زنند. استنلي هال (شاگرد ويليام جيمز) و همفكرانش صرف بصيرت و خود شناسي را براي كار روان شناسي كافي نمي دانند، بلكه استفاده از پرسش نامه هاي آماري را تجويز مي كنند. مثلا در مورد دينداري، دانشمندان تحقيق كردند كه از ميان فيزيكدانان درجه يك ۳۴%، و از ميان فيزيكدانان درجه دو ۵۰%، و از ميان روانشناسان درجه يك و درجه دو به ترتيب ۱۳% و ۳۲% خدا را قبول داشتند. و هم چنين در سال ۱۹۱۴ فيزيكدانان درجه يك و دو به ترتيب ۴۰% و ۵۷%، و از ميان روان شناسان درجه يك و دو هر كدام به ترتيب ۹% و ۲۷% به معاد و جهان پس از مرگ اعتقاد داشتند.<ref>همان، فصل پنجم، ص۲۰۵.</ref> مثال ديگرش اين است كه آيا فيزيك و فرم بدن در قبول دين نقش دارد؟ كه جرج كو (۱۹۰۰ م) پس از آزمايشات خود گفت: فيزيك بدن در قبول دين موثر است و چاقها، اكثرا مذهبي و ورزشكاران كمتر متمايل به دين مي باشند.<ref>همان، فصل دوم، ص۶۱-۶۸.</ref>
يكي از مباحثي كه در روان شناسي دين مطرح است مطالعات تطبيقي است<ref>– psychology of religion.david m.wulff.newyork:jone wiley and sons. صفحه ۲۰۰-۲۰۱. ۱۹۹۱</ref> به اين معنا كه با روش پرسشنامه و مطالعات آماري و مشاهده مستقيم دست به تحقيق مي زنند. استنلي هال (شاگرد ويليام جيمز) و همفكرانش صرف بصيرت و خود شناسي را براي كار روان شناسي كافي نمي دانند، بلكه استفاده از پرسش نامه هاي آماري را تجويز مي كنند. مثلا در مورد دينداري، دانشمندان تحقيق كردند كه از ميان فيزيكدانان درجه يك ۳۴%، و از ميان فيزيكدانان درجه دو ۵۰%، و از ميان روانشناسان درجه يك و درجه دو به ترتيب ۱۳% و ۳۲% خدا را قبول داشتند. و هم چنين در سال ۱۹۱۴ فيزيكدانان درجه يك و دو به ترتيب ۴۰% و ۵۷%، و از ميان روان شناسان درجه يك و دو هر كدام به ترتيب ۹% و ۲۷% به معاد و جهان پس از مرگ اعتقاد داشتند.<ref>psychology of religion، فصل پنجم، ص۲۰۵.</ref> مثال ديگرش اين است كه آيا فيزيك و فرم بدن در قبول دين نقش دارد؟ كه جرج كو (۱۹۰۰ م) پس از آزمايشات خود گفت: فيزيك بدن در قبول دين موثر است و چاقها، اكثرا مذهبي و ورزشكاران كمتر متمايل به دين مي باشند.<ref>psychology of religion، فصل دوم، ص۶۱-۶۸.</ref>


==۳. تجربه ديني<ref>قرباني، نيما، همان، ص۲۳ تا ۴۵.</ref>==
==۳. تجربه ديني==


بررسي تجارب ديني امروزه به محوري ترين موضوع مورد بررسي در روان شناسي دين تبديل شده است. انسان همواره در جستجوي دستيابي به حالات نوين و متمايز هشياري بوده است و بر همين اساس در هر فرهنگي رد پاي مفهوم سازيهاي مختلف در خصوص تجربه هاي ديني و عرفاني قابل رديابي است. اولين بار مطالعات علمي نظام¬مند تجارب ديني توسط ويليام جيمز شروع شد كه در خصوص علل و تاثير تجارب عرفاني، دعا و زهد ورزي بود و بعد ها با بررسي آثار داروها، زير بناهاي جسمي و عصب شناختي، تئوري محروميت و مراقبه در خصوص تجربه ديني ادامه يافت. در ميان اين مباحث، مطالعه تاثير داروها در تجربه ديني توجه محققين بسياري را به خود جلب نمود كه دست به آزمايشات فراوان زدند. در كنار بررسي داروها در تجربه ديني، مطالعات در مورد زير بناي عصب شناختي و جسماني تجارب ديني بر نقش ناحيه گيجگاهي مغز در تجربه ديني صحه گذاشتند.
بررسي تجارب ديني امروزه به محوري ترين موضوع مورد بررسي در روان شناسي دين تبديل شده است. انسان همواره در جستجوي دستيابي به حالات نوين و متمايز هشياري بوده است و بر همين اساس در هر فرهنگي رد پاي مفهوم سازيهاي مختلف در خصوص تجربه هاي ديني و عرفاني قابل رديابي است. اولين بار مطالعات علمي نظام¬مند تجارب ديني توسط ويليام جيمز شروع شد كه در خصوص علل و تاثير تجارب عرفاني، دعا و زهد ورزي بود و بعد ها با بررسي آثار داروها، زير بناهاي جسمي و عصب شناختي، تئوري محروميت و مراقبه در خصوص تجربه ديني ادامه يافت. در ميان اين مباحث، مطالعه تاثير داروها در تجربه ديني توجه محققين بسياري را به خود جلب نمود كه دست به آزمايشات فراوان زدند. در كنار بررسي داروها در تجربه ديني، مطالعات در مورد زير بناي عصب شناختي و جسماني تجارب ديني بر نقش ناحيه گيجگاهي مغز در تجربه ديني صحه گذاشتند.
خط ۴۲: خط ۴۲:
==۴. پرستش و دعا==
==۴. پرستش و دعا==


در اين بحث، پرستش شامل قرباني كردن، دعا و موسيقي عبادت گروهي و اينكه چگونه اين عقايد در فعاليتهاي بدني جلوه گر مي شود مثلا قرباني كردن نياز عميق انسان براي فداكاري است بدون اينكه چرائي آنرا به صورت روشن درك كند. قرباني كردن خشم و عصبانيت را در فرد و جامعه فرو مي نشاند. دعا نيز مي تواند به مثابه ابزار سازش تلقي شود و در موقعيتي بكار رود كه ساير روشها به نتيجه نرسيده باشند و از اينجا معلوم مي شود كه دعاي متفكرانه به ارتباط با خدا منجر مي شود.<ref>سهرابي، فرامرز، مقاله روان شناسي و دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۲۹.. (استاديار دانشگاه علامه طباطبايي تهران).</ref>
در اين بحث، پرستش شامل قرباني كردن، دعا و موسيقي عبادت گروهي و اينكه چگونه اين عقايد در فعاليتهاي بدني جلوه گر مي شود مثلا قرباني كردن نياز عميق انسان براي فداكاري است بدون اينكه چرائي آنرا به صورت روشن درك كند. قرباني كردن خشم و عصبانيت را در فرد و جامعه فرو مي نشاند. دعا نيز مي تواند به مثابه ابزار سازش تلقي شود و در موقعيتي بكار رود كه ساير روشها به نتيجه نرسيده باشند و از اينجا معلوم مي شود كه دعاي متفكرانه به ارتباط با خدا منجر مي شود.<ref>سهرابي، فرامرز، مقاله روان شناسي و دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۲۹.</ref>


==۵. ارتباط دين و شخصيت<ref>همان.</ref>==
==۵. ارتباط دين و شخصيت==


يكي از مباحث اين علم، نقش شخصيت افراد در اعتقادات و رفتار ديني است. بررسي شخصيت و تدين، اندازه گيري ميزان دينداري، ارتباط دين با صفات عمومي شخصيت، اقتدار ديني و جزم انديشي، جستجو براي بدست آوردن مفهوم زندگي و تفاوت هاي جنسي در مورد دين از جمله اين مباحث است. مثلا زنان تقريبا در تمام جنبه هاي دين بيشتر فعال هستند و يا كشيش هاي متعصب تا حدود زيادي جزم انديش هستند.
يكي از مباحث اين علم، نقش شخصيت افراد در اعتقادات و رفتار ديني است. بررسي شخصيت و تدين، اندازه گيري ميزان دينداري، ارتباط دين با صفات عمومي شخصيت، اقتدار ديني و جزم انديشي، جستجو براي بدست آوردن مفهوم زندگي و تفاوت هاي جنسي در مورد دين از جمله اين مباحث است. مثلا زنان تقريبا در تمام جنبه هاي دين بيشتر فعال هستند و يا كشيش هاي متعصب تا حدود زيادي جزم انديش هستند.
خط ۵۰: خط ۵۰:
==۶. دين و سلامت رواني و جسماني==
==۶. دين و سلامت رواني و جسماني==


يكي از مسايل روان شناسي دين، بررسي پيامد هاي مثبت دين است مثلا دينداران به طور متوسط از سايرين خوشحال ترند. اين رضايتمندي به خاطر ارتباط با خدا و تاثير پيامدهاي مثبت آن است. عقايد ديني مثل زندگي پس از مرگ و اينكه خداوند ناظر اعمال ماست منجر به احساس هدف در زندگي و از بين رفتن ترس از مرگ مي شود كه سرچشمه خوشنودي است. هم چنين ازدواج ميان متدينين توام با خوشي و شادماني است و استمرار آن بيشتر از ساير مردم است كه سبب ايجاد آرامش روحي و رواني در فرد و خانواده مي شود. و نيز دين به طور سنتي با شفا دادن آلام روحي مرتبط بوده است افراد متدين در جامعه نسبت به سايرين سالم تر هستند زيرا رفتار سالمي را در پيش مي گيرند و بهداشت روحي و رواني خود را با تدين حفظ مي كند.<ref>همان.</ref>
يكي از مسايل روان شناسي دين، بررسي پيامد هاي مثبت دين است مثلا دينداران به طور متوسط از سايرين خوشحال ترند. اين رضايتمندي به خاطر ارتباط با خدا و تاثير پيامدهاي مثبت آن است. عقايد ديني مثل زندگي پس از مرگ و اينكه خداوند ناظر اعمال ماست منجر به احساس هدف در زندگي و از بين رفتن ترس از مرگ مي شود كه سرچشمه خوشنودي است. هم چنين ازدواج ميان متدينين توام با خوشي و شادماني است و استمرار آن بيشتر از ساير مردم است كه سبب ايجاد آرامش روحي و رواني در فرد و خانواده مي شود. و نيز دين به طور سنتي با شفا دادن آلام روحي مرتبط بوده است افراد متدين در جامعه نسبت به سايرين سالم تر هستند زيرا رفتار سالمي را در پيش مي گيرند و بهداشت روحي و رواني خود را با تدين حفظ مي كند.<ref>سهرابي، فرامرز، مقاله روان شناسي و دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۲۹.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
<span></span>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==
==مطالعه بيشتر==
خط ۶۶: خط ۶۷:


۶ـ سهرابي، فرامرز، روان شناسي و دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه. ش۲۹.
۶ـ سهرابي، فرامرز، روان شناسي و دين، فصلنامه حوزه و دانشگاه. ش۲۹.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
<span></span>


==منابع==
==منابع==
۱۱٬۹۱۳

ویرایش