پرش به محتوا

نامحدود بودن خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

جایگزینی متن - 'مثلاً' به 'مثلا'
(جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای ')
(جایگزینی متن - 'مثلاً' به 'مثلا')
خط ۱۴: خط ۱۴:
[[امام علی(ع)]] در خطبه دیگر فرمود: «لا یشمل بحدِّ و لا یحسب بعدٍّ و انما تحد الادوات انفسها»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.</ref> یعنی برای خداوند حدی نیست و حدی او را در بر نمی‌گیرد و با شماره به حساب در نیاید، که آلات و ابزار، تنها خودشان را به اندازه می‌کشند.
[[امام علی(ع)]] در خطبه دیگر فرمود: «لا یشمل بحدِّ و لا یحسب بعدٍّ و انما تحد الادوات انفسها»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶.</ref> یعنی برای خداوند حدی نیست و حدی او را در بر نمی‌گیرد و با شماره به حساب در نیاید، که آلات و ابزار، تنها خودشان را به اندازه می‌کشند.


این فراز از کلام حضرت نیز در واقع در صدد بیان نفی حدّ از خداوند است، در تحلیل مبسوط این فراز از کلام امام(ع) گفته شده است: حدّ به معنای منع کردن است، مثلاً حدود خانه یعنی محلی که باید از آنجا تجاوز نکرد، حدود مملکت از طرف شمال و مشرق به فلان حدّ است و نظایر این امور، حضرت در این کلامش می‌گوید خداوند عالَم حدّ ندارد، یعنی این‌طور نیست که در ممکنات ذکر کردیم، یک صفت محدوده‌ای ندارد که خاصیات خود را دارا باشد و خاصیت دیگران را نداشته باشد و او هم در عرض سایر ممکنات نظیر انسان، درخت، [[ملائکه]] و مانند آن باشد، خدا این گونه نیست اگر فرض بشود که خداوند محدود است، معنایش این می‌شود که در عرض سایر موجودات به عنوان یک موجودی خاص خواهد بود و تنها برخی کمالات خاص می‌داشت؛ مثلاً آفتاب خاصیت و صفت گرم‌کنندگی دارد و روشنگر است، آب خاصیت دیگری دارد، خاک خاصیت دیگری دارد؛ اما خداوند به هیچ‌یک از صفات یاد شده و مانند آن محدود نیست، بلکه صفات و کمالات همه پدیده‌ها، در واقع از مبدأ هستی بخش او سرچشمه می‌گیرد؛ پس درباره حضرت حق نمی‌توانیم حد محدودی قایل شویم، چون در این صورت نمی‌توان صفات و خواص اشیاء محدود را به مبدأ هستی بخشی او نسبت داد، زیرا او محدود به حدود می‌شود، و چیزی که محدود به حدود خاصی بشود نمی‌تواند مبدأ همه صفات متضاده اشیاء باشد در حالی که خداوند هستی بخش مبدأ همه موجودات و کمالات وجودی آنان است. پس معلوم می‌شود که او نامحدود است، تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید.<ref>شعرانی، نقل از: حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، قم، نشر دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۱۲.</ref>
این فراز از کلام حضرت نیز در واقع در صدد بیان نفی حدّ از خداوند است، در تحلیل مبسوط این فراز از کلام امام(ع) گفته شده است: حدّ به معنای منع کردن است، مثلا حدود خانه یعنی محلی که باید از آنجا تجاوز نکرد، حدود مملکت از طرف شمال و مشرق به فلان حدّ است و نظایر این امور، حضرت در این کلامش می‌گوید خداوند عالَم حدّ ندارد، یعنی این‌طور نیست که در ممکنات ذکر کردیم، یک صفت محدوده‌ای ندارد که خاصیات خود را دارا باشد و خاصیت دیگران را نداشته باشد و او هم در عرض سایر ممکنات نظیر انسان، درخت، [[ملائکه]] و مانند آن باشد، خدا این گونه نیست اگر فرض بشود که خداوند محدود است، معنایش این می‌شود که در عرض سایر موجودات به عنوان یک موجودی خاص خواهد بود و تنها برخی کمالات خاص می‌داشت؛ مثلا آفتاب خاصیت و صفت گرم‌کنندگی دارد و روشنگر است، آب خاصیت دیگری دارد، خاک خاصیت دیگری دارد؛ اما خداوند به هیچ‌یک از صفات یاد شده و مانند آن محدود نیست، بلکه صفات و کمالات همه پدیده‌ها، در واقع از مبدأ هستی بخش او سرچشمه می‌گیرد؛ پس درباره حضرت حق نمی‌توانیم حد محدودی قایل شویم، چون در این صورت نمی‌توان صفات و خواص اشیاء محدود را به مبدأ هستی بخشی او نسبت داد، زیرا او محدود به حدود می‌شود، و چیزی که محدود به حدود خاصی بشود نمی‌تواند مبدأ همه صفات متضاده اشیاء باشد در حالی که خداوند هستی بخش مبدأ همه موجودات و کمالات وجودی آنان است. پس معلوم می‌شود که او نامحدود است، تفصیل این بحث را در منبع ذیل جویا شوید.<ref>شعرانی، نقل از: حسن‌زاده، هزار و یک کلمه، قم، نشر دفتر تبلیغات، ۱۳۷۹ش، ج۴، ص۲۱۲.</ref>


== خداوند، هستی مطلق ==
== خداوند، هستی مطلق ==
خط ۲۶: خط ۲۶:


== ماهیت نداشتن خدا ==
== ماهیت نداشتن خدا ==
دلیل دیگر بر محدود بودن خداوند این است که محدودیت همواره از ماهیت برمی‌خیزد. یعنی ماهیت منشأ ایجاد محدودیت در موجودات است و ماهیت همان تعین و محدودیت است، چون خداوند منزّه از ماهیت است،<ref>صدرالمتألهین، اسفار، بیروت، نشر دار الاحیاء، بی تا، ج۱، ص۹۶.</ref> در نتیجه از هر گونه تعیّن و حدود نیز منزه است؛ بدین بیان که چون همه موجودات دارای ماهیت اند، یعنی یک موجودی معین و دارای حدود وجودی خاص اند مثلاً انسان اند، برخی درخت اند برخی حیوان اند و مانند آن لذا این گونه موجودات محدود اند، اما خداوند چون از هر گونه ماهیت و تعیُّن وجودی منزه است، لذا محدودیت نیز ندارد یعنی چون از ماهیت که منشأ تعیّن و محدودیت است منزه است، خود محدودیت را نیز ندارد.
دلیل دیگر بر محدود بودن خداوند این است که محدودیت همواره از ماهیت برمی‌خیزد. یعنی ماهیت منشأ ایجاد محدودیت در موجودات است و ماهیت همان تعین و محدودیت است، چون خداوند منزّه از ماهیت است،<ref>صدرالمتألهین، اسفار، بیروت، نشر دار الاحیاء، بی تا، ج۱، ص۹۶.</ref> در نتیجه از هر گونه تعیّن و حدود نیز منزه است؛ بدین بیان که چون همه موجودات دارای ماهیت اند، یعنی یک موجودی معین و دارای حدود وجودی خاص اند مثلا انسان اند، برخی درخت اند برخی حیوان اند و مانند آن لذا این گونه موجودات محدود اند، اما خداوند چون از هر گونه ماهیت و تعیُّن وجودی منزه است، لذا محدودیت نیز ندارد یعنی چون از ماهیت که منشأ تعیّن و محدودیت است منزه است، خود محدودیت را نیز ندارد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
کاربر ناشناس