پرش به محتوا

مفهوم تفسیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۰۱۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱
تغییرمسیر به تفسیر قرآن
جز (جایگزینی متن - 'ر. ک. ' به 'نگاه کنید به ')
(تغییرمسیر به تفسیر قرآن)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
#تغییر_مسیر [[تفسیر قرآن]]
 
{{سوال}}
تعریفی از واژه تفسیر بیان نمایید.
{{پایان سوال}}
 
{{پاسخ}}
تفسیر دارای معانی لغوی و اصطلاحی خاصی است. تمام معانی لغوی و اصطلاحی تفسیر با یکدیگر مطابق‌اند. مراد از تفسیر، کشف مراد [[خدا]] است یعنی اهداف و مقاصد گوینده بوسیله تفسیر آشکار می‌شود. سه عنصر اساسی کشف ابهام، بیان مقاصد و اظهار مطلب با بیان یا قلم، در تفسیر نقش دارند.
 
== معنای لغوی ==
واژه تفسیر، دارای معانی لغوی متعددی است که بیش‌تر این معانی دارای وجه مشترک‌اند؛ از جمله: کشف، روشن نمودن، آشکار ساختن، پرده‌برداری، ایضاح، ابانه، تفصیل، شرح دادن و از این قبیل معانی که بسیار به هم نزدیک‌اند و همه این معانی در واقع به آشکار کردن و اظهار یک معنا و مفهوم برمی‌گردند؛ البته درباره ریشه لغت تفسیر، نظرهای مختلفی بیان شده است. برخی آن را از ماده «فسر»<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۳۹۵، و ابن فارس، معجم مقاییس، ج۴، ص۵۰۴.</ref> و برخی از ماده «سفر» گرفته‌اند.<ref>بدرالدین زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۶۳، و امین الخولی، التفسیر، ص۵۹.</ref> عده‌ای نیز، واژه تفسیر را لغت «دخیل» دانسته‌اند؛ یعنی از زبان دیگری وارد زبان عربی شده است.<ref>آرتور جفری، واژه‌های دخیل، ترجمه فریدون بدره، ص۱۵۷.</ref> به هر حال، واژه تفسیر یک بار در قرآن کریم استعمال شده است و به معنای روشن نمودن و آشکار ساختن است.
 
== معنای اصطلاحی ==
در ارتباط با معنای اصطلاحی تفسیر، برخی مطالب ذکر شده درباره آن به بحث علوم قرآن بر می‌گردد؛<ref>بدرالدین زرکشی، همان، ج۱، ص۲، ص۱۶۳.</ref> مثل شناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه که مستقیماً با تفسیر ارتباط ندارند؛ امّا مفسران تعاریف متعددی از معنای اصطلاحی تفسیر ارائه نموده‌اند؛ از جمله، [[علامه طباطبایی]] می‌فرمایند: بیان کردن معنای آیه‌های [[قرآن]] و پرده‌برداری از اهداف و مقاصد و مدلول [[آیات آیه|آیات]].<ref>علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱، ص۷.</ref> مرحوم طبرسی دایره تفسیر را قدری محدودتر کرده و می‌فرماید: تفسیر الفاظ مشکل قرآن را تبیین کردن و مراد از آن را بیان کردن است.<ref>امین الاسلام طبرسی، مقدمه مجمع البیان،</ref>
 
== سازگاری معنای لغوی و اصطلاحی ==
همه معانی لغوی تفسیر با معانی اصطلاحی مطابق‌اند؛ هم‌چنین خود معانی لغوی به معنای واحدی برمی‌گردند؛ یعنی در واقع همه لغویون به شکلی واژه‌ها را تغییر داده و الفاظ مشابه آورده‌اند؛ لکن معنای پرده‌برداری و شرح و ایضاح، که در لغت تفسیر آمده است، با معنای اصطلاحی آن تطابق بیش‌تری دارد.
 
== تفسیر و کشف مراد خداوند ==
کشف مراد [[خداوند خدا|خداوند]]، یعنی بیان مقاصد و اهداف گوینده، بخشی از تفسیر است. در تفسیر آیه، ضمن تبیین الفاظ و کشف ابهامات، باید مراد گوینده نیز به دست آید؛ لکن نباید چیزی بر ظاهر آیه تحمیل شود. طبیعی است که منابعی برای تفسیر آیات در اختیار ماست؛ مثلاً اگر بخواهیم آیه {{قرآن|صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ
| سوره = حمد
| آیه = ۷
}} را تفسیر کنیم، در مرحله اول، واژه را معنا و تفسیر می‌کنیم تا اطلاعاتی از این آیه به مخاطب ارائه دهیم؛ سپس با قراردادن سایر آیات در کنار این آیه و با تبیین معانی لغوی و نیز احادیث و منابع و مدارک عقلی که در اختیار داریم، فهم و برداشت خود را از این آیه اظهار می‌داریم؛ اما ممکن است این معنا مراد جدّی و قطعی خداوند نباشد و آیه معنای دیگری هم داشته باشد. طبیعی است که فقط تبیین یک مصداق برای هر آیه صحیح نیست؛ لکن لازم است آن مراد کاربردی روشن شود و اسمش هم مراد جدّی گذاشته نشود.
 
در معنای تفسیر، سه عنصر اساسی وجود دارد:
* کشف ابهامات؛ همان‌طور که مرحوم طبرسی اشاره می‌کند: گاهی یک لفظ مشکل است، لکن باید معنایش روشن شود و ابهام لفظ برطرف گردد؛<ref>امین الاسلام طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱.</ref>
* بیان مقاصد و اهداف گوینده؛ مثلاً حقیقت است یا مجاز؛
* اظهار این مطلب با قلم یا سخن؛ لذا گفته‌اند: باید عنصر کشف در تفسیر باشد و یک حالت مکاشفه داشته باشد؛ یعنی تا زمانی که مطلب در ذهن باشد تفسیر نیست؛ اگر بیان شود، تفسیر است؛ از این رو، چنانچه تفکر در قرآن صورت گیرد، ولی بیان نشود، هنوز به مرحله تفسیر نرسیده است.<ref>نگاه کنید به محمدعلی رضایی اصفهانی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص۳۸–۴۰.</ref>
 
مثلاً خداوند خودش را در آیات قرآن، «سمیع و بصیر» معرفی کرده<ref>سوره بقره، آیه ۲۲۴.</ref> و معنای لغوی و مراد استعمالی‌اش این است که خداوند حس شنوایی و بینایی دارد؛ اما وقتی دقت کنیم و قراین دیگری، مثل آیه {{قرآن|لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ}} را در کنار این آیه بگذاریم یا با قراین عقلی بسنجیم، به این نتیجه می‌رسیم که مراد از سمیع و بصیر، علم به اشیا و مسموعات و مبصرات است، نه داشتن چشم و گوش؛ در نتیجه، می‌توان گفت که تفسیر، عبارت است از: «تبیین مراد استعمالی و جدی آیات قرآن» که البته این تفسیر باید بر اساس قواعد ادبیات عرب، اصول عقلایی محاوره و هم‌چنین با توجه به روایات اهل بیت(ع) صورت گیرد.<ref>نگاه کنید به سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۱۳.</ref>
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
| شاخه اصلی = تفسیر
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{تکمیل مقاله
| شناسه =
| تیترها = شد
| ویرایش = شد
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
}}
{{پایان متن}}
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش