پرش به محتوا

حدیث نهی از سخن گفتن درباره فوق عرش: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


== متن و ترجمه ==
احمد برقی در کتاب «المحاسن» و مرحوم شیخ صدوق در کتاب «التوحید» روایتی از امام باقر نقل می‌کنند که فرمود: «تَكَلَّمُوا فِي مَا دُونَ‏ الْعَرْشِ‏ وَ لَا تَكَلَّمُوا فِي مَا فَوْقَ الْعَرْشِ فَإِنَّ قَوْماً تَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَاهُوا حَتَّى كَانَ الرَّجُلُ يُنَادَى مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَيُجِيبُ مِنْ خَلْفِهِ وَ يُنَادَى مِنْ خَلْفِهِ فَيُجِيبُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ»<ref>رک: برقى، احمد، المحاسن، قم، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۳۸، حديث۲۱۱؛ ابن بابويه، محمد، التوحيد، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۹۸ق، ص۴۵۵، حديث۷.</ref> ؛ « در باره آنچه در زير عرش‏ است سخن گوئيد و در آنچه در فوق عرش‏ است سخن مگوئيد زيرا كه گروهى در باب خداى عز و جل سخن گفتند پس سر گشته شدند به مرتبه‌ای كه چنين بود كه مردى از پيش رويش جواب مي‌داد يعنى پيش رو و پس پشت را از يك ديگر تميز نمي‌داد».
احمد برقی در کتاب «المحاسن» و مرحوم شیخ صدوق در کتاب «التوحید» روایتی از امام باقر نقل می‌کنند که فرمود: «تَكَلَّمُوا فِي مَا دُونَ‏ الْعَرْشِ‏ وَ لَا تَكَلَّمُوا فِي مَا فَوْقَ الْعَرْشِ فَإِنَّ قَوْماً تَكَلَّمُوا فِي اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَاهُوا حَتَّى كَانَ الرَّجُلُ يُنَادَى مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ فَيُجِيبُ مِنْ خَلْفِهِ وَ يُنَادَى مِنْ خَلْفِهِ فَيُجِيبُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ»<ref>رک: برقى، احمد، المحاسن، قم، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۲۳۸، حديث۲۱۱؛ ابن بابويه، محمد، التوحيد، قم، جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۹۸ق، ص۴۵۵، حديث۷.</ref> ؛ « در باره آنچه در زير عرش‏ است سخن گوئيد و در آنچه در فوق عرش‏ است سخن مگوئيد زيرا كه گروهى در باب خداى عز و جل سخن گفتند پس سر گشته شدند به مرتبه‌ای كه چنين بود كه مردى از پيش رويش جواب مي‌داد يعنى پيش رو و پس پشت را از يك ديگر تميز نمي‌داد».


== بررسی سند ==
سند روایت به خاطر فطحی مذهب بودن ابن فضال موثق است و در این روایت از سخن گفتن درباره فوق عرش نهی شده است زیرا درک برخی از حقایق برای افراد عادی ممکن نیست و با بحث و گفتگو نه تنها به جایی نمی‌رسند و بلکه گاهی احتمال انحراف هم وجود دارد، یعنی برخی با درک نکردن حقیقت عرش و مافوق عرش، آن را انکار می‌کنند و این انکار گاهی به انکار اصل توحید برمی‌گردد، در حالی که دانستن حقایق عرش نه جزئی از اصول دین است و نه فروع دین که دانستنش واجب باشد و بلکه به برخی از واقعیت‌ها همین اندازه که مومنان ایمان بیاورند، کافی است به عنوان نمونه ایمان به اصل قیامت با دلایل عقلی و منطقی لازم است، اما جزئیات قیامت و چگونگی برخی از حساب‌ها و عذاب‌ها و غیره را لازم نیست با دلایل عقلی ثابت کرد و بلکه می‌توان با استناد به آیات و روایات معتبر بدان‌ها معتقد شد.
سند روایت به خاطر فطحی مذهب بودن ابن فضال موثق است و در این روایت از سخن گفتن درباره فوق عرش نهی شده است زیرا درک برخی از حقایق برای افراد عادی ممکن نیست و با بحث و گفتگو نه تنها به جایی نمی‌رسند و بلکه گاهی احتمال انحراف هم وجود دارد، یعنی برخی با درک نکردن حقیقت عرش و مافوق عرش، آن را انکار می‌کنند و این انکار گاهی به انکار اصل توحید برمی‌گردد، در حالی که دانستن حقایق عرش نه جزئی از اصول دین است و نه فروع دین که دانستنش واجب باشد و بلکه به برخی از واقعیت‌ها همین اندازه که مومنان ایمان بیاورند، کافی است به عنوان نمونه ایمان به اصل قیامت با دلایل عقلی و منطقی لازم است، اما جزئیات قیامت و چگونگی برخی از حساب‌ها و عذاب‌ها و غیره را لازم نیست با دلایل عقلی ثابت کرد و بلکه می‌توان با استناد به آیات و روایات معتبر بدان‌ها معتقد شد.


از این رو از خود امامان ((ع)) هم در این باره روایاتی گزارش نشده است.
از این رو از خود امامان ((ع)) هم در این باره روایاتی گزارش نشده است.


{{پایان پاسخ}}
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش