کاربر:Rezapour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
خداوند با حضرت موسی(ع) سخن گفت، سخنی مستقیم و بدون واسطه و در غیر قالب وحی.
مدخل: نام روضه بر مراسم روضه‌خوانی


سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون نیاز به اعضا و جوارح مادی مثل دهان


مفسران سخن گفتن با خدواند را فضیلتی برای حضرت موسی دانسته‌اند که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.
عدة الداعی و نجاح الساعی


برخی مفسران معتقدند سخن گفتن با خداوند ب‌صورت بدون واسطه اختصاص به حضرت موسی دارد و در مقابل برخی معتقدند علاوه بر موسی(ع)، خداوند با پیامبر اسلام نیز بدون واسطه سخن گفت. در هر صورت صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت را مختص به حضرت موسی(ع) دانسته‌اند.
از تألیفات نفیس و مهم است. مولف در این نوشتار از روشی استفاده کرده که میان نویسندگان آن زمان رواج نداشته است.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۳.</ref>


در مقابل، برخی با این‌که صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) می‌دانند، اما معتقدند خداوند در [[معراج]] با [[پیامبر اسلام]] نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن، دلالت دارد.
ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد الاسدی الحلی الکربلایی که در شهر حله در عراق متولد شد. او را از بزرگ‌ترین مراجع شیعه دانستند که در شهر کربلا بروز پیدا کرد.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۵.</ref> او از اساتیدی مانند شهید اول درس خواند و شاگردانی را نیز تربیت کرد. بیش از بیست اثر به تألیف او وجود دارد که کتاب عدة الداعی و نجاح الساعی از جمله آن‌ها است.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۸.</ref>


[[شیخ طوسی]] به حقیقی بودن سخن گفتن خدواند با موسی(ع) اشاره کرده است. [[علامه طباطبایی]] نویسنده [[تفسیر المیزان]] معتقد است سخن گفتن خداوند امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتن‌های عادی برای آن وجود دارد، اما شکل خاصی از سخن گفتن بود.
او در سال ۸۴۱ قمری در شهر کربلا وفات یافت.<ref>میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب ''عدّة'' ''الداعي'' ونجاح الساعي»، ص۹۹.</ref>


[[آیت الله مکارم شیرازی]] از مفسران شیعه معتقد است سخن گفتن خدا با موسى(ع) چنین بوده كه امواج صوتى را در فضا يا اجسام می‌‏آفريد.
و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.<ref>عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12</ref>


علامه طباطبایی معتقد است خداوند برای ما چگونگی سخن گفتن را ذکر نکرده است و ما نیز از تعابیر قرآن چگونگی این سخن گفتن را به‌دست نمی‌آوریم و تنها می‌دانیم کلام حقیقی بوده که آثار عادی سخن گفتن را داشته است.
و فيها مقدمة و ستة أبواب. أما المقدمة ففي تعريف الدعاء و الترغيب فيه‏<ref>عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12</ref>


== روش‌های سخن گفتنِ خداوند ==
و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.<ref>عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12</ref>
[[خداوند]] در [[سوره شوری]] سه روش برای سخن گفتن خود با بندگان، آورده است:
* وحی
* از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ)
* به‌وسیله فرستاده‏‌اى از فرشتگان.<ref>سوره شوری، آیه۵۱.</ref>


مفسران گفتگوی خداوند با [[حضرت موسی(ع)]] را از نوع دوم دانسته‌اند.<ref name=":3" /> این گفتگو را مستقیم و بدون واسطه دانسته‌اند.<ref name=":3">مغنیه، تفسير الكاشف، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۴۹۵.</ref> در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب می‌رسد اما گوینده کلام دیده نمی‌شود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری می‌کند.<ref>فضل الله، تفسير من وحي القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۰، ص۲۰۲.</ref>
عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 341


[[امام علی(ع)‌]] در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون نیاز به اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.<ref>شیخ صدوق، التوحيد، ۱۳۹۸ق، ص۷۹.</ref> [[امام رضا(ع)]] نیز سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته که با سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر تفاوت دارد.<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۵۲.</ref>
الباب الأول في الحث على الدعاء و يبعث عليه العقل و النقل‏
== سخن گفتن خداوند با حضرت موسی ==
خداوند در [[سوره نساء]] آورده که با موسی(ع) سخن گفته است: «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً؛ خداوند با موسى سخن گفت».<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref> همچنین در [[سوره اعراف]] خطاب به موسی(ع) فرموده که او را به جهت رسالت‌ها و سخن گفتن با خداوند، بر مردم برتری داده است.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۴.</ref>


خداوند در [[سوره بقره]] برتری دادن برخی [[پیامبران]] بر برخی دیگر را ذکر می‌کند که گاه این برتری بوسیله سخن گفتن با خدواند بوده است.<ref>بقره، ۲۵۳.</ref> مشهور مفسران این فضیلت گفتگو را برای حضرت موسی دانسته‌اند.<ref>رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۳، ص۴.</ref> اختصاص گفتگو با خداوند به حضرت موسی را نشانه این دانسته‌اند که این سخن گفتن، غیر وحی رایج بوده است.<ref>رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۳، ص۴.</ref>
الباب الثاني في أسباب الإجابة


مفسران این سخن گفتن را فضیلتی برای حضرت موسی دانسته‌اند<ref name=":0">حسینی، تفسير اثنا عشري، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶۵۳.</ref> که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.<ref name=":4">فخر رازی، مفاتيح الغيب، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۲۶۷.</ref> صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت، اختصاص به حضرت موسی دارد؛ زیرا او تنها پیامبری بود که بدون واسطه با خداوند، سخن گفت.<ref name=":1">فضل الله، تفسير من وحي القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۲۰، ص۲۰۲.</ref>
الباب الثاني في أسباب الإجابة


در مقابل، برخی با این‌که صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) می‌دانند، اما معتقدند خداوند در [[معراج]] با [[پیامبر اسلام]] نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن، دلالت دارد.<ref name=":2">بانوی اصفهانی، مخزن العرفان در تفسير قرآن، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۳۷۹.</ref> این محققان معتقدند سخن گفتن بدون واسطه با خداوند، مخصوص پیامبر اسلام(ص) و موسی(ع) بوده است.<ref>بروجردی، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۲، ص۴۶۲.</ref>
الباب الرابع في كيفية الدعاء


صفت کلیم الله برای حضرت موسی سبب شد، یهودیان، «کلیمی» خوانده شوند.<ref>«[http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ29_Laghab.htm لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟]»، انجمن کلیمیان تهران.</ref>
الباب الخامس فيما ألحق بالدعاء و هو الذكر
== چگونگی سخن خداوند با موسی(ع) ==
همه مسلمانان، خداوند را دارای صفت کلام و سخن گفتن دانسته‌اند، اما در چگونگی کلام خداوند اختلاف دارند.<ref>لب الأثر في الجبر و القدر-الأمر بين الأمرين، ص: 20</ref> گروه‌‌ها و فرقه‌های مختلف، از جمله [[اشاعره]] و [[معتزله]] در مورد این صفت خداوند و چگونگی آن، اختلاف نظر دارند.<ref>ابن‌کثیر، تفسير القرآن العظيم، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۴۲۱.</ref> [[شیخ طوسی]] به حقیقی بودن سخن گفتن خدواند با موسی(ع) اشاره کرده است.<ref>شیخ طوسی، التبيان في تفسير القرآن، بیروت، ج‏۳، ص۲۴۰.</ref> [[علامه طباطبایی]] نویسنده [[تفسیر المیزان]] معتقد است سخن گفتن خداوند امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتن‌های عادی برای آن وجود دارد، اما شکل خاصی از سخن گفتن بود.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۵.</ref>


همچنین برخی مفسران تأکید با کلمه «تَكْليماً» در آیه «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً<ref>سوره نساء، آیه۱۶۴.</ref>» را شاهد بر حقیقت بودن سخن گفتن خداوند دانسته‌اند و معتقدند نمی‌توان این سخن گفتن را به معنای مجازی آن دانست.<ref>قرطبی، الجامع لأحكام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۶، ص۱۸.</ref>
الباب السادس في تلاوة القرآن‏


=== خلق کلام ===
خاتمة الكتاب في أسماء الله الحسنى‏
[[آیت الله مکارم شیرازی]] از مفسران شیعه معتقد است سخن گفتن خدا با موسى(ع) چنین بوده كه امواج صوتى را در فضا يا اجسام می‌‏آفريد؛ اين امواج صوتى از میان «شجره وادى ايمن»، و گاه در [[طور سیناء|طور]] به گوش موسى(ع) می‌رسيد.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۳۶۳.</ref> شیخ طوسی در [[کتاب الرسائل العشر]] آورده که خداوند کلام را در جسمی از اجسام ایجاد می‌کند تا هدفش را به مخلوقات برساند.<ref>شیخ طوسی، الرسائل العشر، ۱۴۱۴ق، ص۹۵.</ref> برخی دیگر از مفسران نیز نقل کرده‌اند که خداوند صوت و کلام را آفرید و موسی(ع) آن‌را شنید.<ref>حسینی شیرازی، تبيين القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۱۵.</ref>
 
=== نامعلوم بودن نوع سخن ===
== دریدن لباس در عزاداری ==
علامه طباطبایی معتقد است خداوند برای ما چگونگی سخن گفتن را ذکر نکرده است و ما نیز از تعابیر قرآن چگونگی این سخن گفتن را به‌دست نمی‌آوریم و تنها می‌دانیم کلام حقیقی بوده که آثار عادی سخن گفتن را داشته است.<ref>طباطبائی، الميزان في تفسير القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۱۶.</ref> [[محمد جواد مغنیه]] از مفسران شیعه نیز معتقد است خداوند از چگونگی سخن گفتن خود، ساکت بوده و آن‌را توضیح نداده است و ما نیز از آن ساکت بوده و از ماهیت آن سخن نمی‌گوییم.<ref name=":3" />
من در اینجا به‌عنوان نمونه چند روایتی از کتاب‌های شیعه نقل می‌کنم:
==پانویس==
#ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و نوحه‌خوانی برای میت جایز نیست و لازم ندارد اما مردم نمی‌دانند.
{{پانویس۲}}
#ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و گریه و نوحه بر مرده لازم نیست و نباید صاحب‌عزا لباس پاره کند (سینه‌چاک کند).
==منابع==
#امام صادق هنگام مرگش وصیت کرد: به خاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباس‌هایتان را پاره نکنید.
* ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق: محمد حسین شمس‌الدین، دارالکتب العلمیة، بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
منبع شبهه: سایت اسلام هاوس: http://www.islamhouse.com
* بروجردی، سید محمدابراهیم، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش.
* حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، تهران، انتشارات میقات، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
* حسینی شیرازی، سیدمحمد، تبیین القرآن، بیروت، دارالعلوم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
* رشیدرضا، تفسیر المنار، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
* سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
* شیخ صدوق، محمد بن علی‏، التوحید، محقق و مصحح: هاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
* شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق: احمد قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
* طباطبائی، سید محمدحسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
* فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
* فضل الله، سید محمدحسین، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۹ق.
* قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
* «[http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ29_Laghab.htm لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟]»، انجمن کلیمیان تهران تاریخ بازدید: ۱۷ آبان ۱۴۰۰ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
* مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۴۲۴ق.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۹

مدخل: نام روضه بر مراسم روضه‌خوانی


عدة الداعی و نجاح الساعی

از تألیفات نفیس و مهم است. مولف در این نوشتار از روشی استفاده کرده که میان نویسندگان آن زمان رواج نداشته است.[۱]

ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد الاسدی الحلی الکربلایی که در شهر حله در عراق متولد شد. او را از بزرگ‌ترین مراجع شیعه دانستند که در شهر کربلا بروز پیدا کرد.[۲] او از اساتیدی مانند شهید اول درس خواند و شاگردانی را نیز تربیت کرد. بیش از بیست اثر به تألیف او وجود دارد که کتاب عدة الداعی و نجاح الساعی از جمله آن‌ها است.[۳]

او در سال ۸۴۱ قمری در شهر کربلا وفات یافت.[۴]

و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.[۵]

و فيها مقدمة و ستة أبواب. أما المقدمة ففي تعريف الدعاء و الترغيب فيه‏[۶]

و لما كان المقصود من وضع هذا الكتاب الترغيب في الدعاء و الحث عليه و حسن الظن بالله و طلب ما لديه فاعلم أنه قد ورد في الأخبار عن الأئمة الأطهار ما يؤكد ذلك و يدل عليه و يرغب فيه و يهدي إليه.[۷]

عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 341

الباب الأول في الحث على الدعاء و يبعث عليه العقل و النقل‏

الباب الثاني في أسباب الإجابة

الباب الثاني في أسباب الإجابة

الباب الرابع في كيفية الدعاء

الباب الخامس فيما ألحق بالدعاء و هو الذكر

الباب السادس في تلاوة القرآن‏

خاتمة الكتاب في أسماء الله الحسنى‏

دریدن لباس در عزاداری

من در اینجا به‌عنوان نمونه چند روایتی از کتاب‌های شیعه نقل می‌کنم:

  1. ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و نوحه‌خوانی برای میت جایز نیست و لازم ندارد اما مردم نمی‌دانند.
  2. ابی‌عبدالله می‌فرماید: دادوفریاد و گریه و نوحه بر مرده لازم نیست و نباید صاحب‌عزا لباس پاره کند (سینه‌چاک کند).
  3. امام صادق هنگام مرگش وصیت کرد: به خاطر مرگ من صورت خود را نزده و لباس‌هایتان را پاره نکنید.

منبع شبهه: سایت اسلام هاوس: http://www.islamhouse.com

  1. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۳.
  2. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۵.
  3. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۸.
  4. میر زوین، حیدر عبدالحسین، «منهج ابن فهد الحلّي في كتاب عدّة الداعي ونجاح الساعي»، ص۹۹.
  5. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12
  6. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12
  7. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 12