automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
خلفای سهگانه اهل سنت غیر از عمر بن خطاب، درباره مدح امام علی(ع) چیزی نگفتهاند. از عمر، خلیفه دوم اهل سنت چند جملهای در منزلت و جایگاه علمی امام علی(ع) در متون اهل سنت منعکس شده است: | خلفای سهگانه اهل سنت غیر از عمر بن خطاب، درباره مدح امام علی(ع) چیزی نگفتهاند. از عمر، خلیفه دوم اهل سنت چند جملهای در منزلت و جایگاه علمی امام علی(ع) در متون اهل سنت منعکس شده است: | ||
* در زمان حکومت عُمر، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر بر رجم آن زن حکم صادر کرد. امام علی(ع) به عمر گفت تو علیه این زن نمیتوانی چنین حکمی بدهی و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک میشد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، | * در زمان حکومت عُمر، زنی در شش ماهگی فرزندی به دنیا آورد. عمر بر رجم آن زن حکم صادر کرد. امام علی(ع) به عمر گفت تو علیه این زن نمیتوانی چنین حکمی بدهی و سپس آیه {{قرآن|وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ|ترجمه=و دوران بارداری و باز گرفتنش از شیر سی ماه است|سوره=احقاف|آیه=۱۵}} را تلاوت کرد. عمر بعد از این سخن علی گفت: {{عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه=اگر علی نبود، عمر هلاک میشد}}.<ref>سمعانی، منصور بن محمد، تفسیر السمعانی (تفسیر القرآن)، تحقیق: یاسر بن إبراهیم، دارالوطن، ریاض، السعودیه، چاپ اول، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۵۴.</ref> یعنی اگر علی نبود عمر هلاک میشد. | ||
* از سعید بن مسیب نقل شده است: {{عربی|كانَ عُمَرُ يَتَعَوذُ بِاللهِ مِنْ مُعْضَلَةٍ لَيْسَ لَها ابو الْحَسَن|ترجمه=عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه میبرد}}. و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: {{عربی|إن الله رفع القلم عن المجنون}} و بعد از آن عمر پیوسته میگفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی میگوید برای تو نمییابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن | * از سعید بن مسیب نقل شده است: {{عربی|كانَ عُمَرُ يَتَعَوذُ بِاللهِ مِنْ مُعْضَلَةٍ لَيْسَ لَها ابو الْحَسَن|ترجمه=عمر پیوسته از مشکلی که علی برای آن نبود به خدا پناه میبرد}}. و نیز وقتی که عمر بر رجم زن دیوانه حکم صادر کرده بود، علی به عمر گفت: {{عربی|إن الله رفع القلم عن المجنون}} و بعد از آن عمر پیوسته میگفت: «لولا علی لهلک عمر». همچنین هنگامی که از عمر درباره زیارت عمره سؤال شد عمر در پاسخ گفت من چیزی غیر از آنچه که علی میگوید برای تو نمییابم.<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاویدار الجیل، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۱۰۳ .</ref> | ||
* در حدیث دیگری نقل شده است که … «لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن»<ref>ابن قتیبه دینوری، | * در حدیث دیگری نقل شده است که … «لولا قول علی لهلک عمر و یقول أعوذ بالله من کل معضله لیس لها أبو الحسن»<ref>ابن قتیبه دینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق: محمد زهری النجار، دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۱۶۲.</ref> | ||
* همچنین نقل شده که عمر میگفت: {{عربی|لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن}} و این سخن نیز از عمر نقل شده که {{عربی|لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر}}.<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرحنهجالبلاغه (ابنابیالحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۸، قم، کتابخانهعمومیآیهاللهمرعشینجفی، | * همچنین نقل شده که عمر میگفت: {{عربی|لا بقیت لمعضله لیس لها أبو الحسن}} و این سخن نیز از عمر نقل شده که {{عربی|لا یفتین أحد فی المسجد و علی حاضر}}.<ref>ابن ابی الحدید، عزالدین ابو حامد، شرحنهجالبلاغه (ابنابیالحدید)، مصحح محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۸، قم، کتابخانهعمومیآیهاللهمرعشینجفی، چاپ اول، ۱۳۳۷.</ref> | ||
* همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی میکرد و علی پاسخش را میداد، عمر میگفت: {{عربی|أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی|ترجمه=پناه میبرم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی}}.<ref>مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۴، ص۳۵۷، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.</ref> | * همچنین از ابوسعید نقل شده هرگاه عمر از علی سؤالی میکرد و علی پاسخش را میداد، عمر میگفت: {{عربی|أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبو الحسن وفی روایه لا أبقانی الله بعدک یا علی|ترجمه=پناه میبرم به خدا که در میان قومی زندگی کنم ابوالحسن در آن نباشد و در روایتی آمده که خدا مرا بعد از تو باقی نگذارد یا علی}}.<ref>مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۴، ص۳۵۷، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.</ref> | ||