پرش به محتوا

ارتباط علم خداوند و اختیار انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
ابتدا برای اینکه شبهه را خوب تقریر کنیم، می‌توانیم اینگونه آن را مطرح کنیم که یکی از انگیزه‌هایی که اشاعره را به عقیده جبر سوق داده است مسئله علم گسترده و پیشین خداست که بر تمامی موجودات جهان و از آن جمله افعال و رفتار آدمی احاطه دارد. چنین علمی از نظر اشاعره و همفکران آنان مایه سلب اختیار و مجبور بودن بشر در کارهاست.
لذا شبهه را چنین مطرح کرده‌اند که: از طرفی خداوند متعال از ازل به کلیه حوادث و رخ‌دادهایی که در جهان واقع می‌شود، علم و آگاهی تام دارد. او از ابتدا و ازل می‌داند که فلان پدیده و فعل خاص در کدام روز و در چه شرائطی محقق و عملی می‌شود. از طرفی علم الهی نه تغییرپذیر است و نه خلاف‌پذیر، زیرا تغییر با تمامیت و کمال ذات واجب الوجود، منافات دارد؛ لذا ممکن نیست آنچه او از ازل می‌داند با آنچه واقع می‌شود، مخالف و مغایر باشد زیرا لازم می‌آید که علم او علم نباشد بلکه جهل باشد و این با کمال وجود مطلق منافی است. پس اگر در ازل در علم الهی چنین بوده است که فلان شخص در فلان ساعت فلان معصیت را می‌کند یا فلان پیشامد (مرض، تصادف، مرگ و..) در روز خاص برای او پیش می‌آید، پس جبراً و قهراً باید آن معصیت و آن واقعه برای آن شخص به وجود آید و هیچ راه فراری و گریزی از آن نیست و خود شخص بلکه هیچ قدرتی قادر نخواهد بود آنرا تغییر دهد و الا علم خداوند جهل خواهد بود.<ref>ر. ک. مطهری، مرتضی، انسان و سرنوشت، ص۱۲۴و۱۲۵، چاپ ۱۷، انتشارات صدرا، تهران ۱۳۷۷، ربانی گلپایگانی، علی جبر و اختیار، ص۵۰، مؤسسه تحقیقاتی سیدالشهداء قم، ۱۳۶۸.</ref>
من می‌خورم و هرکه چو من اهل بود  می خوردن من به نزد او سهل بود
می خوردن من حق ز ازل می‌دانست  گر می نخورم علم خدا جهل بود
در جواب به این شبهه باید گفت: این شبهه از آنجا پیدا شده که ما برای هر یک از علم ازلی الهی و مسئله نظام اسباب و مسببی این جهان حساب جداگانه‌ای باز کرده‌ایم و آنها را از هم جداگانه فر ض کرده‌ایم. به این معنا که چنین فرضی کرده‌ایم که علم الهی در ازل به‌طور گزاف و تصادف به وقوع حوادث و کائنات تعلق گرفته است. آن‌گاه برای اینکه این علم با واقع مطابقت کند و خلافش واقع نشود، لازم است که وقایع و حوادث جهان کنترل شود و تحت مراقبت قرار گیرد، تا با تصور و نقشه قبلی مطابقت کند؛ لذا از انسان نیز باید اختیار و آزادی و قدرت و اراده سلب گردد، تا اعمالش کاملاً تحت کنترل درآید و علم خدا جهل نشود. این چنین تصوری درباه علم الهی منتهای جهل و بی‌خبری است. علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست. علم الهی علم به نظام علی و معلوی نظام است؛ یعنی خداوند به صدور معلولات و حوادث و افعال آدمی، از علل خاص آنها علم و آگاهی تام دارد.
در جواب به این شبهه باید گفت: این شبهه از آنجا پیدا شده که ما برای هر یک از علم ازلی الهی و مسئله نظام اسباب و مسببی این جهان حساب جداگانه‌ای باز کرده‌ایم و آنها را از هم جداگانه فر ض کرده‌ایم. به این معنا که چنین فرضی کرده‌ایم که علم الهی در ازل به‌طور گزاف و تصادف به وقوع حوادث و کائنات تعلق گرفته است. آن‌گاه برای اینکه این علم با واقع مطابقت کند و خلافش واقع نشود، لازم است که وقایع و حوادث جهان کنترل شود و تحت مراقبت قرار گیرد، تا با تصور و نقشه قبلی مطابقت کند؛ لذا از انسان نیز باید اختیار و آزادی و قدرت و اراده سلب گردد، تا اعمالش کاملاً تحت کنترل درآید و علم خدا جهل نشود. این چنین تصوری درباه علم الهی منتهای جهل و بی‌خبری است. علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست. علم الهی علم به نظام علی و معلوی نظام است؛ یعنی خداوند به صدور معلولات و حوادث و افعال آدمی، از علل خاص آنها علم و آگاهی تام دارد.


خط ۲۲: خط ۱۴:


در آخر به نکته مهمی که در این مسئله شایان ذکر است باید توجه کرد که ما نباید علم و آگاهی خدا را با خودمان مقایسه کنیم، چراکه خداوند موجودی غیر زمانی و فوق زمان و مکان است، برای او حال و گذشته و آینده مطرح نیست. موجودات مادی اگرچه در افق زمانند و نسبت به گذشته و آینده خود و دیگران به صورت مستقیم در جهالت و بی‌خبری به سرمی‌برند و حوادث به صورت تدریجی برای آنها واقع می‌شود ولی در مورد خدا که فراتر از زمان و مکان است، حرکت و زمان معنی ندارد و کلیت و تمامیت هستی برای او آشکار و هویدا است علم خداوند به حوادث گذشته و آینده همانند علم ما به حوادث حال و پیش روی ماست. او همه هستی و سلسله حوادث را یکجا و یکباره مشاهده می‌کند و به یک معنی علم پیش از تحقق و حین تحقق و بعد از تحقق برای او معنا ندارد در نتیجه همان گونه که علم ما به اینکه فلان شخص در حضور ما کار نیکی را انجام می‌دهد سبب مجبور بودن آن شخص نمی‌شود علم خدا به قبل از تحقق این کار نیک از منظر ما نیز سبب مجبور بودن آن شخص نمی‌شود.<ref>رجبی، محمود، انسان‌شناسی، ص۱۴۴،۱۴۵، چاپ چهارم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، زمستان ۱۳۸۰.</ref>
در آخر به نکته مهمی که در این مسئله شایان ذکر است باید توجه کرد که ما نباید علم و آگاهی خدا را با خودمان مقایسه کنیم، چراکه خداوند موجودی غیر زمانی و فوق زمان و مکان است، برای او حال و گذشته و آینده مطرح نیست. موجودات مادی اگرچه در افق زمانند و نسبت به گذشته و آینده خود و دیگران به صورت مستقیم در جهالت و بی‌خبری به سرمی‌برند و حوادث به صورت تدریجی برای آنها واقع می‌شود ولی در مورد خدا که فراتر از زمان و مکان است، حرکت و زمان معنی ندارد و کلیت و تمامیت هستی برای او آشکار و هویدا است علم خداوند به حوادث گذشته و آینده همانند علم ما به حوادث حال و پیش روی ماست. او همه هستی و سلسله حوادث را یکجا و یکباره مشاهده می‌کند و به یک معنی علم پیش از تحقق و حین تحقق و بعد از تحقق برای او معنا ندارد در نتیجه همان گونه که علم ما به اینکه فلان شخص در حضور ما کار نیکی را انجام می‌دهد سبب مجبور بودن آن شخص نمی‌شود علم خدا به قبل از تحقق این کار نیک از منظر ما نیز سبب مجبور بودن آن شخص نمی‌شود.<ref>رجبی، محمود، انسان‌شناسی، ص۱۴۴،۱۴۵، چاپ چهارم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، زمستان ۱۳۸۰.</ref>
{{پایان پاسخ}}
 
<span></span>
==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
* [[قضا و قدر]]
* [[قضا و قدر]]
خط ۳۲: خط ۲۵:
* ملاصدرا، شیرازی، صدرالدین، رساله جبر و اختیار، خلق الاعمال، اصفهان، بی تا، ۱۳۴۰.
* ملاصدرا، شیرازی، صدرالدین، رساله جبر و اختیار، خلق الاعمال، اصفهان، بی تا، ۱۳۴۰.
* ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، ص۵۰، ۵۵، انتشارات سیدالشهداء.
* ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، ص۵۰، ۵۵، انتشارات سیدالشهداء.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱٬۹۱۳

ویرایش