پرش به محتوا

برهان پذیر بودن اثبات خداوند: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
(ویرایش کلی)
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۴: خط ۴:
  |شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  |شاخه فرعی۱ = آفریدگار
  |شاخه فرعی۲ = شناخت و اثبات خدا
  |شاخه فرعی۲ = شناخت و اثبات خدا
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{سوال}}
{{سوال}}
آيا [[اثبات خداوند]] بدون استفاده از [[مفاهيم وحياني]]، برهان پذير است؟ آيا [[اجماع]] يا احاديثي درباره برهان پذير بودن اثبات خدا وجود دارد؟ نظر بزرگان و علما در این باره چیست؟ آيا [[برهان نظم]] و [[عليت|برهان علیت]] واقعا برهان است يا نشانه وجود خدا؟
آیا [[اثبات خداوند]] بدون استفاده از [[مفاهیم وحیانی]]، برهان پذیر است؟ آیا [[اجماع]] یا احادیثی درباره برهان پذیر بودن اثبات خدا وجود دارد؟ نظر بزرگان و علما در این باره چیست؟ آیا [[برهان نظم]] و [[علیت|برهان علیت]] واقعا برهان است یا نشانه وجود خدا؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


در اثبات خداوند بزرگان دین و متفکران تلاش کرده اند تا برهانی ارائه کنند که از وحی و مفاهیم وحیانی سرچشمه نشده باشد، چرا که استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند به «دور» باطل ختم می شود، زیرا نمی شود برای اثبات وجود خدا، به سخن خدا که توسط فرستاده او بیان می شود استناد کرد. اجماع نیز علاوه بر اینکه در اصول اعتقادی راه ندارد و در امور فرعی فقهی کارکرد دارد، چون بر اساس داده های وحیانی بنا شده است نمی تواند منبع شناخت و اثبات خداوند باشد. در این زمینه احادیثی از مناظرات امام صادق با ملحدان و کافران بیان شده است.
در اثبات خداوند بزرگان دین و متفکران تلاش کرده‌اند تا برهانی ارائه کنند که از وحی و مفاهیم وحیانی سرچشمه نشده باشد، چرا که استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند به «دور» باطل ختم می‌شود، زیرا نمی‌شود برای اثبات وجود خدا، به سخن خدا که توسط فرستاده او بیان می‌شود استناد کرد. اجماع نیز علاوه بر اینکه در اصول اعتقادی راه ندارد و در امور فرعی فقهی کارکرد دارد، چون بر اساس داده‌های وحیانی بنا شده است نمی‌تواند منبع شناخت و اثبات خداوند باشد. در این زمینه احادیثی از مناظرات امام صادق با ملحدان و کافران بیان شده است.


==عدم امکان استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند==
== عدم امکان استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند ==
برهان در اصطلاح اهل منطق معنايي خاص دارد<ref>رك: مظفر، محمد رضا؛ المنطق، تعليقه غلامرضا فياضي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۰- ۳۷۹.</ref> و با آن‌چه در پرسش، برهان خوانده شده که عدم استفاده از مفاهيم وحياني باشد؛ اندكي تفاوت دارد. پاسخ اين است كه نه تنها چنين برهاني وجود دارد، بلكه برخي از متفكران الهي تلاش كرده‌اند تا برهاني ارائه كنند كه از سرچشمه وحي ناشي نشده باشد. برهان امكان و وجوب ابن سينا، برهان صديقين در لسان ملاصدرا و علامه طباطبايي، برهان وجودي آنسِلم و تلاش گسترده دكارت، از اين نمونه‌اند.
برهان در اصطلاح اهل منطق معنایی خاص دارد<ref>رک: مظفر، محمد رضا؛ المنطق، تعلیقه غلامرضا فیاضی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۰–۳۷۹.</ref> و با آنچه در پرسش، برهان خوانده شده که عدم استفاده از مفاهیم وحیانی باشد؛ اندکی تفاوت دارد. پاسخ این است که نه تنها چنین برهانی وجود دارد، بلکه برخی از متفکران الهی تلاش کرده‌اند تا برهانی ارائه کنند که از سرچشمه وحی ناشی نشده باشد. برهان امکان و وجوب ابن سینا، برهان صدیقین در لسان ملاصدرا و علامه طباطبایی، برهان وجودی آنسِلم و تلاش گسترده دکارت، از این نمونه‌اند.


===دور بودن استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند===
=== دور بودن استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند ===
به طور اجمالی می توان گفت: اصولاً اثبات خداوند با استفاده از مفاهيم و [[آموزه‌هاي وحياني]]، كاري نا صحيح است و انسان گرفتار دور مي شود؛ زيرا حجيت [[وحي]]، مبتني بر اين است كه خدايي را بپذيريم و سپس براي آن خدا پيامبري را اثبات كنيم وبعد آن [[پيامبر]] را [[معصوم]] بدانيم و سپس گفته‌هاي آن پيام‌آور را قبول كنيم. روشن است كه نمي‌توان با تكيه بر سخنان پيامبری که خود فرستاده خداست، وجود خدا را پذيرفت.  
به‌طور اجمالی می‌توان گفت: اصولاً اثبات خداوند با استفاده از مفاهیم و [[آموزه‌های وحیانی]]، کاری نا صحیح است و انسان گرفتار دور می‌شود؛ زیرا حجیت [[وحی]]، مبتنی بر این است که خدایی را بپذیریم و سپس برای آن خدا پیامبری را اثبات کنیم وبعد آن [[پیامبر]] را [[معصوم]] بدانیم و سپس گفته‌های آن پیام‌آور را قبول کنیم. روشن است که نمی‌توان با تکیه بر سخنان پیامبری که خود فرستاده خداست، وجود خدا را پذیرفت.


==عدم امکان استفاده از اجماع در اثبات خداوند==
== عدم امکان استفاده از اجماع در اثبات خداوند ==
از آن‌جا كه بحث اثبات خدا بحثي عقلي است، ديگر به اجماع ربطي نخواهد داشت، زيرا اجماع جزو منابع مطالعاتي علم فقه است كه علمي است نقلي و بر اساس داده‌هاي وحياني بنا شده است<ref>رك: مطهري، مرتضي، آشنايي با علوم اسلامي، (اصول فقه- فقه)، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۴- ۲۵.</ref>. بنابر این، برای امور اعتقادی و اصول دین کاربردی ندارد، همانطور که شاهد هستیم که با وجود اینکه همه علما و فرقه های اسلامی وجود خداوند را قبول دارند، اما در کتب کلامی شیعه و اهل سنت، اولین مبحث، بحث اثبات وجود خداوند متعال است.  
از آن‌جا که بحث اثبات خدا بحثی عقلی است، دیگر به اجماع ربطی نخواهد داشت، زیرا اجماع جزو منابع مطالعاتی علم فقه است که علمی است نقلی و بر اساس داده‌های وحیانی بنا شده است.<ref>رک: مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، (اصول فقه- فقه)، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۴–۲۵.</ref> بنابر این، برای امور اعتقادی و اصول دین کاربردی ندارد، همان‌طور که شاهد هستیم که با وجود اینکه همه علما و فرقه‌های اسلامی وجود خداوند را قبول دارند، اما در کتب کلامی شیعه و اهل سنت، اولین مبحث، بحث اثبات وجود خداوند متعال است.


==احادیث برهان پذیر بودن اثبات خدا==
== احادیث برهان پذیر بودن اثبات خدا ==
آيت الله جوادي آملي به طور مفصل در كتاب تبيين براهين اثبات خدا، آيات و رواياتي را به عنوان شاهد مدعاي خويش ذكر كرده‌اند. از روایاتی که قابلیت مراجعه را دارد روایات مناظرات [[امام صادق (ع)]] با مخالفان فكري و ملحدان است. اين روايات عموماً در كتاب احتجاج طبرسي<ref>الطبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج؛ تحقيق، سيد محمد باقر الخرسان؛ بيروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰- ۲۴.</ref> و توحيد شيخ صدوق جمع‌آوري شده است<ref>رك: صدوق، محمد بن علي، التوحيد، قم، ‌جامعه مدرسين حوزه علميه، بي‎تا، اين كتاب بسياري از روايات مربوط به خداشناسي را جمع‌آوري كرده است.</ref> و نيز برخي از آن ها را كتاب شريف اصول كافي<ref>كليني؛ محمد بن يعقوب؛ اصول كافي؛ تحقيق: علي اكبر غفاري؛ تهران؛ دار الكتب الاسلاميه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲- ۸۲.</ref> جمع آوری کرده است.  
آیت الله جوادی آملی به‌طور مفصل در کتاب تبیین براهین اثبات خدا، آیات و روایاتی را به عنوان شاهد مدعای خویش ذکر کرده‌اند. از روایاتی که قابلیت مراجعه را دارد روایات مناظرات [[امام صادق(ع)]] با مخالفان فکری و ملحدان است. این روایات عموماً در کتاب احتجاج طبرسی<ref>الطبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج؛ تحقیق، سید محمد باقر الخرسان؛ بیروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰–۲۴.</ref> و توحید شیخ صدوق جمع‌آوری شده است<ref>رک: صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، بی‌تا، این کتاب بسیاری از روایات مربوط به خداشناسی را جمع‌آوری کرده است.</ref> و نیز برخی از آن‌ها را کتاب شریف اصول کافی<ref>کلینی؛ محمد بن یعقوب؛ اصول کافی؛ تحقیق: علی اکبر غفاری؛ تهران؛ دار الکتب الاسلامیه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲–۸۲.</ref> جمع‌آوری کرده است.


==نظر علما بر برهان پذیری اثبات خدا==
== نظر علما بر برهان پذیری اثبات خدا ==
علامه طباطبايي به دليل دغدغه‌هاي فلسفي خود در اين مسير بسيار كوشيده‌است، حاصل اين زحمات فراوان را مي‌توان در كتاب‌هاي نهايه الحكمه و بدايه الحكمه، رساله برهان، جلد پنجم از كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم، پانوشت‌هاي ايشان بر اسفار ملاصدرا و نيز در كتاب رسائل توحيدي جستجو كرد. ايشان نه تنها خداوند را اثبات پذير مي‌دانند بلكه خود نيز به ارائه برهان مي‌پردازند.
علامه طباطبایی به دلیل دغدغه‌های فلسفی خود در این مسیر بسیار کوشیده‌است، حاصل این زحمات فراوان را می‌توان در کتاب‌های نهایه الحکمه و بدایه الحکمه، رساله برهان، جلد پنجم از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، پانوشت‌های ایشان بر اسفار ملاصدرا و نیز در کتاب رسائل توحیدی جستجو کرد. ایشان نه تنها خداوند را اثبات پذیر می‌دانند بلکه خود نیز به ارائه برهان می‌پردازند.


شهيد مطهري نيز به طور تفصيلي به اين بحث پرداخته و براهين اثبات خدا را ذكر كرده‌اند. نظريات ايشان را مي‌توان در پاورقي بر كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم به خصوص جلد پنجم و كتاب توحيد به تفصيل مطالعه كرد، به علاوه در ساير آثار خود هم‌چون علل گرايش به ماديگري نيز، به مناسبت وارد بحث اثبات خدا شده‌است.
شهید مطهری نیز به‌طور تفصیلی به این بحث پرداخته و براهین اثبات خدا را ذکر کرده‌اند. نظریات ایشان را می‌توان در پاورقی بر کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به خصوص جلد پنجم و کتاب توحید به تفصیل مطالعه کرد، به علاوه در سایر آثار خود هم‌چون علل گرایش به مادیگری نیز، به مناسبت وارد بحث اثبات خدا شده‌است.


آيت الله جوادي آملي نيز در كتاب‌هاي، تبيين براهين اثبات خدا<ref>رك: جوادي آملي، عبدالله، تبيين براهين اثبات خدا، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ۱۲۳- ۱۴۰.</ref> و ده مقاله پيرامون مبدأ و معاد به صراحت، هم بحث برهان پذيري را مطرح كرده و پذيرفته‌اند و هم براهين مختلف را مورد بحث قرار داده‌اند.
آیت الله جوادی آملی نیز در کتاب‌های، تبیین براهین اثبات خدا<ref>رک: جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ۱۲۳–۱۴۰.</ref> و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد به صراحت، هم بحث برهان پذیری را مطرح کرده و پذیرفته‌اند و هم براهین مختلف را مورد بحث قرار داده‌اند.


امام خميني نيز هر چند هيچ كتاب يا بحث مستقلي در اين زمينه و بلكه در علم كلام ننوشته‌اند، ولي در لابلاي آثار فلسفي و عرفاني ايشان، مي‌توان بحث براهين اثبات خدا را پي‌گيري كرد. تقريرات درس فلسفه ايشان به همت مؤسسه تنظيم و نشرآثار امام ارائه شده است. و اصولاً كسي كه مذاق فلسفي دارد نمي‌تواند براهين اثبات خدا را قبول نكند، چرا كه فلسفه اسلامي هدف خود را شناخت خدا قرار داده و پس از همه مباحث فلسفي و اثبات مقدمات فراوان به الهيات خاص مي‌رسد و تمامي بحث را به وجود مطلق يعني خداوند اختصاص مي‌دهد. بنابر اين امام خميني نيز وجود خداوند را برهان پذير مي‌دانند.
امام خمینی نیز هر چند هیچ کتاب یا بحث مستقلی در این زمینه و بلکه در علم کلام ننوشته‌اند، ولی در لابلای آثار فلسفی و عرفانی ایشان، می‌توان بحث براهین اثبات خدا را پی‌گیری کرد. تقریرات درس فلسفه ایشان به همت مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام ارائه شده است؛ و اصولاً کسی که مذاق فلسفی دارد نمی‌تواند براهین اثبات خدا را قبول نکند، چرا که فلسفه اسلامی هدف خود را شناخت خدا قرار داده و پس از همه مباحث فلسفی و اثبات مقدمات فراوان به الهیات خاص می‌رسد و تمامی بحث را به وجود مطلق یعنی خداوند اختصاص می‌دهد. بنابر این امام خمینی نیز وجود خداوند را برهان پذیر می‌دانند.


==برهان نظم و علیت، نشانه وجود خدا==
== برهان نظم و علیت، نشانه وجود خدا ==
و اما اين سخن كه برهان نظم و عليت برهان نيستند، مورد تأييد بسياري از علما مي‌باشد و علت آن نيز اين است كه، اين براهين به تنهايي نمي‌توانند وجود خدا را اثبات كنند، بلكه به ضميمه  براهين ديگر  به نتيجه مي‌رسند، مثلاً با برهان نظم ثابت مي‌شود كه جهان ناظمي دارد، ولي ثابت نمي‌شود كه اين ناظم همان خداست، و اثبات اين نكته خود نيازمند برهان ديگري است، ولي [[برهان امكان و وجوب]] و [[برهان صديقين]] ملاصدرا چنين نيستند؛ زيرا با تكيه بر اصل وجود بنا شده‌اند.
و اما این سخن که برهان نظم و علیت برهان نیستند، مورد تأیید بسیاری از علما می‌باشد و علت آن نیز این است که، این براهین به تنهایی نمی‌توانند وجود خدا را اثبات کنند، بلکه به ضمیمه براهین دیگر به نتیجه می‌رسند، مثلاً با برهان نظم ثابت می‌شود که جهان ناظمی دارد، ولی ثابت نمی‌شود که این ناظم همان خداست، و اثبات این نکته خود نیازمند برهان دیگری است، ولی [[برهان امکان و وجوب]] و [[برهان صدیقین]] ملاصدرا چنین نیستند؛ زیرا با تکیه بر اصل وجود بنا شده‌اند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:==


۱. كتاب نقد برهان ناپذيري وجود خدا، عسگري سليماني اميري، بوستان كتاب، قم، ۱۳۸۰.
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱. کتاب نقد برهان ناپذیری وجود خدا، عسگری سلیمانی امیری، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۰.


۲. مقاله‌ «بررسي شبهه برهان ناپذير خدا»، حسن علي رحيقي، مجله رواق انديشه، شماره ۹، سال دوم.
۲. مقاله «بررسی شبهه برهان ناپذیر خدا»، حسن علی رحیقی، مجله رواق اندیشه، شماره ۹، سال دوم.


۳. كتاب‌ سيري در ادله اثبات وجود خدا، محسن غرويان، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، ۱۳۷۷
۳. کتاب سیری در ادله اثبات وجود خدا، محسن غرویان، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۷


۴. براهين اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، دفتر تبليغات اسلامي.
۴. براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، دفتر تبلیغات اسلامی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۶۰: خط ۶۰:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = الف
  | کیفیت = الف
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش