پرش به محتوا

فلسفه زنده بودن امام زمان(ع) در عصر غیبت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۹: خط ۲۹:




=== دلایل عقلی ضرورت وجود امام در هر زمان===
=== دلایل عقلی ضرورت وجود امام در هر زمان ===
برهان عقلی که ضرورت [[بعثت]] انبیاء را به مقتضای لطف بی‌کران الهی اثبات می‌کند، اقتضاء دارد هرگاه پیغمبری در بین مردم موجود نبود، باید کسی، جانشین و خزانه‌دار احکام الهی باشد و در تحمل و نگهداری و تبلیغ آنها سعی و کوشش کند. منظور [[خداوند]] از بعثت پیامبران و فرستادن احکام، در صورتی تحقق می‌پذیرد و الطافش به حد کمال می‌رسد که همه قوانین، بدون کم و زیاد در بین بشر محفوظ بماند. در مورد فقدان پیامبران، لطف خدا چنین اقتضاء دارد که یکی از افراد انسان را مسئول حفظ و تحمل احکام کند. خلقت انسان دارای کمال خاصی است که باید (در هر حال) به آن کمال هدایت شود و هدایت، حجت می‌خواهد، و اگر حجت از بین برود، باید غایت (که همان کمال نهایی انسان است) از بین برود، و اگر غایت از بین برود فعل خدا بی غایت می‌شود و لغویت در خلقت لازم می‌آید و صدور چنین امری از خدا محال است. خداوند متعال می‌فرماید:<ref>رخشاد، محمد حسین، در محضر علامه طباطبایی، ص۸۹.</ref> «ما آسمان و زمین و موجودات میان آن دو را جز به حق (و هدف دار) نیافریدیم».<ref>حجر / ۸۵.</ref>
متقن‌ترین دلیل بر ضرورت وجود امام(ع) در هر زمان، برهان لطف و حکمت الهی است؛ که در اینجا به صورت خلاصه مطرح می‌شود: به مقتضای حکیمانه بودن افعال الهی، تکلیف باید غرض معقولی داشته باشد؛ غرضی که با هدف آفرینش انسان هماهنگ باشد، هدف آفرینش انسان، تعالی و تکامل معنوی است که از طریق انجام تکلیف الهی به دست می‌آید. اکنون اگر انجام دادن کاری از جانب خداوند بدون آنکه به حدّ اجبار برسد در تحقق هدف مزبور تأثیر داشته باشد، انجام دادن آن واجب و لازم خواهد بود؛ زیرا فاعل حکیم همه تدابیر معقول و میسوری را که در تحقق هدف او دخالت دارد به کار خواهد گرفت و لطف از جمله این تدابیر حکیمانه و میسور است، لذا واجب و ضروری است.
 
متکلمان امامیه بالاتفاق بر این عقیده‌اند که امامت از مصادیق لطف خداوند است. چرا که اگر مردم رئیس قادری داشته باشند که آنان را از محظورات منع کند و به واجبات برانگیزد. در این صورت، خلق به فرمانبرداری نزدیکتر و از گناه و معاصی دورتر می‌شوند، و چون لطف به مقتضای حکمت الهی واجب است، امامت نیز واجب خواهد بود. پس امامت و رهبری در حق مکلفان، لطف است، زیرا آنان را به انجام دادن واجبات عقلی و ترک قبایح برمی‌انگیزد و این مطلب از بدیهیات عقلی است.<ref>فصلنامه انتظار، ش۵، چاپ دوم، سال دوم پائیز۸۱، ص۱۱۱، مقاله علی ربانی گلپایگانی.</ref> حال این سؤال پیش می‌آید که آیا وجود امام غائب، هم لطف است یا دیگر در حق مکلفان لطف نمی‌باشد؟ در جواب باید بگوییم که وجود امام، هر چند غائب در حق مکلفان لطف است، زیرا اعتقاد به اینکه امام اگرچه غائب است ولی از گفتار و رفتار مردم آگاه است و غیبت او به این‌صورت نیست که در نقطه‌ای دور از مردم زندگی کند و از مردم به کلی بی‌خبر باشد، می‌تواند نقش مؤثری در گرایش انسان‌ها به سوی فضیلت و معنویت و دوری از تباهی و معصیت داشته باشد، پس وجود امام به خودی خود لطف در حق مکلفان است هرچند تصرف او در امور و رهبری دینی و سیاسی او در فرض حضور، لطف دیگری است.<ref>فصلنامه انتظار، ش۵، چاپ دوم، سال دوم پائیز۸۱، ص۱۱۱، مقاله علی ربانی گلپایگانی.</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
۷٬۲۳۰

ویرایش