۱٬۴۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==روایت در منابع اهل سنت== | ==روایت در منابع اهل سنت== | ||
در منابع اهل سنت دو روایت منسوب به پیامبر(ص) در خصوص مناقب عمر وجود دارد که مضمون آن شبیه چیزی است که در سؤال مطرح شده است. مضمون یکی از آن روایات این است که [[عثمان]]، عمر را با عبارت {{متن عربی| | در منابع اهل سنت دو روایت منسوب به پیامبر(ص) در خصوص مناقب عمر وجود دارد که مضمون آن شبیه چیزی است که در سؤال مطرح شده است. مضمون یکی از آن روایات این است که [[عثمان]]، عمر را با عبارت {{متن عربی|يَا غَلْقَ الْفِتْنَةِ}} مورد خطاب قرار میدهد و علت آن را برای عمر چنین بیان میکند: «نزد پیامبر(ص) نشسته بودیم که تو عبور کردی و حضرت با دست به تو اشاره کرد و فرمود: {{متن عربی|هَذَا غَلْقُ الْفِتْنَةِ - وَأَشَارَ بِيَدِهِ - لَا يَزَالُ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الْفِتْنَةِ بَابٌ شَدِيدُ الْغَلْقِ مَا عَاشَ هَذَا بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ؛|ترجمه=این شخص مانع فتنه است … تا زمانی که این شخص در بین شما زندگی میکند پیوسته بین شما و فتنه دری که محکم بسته شده است (مانع محکم) وجود دارد.}}<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی، السلفی، عبد المجید، قاهره: مکتبه ابن تمیمه، چ سوم، بی تا، ج۹، ص۳۸–۳۹ و ابن عساکر، تاریخ مدنیه و دمشق، تحقیق شیری، علی، بی جا؛ دار الفکر، بیتا، ج۴۴، ص۳۳۳.</ref> | ||
هیثمی، یکی از علمای اهل سنت، این روایت را از طبرانی نقل کرده و در مورد سند آن دو خدشه کرده و گفته است: {{متن عربی|و فیه جماعه لم اعرفهم و یحیی بن المتوکل ضعیف|ترجمه=در سلسله سند این روایت گروهی از روات وجود دارند که من آنها را نمیشناسم و یحیی بن متوکل هم (که در سندش آمده) ضعیف است.}}<ref>میثمی، نور الدین، مجمع الزوائد، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸، ج۹، ص۷۲.</ref> و شاید به خاطر این دو اشکال سندی مؤلفان صحاح آن را ظاهراً نقل نکردهاند. | هیثمی، یکی از علمای اهل سنت، این روایت را از طبرانی نقل کرده و در مورد سند آن دو خدشه کرده و گفته است: {{متن عربی|و فیه جماعه لم اعرفهم و یحیی بن المتوکل ضعیف|ترجمه=در سلسله سند این روایت گروهی از روات وجود دارند که من آنها را نمیشناسم و یحیی بن متوکل هم (که در سندش آمده) ضعیف است.}}<ref>میثمی، نور الدین، مجمع الزوائد، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۸، ج۹، ص۷۲.</ref> و شاید به خاطر این دو اشکال سندی مؤلفان صحاح آن را ظاهراً نقل نکردهاند. | ||
مضمون روایت دیگر این است که عمر وقتی با [[ابوذر(ره)]] برخورد کرد، دستش را گرفت و فشار داد، ابوذر گفت: {{متن عربی | مضمون روایت دیگر این است که عمر وقتی با [[ابوذر(ره)]] برخورد کرد، دستش را گرفت و فشار داد، ابوذر گفت: {{متن عربی|... أَرْسِلْ يَدِي يَا قُفْلَ الْفِتْنَةِ ...|ترجمه=دستانم را رها کن ای قفل فتنه}} عمر پرسید قفل فتنه چیست؟ ابوذر گفت روزی پیامبر(ص) نشسته بود و عدهای از مردم دورش جمع شده بودند که تو آمدی و در آخر جمعیت نشستی و پیامبر(ص) فرمود: {{متن عربی|لا تصیبکم فتنه مادام هذا فیکم|ترجمه=تا وقتی که این در بین شما است فتنه ای به شما برخورد نمیکند.}}<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، تحقیق حسینی، ابراهیم، بی جا: دار الحرمین، بی تا، ج۲، ص۲۶۷.</ref> | ||
طبرانی پس از ذکر این مطلب، به سندش ایراد گرفته و مینویسد: {{متن عربی|لم یرو هذا الحدیث عن السری بن یحیی الا ابو معاویه|ترجمه=این حدیث را از سری بن یحیی کسی جز ابو معاویه نقل نکرده است.}}<ref>المعجم الاوسط، تحقیق حسینی، ابراهیم، بی جا: دار الحرمین، بی تا، ج۲، ص۲۶۷.</ref> مؤلفان صحاح سته این روایت را نقل نکردهاند و این مسئله نیز موید ضعف آن میتواند باشد. | طبرانی پس از ذکر این مطلب، به سندش ایراد گرفته و مینویسد: {{متن عربی|لم یرو هذا الحدیث عن السری بن یحیی الا ابو معاویه|ترجمه=این حدیث را از سری بن یحیی کسی جز ابو معاویه نقل نکرده است.}}<ref>المعجم الاوسط، تحقیق حسینی، ابراهیم، بی جا: دار الحرمین، بی تا، ج۲، ص۲۶۷.</ref> مؤلفان صحاح سته این روایت را نقل نکردهاند و این مسئله نیز موید ضعف آن میتواند باشد. |
ویرایش