automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== نداشتن شناخت == | == نداشتن شناخت == | ||
یکی از عوامل دلبستگی به دنیا آگاهی نداشتن از هدف آفرینش انسان و دنیا است. | یکی از عوامل دلبستگی به دنیا آگاهی نداشتن از هدف آفرینش انسان و دنیا است. | ||
از | از دیدگاه اسلام دنیا برای آخرت آفریده شده است؛ آمدن انسان نیز به این دنیا برای آمادگی برای زندگی همیشگی او در آخرت است. دنیا محل تجارت و زراعت و محل آزمایش است خداوند انسان را در این دنیا آفرید تا انسان بتواند به کمال لایق و شایسته خود دست یابد، در نتیجه غفلت از یاد خدا و توجه به مسائل و معضلات اجتماعی ناشی از عدم درک صحیح از فلسفه خلقت است. | ||
وقتی انسان به هدف خلقت خود و نظام آفرینش پیبرد و در ادوار زندگی آن را برای خود متذکر شود زیستن و زندگی کردن طور دیگری معنا پیدا میکند و اینجاست که به هر چیزی به اندازه اهمیت و نقشش در نظام هستی توجه میکنیم. به قول علامه اقبال لاهوری: | |||
ممکن است بعضی تصور کنند، اسلام، چندان تمایلی به پیشرفت زندگی مادی مردم ندارد و از اصول تمدن مادی و ترقی صنایع ناخشنود است؛ زیرا پیروان خود را مدام به دوری از دنیا دعوت میکند! در حالی که این یک اشتباه بزرگ است. آنچه اسلام با آن مخالف است. دنیا نیست بلکه دنیا زدگی، حرص و فداکردن همه ارزشها در برابر مال و ثروت و مقام و شهوت است. اسلام خود تأکید میکند که از مواهب مادی در مسیر عزب و آزادگی و ارزشهای معنوی کمک بگیرید. | |||
== غفلت == | == غفلت == | ||
{{اصلی|غفلت}} | {{اصلی|غفلت}} | ||
و | و یا توجه به دعا و نماز، نداریم یا محیط بد، دوستان غیر معنوی، عدم تفکر در نعمتها و… باعث شدهاند مبدأ را فراموش کنیم و به دنبال آنها هدف مناسبی برای زندگی کردن پیدا کنیم. | ||
== حرص == | == حرص == | ||
{{اصلی|حرص}} | {{اصلی|حرص}} | ||
یکی از ریشههای دنیا زدگی مردم «حرص» است. حرص و به دنبال آن، دنیا زدگی، نوعی دلباختگی و دلدادگی در برابر زرق و برق دنیاست. هنگامی که آتش سوزان این عشق در دورن انسان زبانه میکشد او را بیشتر در این لجنزار فرو میبرد. | |||
به | به همین دلیل، قرآن مجید برای خشکاندن این حرص و ولع، به سراغ دنیاپرستان میرود و با تعبیرات گوناگون، قدر و قیمت مواهب دنیوی را در نظر آنان میشکند تا به خود آیند و ابزار و وسیله را با هدف یکی ندانند. | ||
برخی مفسران، زندگی انسان را به پنج دوران تقسیم کردهاند (از کودکی تا چهل سالگی) | |||
# هشت سال اول که انسان به بازی و بیخبری مشغول است. | |||
# هشت سال دوم که انسان با لهو و سرگرمیهای نوجوانی دلخوش است. | |||
# هشت سال سوم در بحبوحه جوانی سراغ زینتها و زیباییها میرود. | |||
# هشت سال چهارم مشغول تفاخر و فخر فروشی است. | |||
# هشت سال پنچم به دنبال جمع کردن مال و افزون طلبی در اموال است و همینطور تا آخر عمر به دنیا پرستی خویش ادامه می هد.{{پانویس}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = اخلاق | | شاخه اصلی = اخلاق | ||
|شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی | |شاخه فرعی۱ = رذائل اخلاقی | ||
|شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا | |شاخه فرعی۲ = دلبستگی به دنیا | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |