پرش به محتوا

نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۷۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:


== معنای سوم ==
== معنای سوم ==
بعضی دیگر در تفسیر کسب گفته‌اند که کسب عبارت است از اینکه: ذات فعل به قدرت الهی واقع می‌شود و اما این که آن فعل، طاعت باشد یا معصیت به وسیله قدرت بنده تعیین می‌شود، یعنی اصل وجود فعل از خداست و صفت و تعیین آن از بنده است و آنچه از خداوند صدور می‌یابد بی‌رنگ و بی‌شکل است و این انسان است که به آن رنگ و شکل می‌دهد،<ref>ترجمه و شرح کشف المراد، ج۱، ص۱۰۳.</ref> به عبارت دیگر اینها قائلند که هر فعلی دارای دو جنبه است:؛ ۱. وجود فعل ۲. عنوانی که زاید بر وجود آن است، و قدرت انسان صرفاً در جنبه دوم مؤثر است و به لحاظ همین تأثیر، شایسته کیفر یا پاداش می‌گردد، بنابراین وجود افعال، مخلوق خداوند است ولی عناوین آن، مانند نماز خواندن، خوردن، آشامیدن، و… ناشی از قدرت حادث در انسان است بنابر این تفسیر، مقصود از کسب آن است که قدرت انسان صرفاً در تحقق عناوین افعال خود مؤثر است.
ذات فعل به قدرت الهی واقع می‌شود و اما این که آن فعل، طاعت باشد یا معصیت به وسیله قدرت بنده تعیین می‌شود. یعنی اصل وجود فعل از خداوند است و صفت و تعیین آن از طرف بنده است. آنچه از خداوند صادر می‌شود، بی‌رنگ و بی‌شکل است و این انسان است که به آن رنگ و شکل می‌دهد.<ref>ترجمه و شرح کشف المراد، ج۱، ص۱۰۳.</ref>  


نقد: در این تفسیر این که آیا عناوین افعال مثل نماز خواندن، دروغ گفتن و… اموری وجودی هستند یا اعتباری، مشخص نشده است و در هر صورت نمی‌تواند مشکل جبر محض را حل کند چرا که اگر مرادتان این باشد که این عناوین اموری وجودی اند می گوئیم که طبق تفسیر شما (اشاعره) از توحید در خالقیت، تمام افعال مخلوق خداونداند و انسان نمی‌تواند چیزی را به وجود بیاورد پس قدرت انسان تأثیری در تحقق این عناوین ندارد که این همان جبر می‌شود که شما به خاطر رهایی از آن نظریه کسب را مطرح کرده‌اید و اگر مرادتان این باشد که این عناوین، اموری ذهنی و اعتباری هستند در این صورت می گوئیم که لازمه اش آن است که نظریه کسب امری وهمی و غیر واقعی باشد<ref>آموزش کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴۲.</ref> که باز هم مشکل جبر به حال خود باقی می‌ماند چرا که نمی‌توان مشکل امر وجودی (جبر) را با امری اعتباری (کسب) حل کرد.<span></span>
هر فعلی دارای دو جنبه است: ۱. وجود فعل ۲. عنوانی که اضافه بر وجود آن است. قدرت انسان صرفاً در جنبه دوم مؤثر است و به لحاظ همین تأثیر، شایسته کیفر یا پاداش می‌گردد، بنابراین وجود افعال، مخلوق خداوند است ولی عناوین آن، مانند نماز خواندن، خوردن، آشامیدن، و… ناشی از قدرت حادث در انسان است.
 
نقد: اگر مراد این باشد که این عناوین اموری وجودی هستند، براساس آن از توحید در خالقیت، تمام افعال مخلوق خداوند است و انسان نمی‌تواند چیزی را به وجود بیاورد. پس قدرت انسان تأثیری در تحقق این عناوین ندارد که این همان جبر می‌شود. و اگر مراد این باشد که این عناوین، اموری ذهنی و اعتباری هستند، در این صورت، لازمه‌اش آن است که نظریه کسب امری وهمی و غیر واقعی باشد<ref>آموزش کلام اسلامی، ج۱، ص۳۴۲.</ref> که باز هم مشکل جبر به حال خود باقی می‌ماند چرا که نمی‌توان مشکل امر وجودی (جبر) را با امری اعتباری (کسب) حل کرد.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱٬۹۱۳

ویرایش