غروب خورشید در چشمه گل‌آلود در آیه ۸۶ سوره کهف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(تکمیل منابع)
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
منظور از غروب خورشید در چشمه گل آلود در آیه ۸۶ سوره کهف چیست؟
منظور از غروب خورشید در چشمه گل آلود در آیه ۸۶ سوره کهف چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}منظور از غروب خورشید در آب گِل‌آلود این است که بیننده تصور می‌کند که خورشید در آب غروب می‌کند؛ نه اینکه واقعاً و حقیقتاً چنین چیزی وجود داشته باشد. امروزه هم هر کس به غروب خورشید نگاه کند، خیال می‌کند که خورشید پشت کوه یا دریایی دارد غروب می‌کند که در واقع این کوه و دریاست که مانع دید است و خورشید را از نگاه چشم می‌برد نه اینکه خورشید در پشت کوه غروب کند.
{{پاسخ}}غروب خورشید در آب گِل‌آلود منظره‌ای خیالی است از نگاه بیننده که تصور می‌کند خورشید در آب غروب می‌کند. مقصود از این تعبیر بیان حقیقت و واقعیت غروب خورشید نیست. امروزه نیز هر شخصی به غروب خورشید نگاه کند، خیال می‌کند خورشید پشت کوه یا دریایی، غروب می‌کند. در حالی که کوه و دریا تنها مانع دید انسان است و خورشید را از نگاه چشم می‌برد نه اینکه خورشید در پشت کوه غروب کند.


== متن آیه ==
== متن آیه ==
خط ۱۲: خط ۱۲:
}}
}}


== تفاسیر از این آیه ==
== مقصود از غروب خورشید در چشمه گل‌آلود ==
این آیه دنباله داستان [[ذوالقرنین]] است. [[تفسیر احسن الحدیث]] می‌نویسد: «این دو آیه در بیان سفر اول ذوالقرنین است و نشان می‌دهد که او در سفر مغرب به کنار دریایی رسیده که آب آن در اثر لجن‌ها سیاه دیده می‌شد و بیننده خیال می‌کرد که آفتاب در آن غروب می‌کند. این یک امر عادی است، ما اگر در کنار دریایی باشیم که در آن خشکی دیده نشود، خواهیم دید که آفتاب در آب غروب می‌کند و از آن طلوع می‌کند. النهایه آنجا خلیج کم عمقی بوده که آب به واسطه لجن، سیاه دیده می‌شده است.»<ref>تفسیر أحسن الحدیث، ج۶، ص۲۶۶.</ref>
این آیه دنباله داستان [[ذوالقرنین]] است. [[تفسیر احسن الحدیث]] می‌نویسد: «این دو آیه در بیان سفر اول ذوالقرنین است و نشان می‌دهد که او در سفر مغرب به کنار دریایی رسیده که آب آن در اثر لجن‌ها سیاه دیده می‌شد و بیننده خیال می‌کرد که آفتاب در آن غروب می‌کند. این یک امر عادی است، ما اگر در کنار دریایی باشیم که در آن خشکی دیده نشود، خواهیم دید که آفتاب در آب غروب می‌کند و از آن طلوع می‌کند. النهایه آنجا خلیج کم عمقی بوده که آب به واسطه لجن، سیاه دیده می‌شده است.»<ref>قرشى بنابى، على‏ اكبر، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنياد بعثت، مركز چاپ و نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۲۶۶.</ref>


در [[تفسیر المیزان]] گفته شده است: مقصود از اینکه فرمود «آفتاب را یافت که در دریایی لجن‌دار غروب می‌کرد» این است که به ساحل دریایی رسید که دیگر ماورای آن خشکی امید نمی‌رفت، و چنین به نظر می‌رسید که آفتاب در دریا غروب می‌کند چون انتهای افق بر دریا منطبق است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۹۹.</ref> چنین چشمه لجن‌داری با دریای محیط، یعنی اقیانوس غربی، که جزائر خالدات در آن است منطبق است و جزائر مذکور همان جزائری است که در هیئت و جغرافیای قدیم مبدأ طول به شمار می‌رفت؛ و بعدها غرق شده و فعلاً اثری از آنها نمانده است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۹۹.</ref> کسی که خورشید را در هنگام غروب در کنار این چشمه مشاهده می‌کرد تصور می‌کرد که خورشید در این چشمه غروب می‌کند نه اینکه واقعا خورشید در آن غروب کند.
در [[تفسیر المیزان]] گفته شده است: مقصود از اینکه فرمود «آفتاب را یافت که در دریایی لجن‌دار غروب می‌کرد» این است که به ساحل دریایی رسید که دیگر ماورای آن خشکی امید نمی‌رفت، و چنین به نظر می‌رسید که آفتاب در دریا غروب می‌کند چون انتهای افق بر دریا منطبق است.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۹۹.</ref> چنین چشمه لجن‌داری با دریای محیط، با اقیانوس غربی، که جزائر خالدات در آن است منطبق می‌باشد و جزائر مذکور همان جزائری است که در هیئت و جغرافیای قدیم مبدأ طول به شمار می‌رفت؛ و بعدها غرق شده و فعلاً اثری از آنها نمانده است.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۹۹.</ref> کسی که خورشید را در هنگام غروب در کنار این چشمه مشاهده می‌کرد تصور می‌کرد که خورشید در این چشمه غروب می‌کند نه اینکه واقعا خورشید در آن غروب کند.


جمله {{قرآن|فِی عَیْنٍ حَمِئَه}} به صورت «عین حامیه» یعنی حاره (گرم) نیز قرائت شده و اگر این قرائت صحیح باشد دریای حار با قسمت استوایی اقیانوس کبیر که مجاور آفریقا است منطبق می‌گردد. و بعید نیست که ذوالقرنین در سفر غربیش به سواحل آفریقا رسیده باشد.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۴۹۹.</ref>
جمله {{قرآن|فِی عَیْنٍ حَمِئَه}} به صورت «عین حامیه» یعنی حاره (گرم) نیز قرائت شده و اگر این قرائت صحیح باشد دریای حار با قسمت استوایی اقیانوس کبیر که مجاور آفریقا است منطبق می‌گردد. و بعید نیست که ذوالقرنین در سفر غربیش به سواحل آفریقا رسیده باشد.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۹۹.</ref>


[[مجمع البیان]] نیز می‌نویسد: «منظور این نیست که به محل غروب خورشید رسیده است، زیرا هیچ‌کس به آنجا نمی‌رسد. در آنجا احساس کرد که گویا خورشید در چشمه‌ای گِل آلود و تیره رنگ فرو می‌رود. اگر چه در حقیقت در پشت آن پنهان می‌شد، زیرا خورشید در آب نمی‌نشیند، بلکه در آسمان است. هر گاه انسان در کنار یا در داخل دریا باشد، احساس می‌کند که خورشید در آب دریا غروب می‌کند و هر گاه در خشکی باشد، احساس می‌کند که خورشید در خاک غروب می‌کند، اما هیچ‌یک واقعیت ندارد.»<ref>ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۱۲۰.</ref>
[[مجمع البیان]] نیز می‌نویسد: «منظور این نیست که به محل غروب خورشید رسیده است، زیرا هیچ‌کس به آنجا نمی‌رسد. در آنجا احساس کرد که گویا خورشید در چشمه‌ای گِل آلود و تیره رنگ فرو می‌رود. اگر چه در حقیقت در پشت آن پنهان می‌شد، زیرا خورشید در آب نمی‌نشیند، بلکه در آسمان است. هر گاه انسان در کنار یا در داخل دریا باشد، احساس می‌کند که خورشید در آب دریا غروب می‌کند و هر گاه در خشکی باشد، احساس می‌کند که خورشید در خاک غروب می‌کند، اما هیچ‌یک واقعیت ندارد.»<ref>طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، بی‌تا، ج۱۵، ص۱۲۰.</ref>


در تفسیر [[انوار درخشان]] آمده است: [[ذوالقرنین]] به ساحل دریای سیاه و گرم رسید که حدود خط استواء و سرزمین آفریقا است و سمت دیگر دریا زمین دیده نمی‌شد و آنچه مشاهده می‌نمود دریا بود به طوری که در نظر انسان، افق آسمان به دریا متصل به نظر می‌رسید؛ بدین جهت تصور می‌شد که گویا آفتاب در دریا فرو می‌رود.<ref>تفسیر انوار درخشان، ج۱۰، ص۳۳۰</ref><span></span>
در تفسیر [[انوار درخشان]] آمده است: [[ذوالقرنین]] به ساحل دریای سیاه و گرم رسید که حدود خط استواء و سرزمین آفریقا است و سمت دیگر دریا زمین دیده نمی‌شد و آنچه مشاهده می‌نمود دریا بود به طوری که در نظر انسان، افق آسمان به دریا متصل به نظر می‌رسید؛ بدین جهت تصور می‌شد که گویا آفتاب در دریا فرو می‌رود.<ref>انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۳۰</ref><span></span>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


خط ۳۳: خط ۳۳:
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
  | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن
|شاخه فرعی۱ = جهانشناسی در قرآن
| شاخه فرعی۱ = جهان‌شناسی در قرآن
|شاخه فرعی۲ = سایر موارد
| شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۴۳: خط ۴۳:
  | لینک‌دهی =شد
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =شد
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
خط ۵۲: خط ۵۳:
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:آیات و سوره‌ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۱

سؤال

منظور از غروب خورشید در چشمه گل آلود در آیه ۸۶ سوره کهف چیست؟

غروب خورشید در آب گِل‌آلود منظره‌ای خیالی است از نگاه بیننده که تصور می‌کند خورشید در آب غروب می‌کند. مقصود از این تعبیر بیان حقیقت و واقعیت غروب خورشید نیست. امروزه نیز هر شخصی به غروب خورشید نگاه کند، خیال می‌کند خورشید پشت کوه یا دریایی، غروب می‌کند. در حالی که کوه و دریا تنها مانع دید انسان است و خورشید را از نگاه چشم می‌برد نه اینکه خورشید در پشت کوه غروب کند.

متن آیه

مقصود از غروب خورشید در چشمه گل‌آلود

این آیه دنباله داستان ذوالقرنین است. تفسیر احسن الحدیث می‌نویسد: «این دو آیه در بیان سفر اول ذوالقرنین است و نشان می‌دهد که او در سفر مغرب به کنار دریایی رسیده که آب آن در اثر لجن‌ها سیاه دیده می‌شد و بیننده خیال می‌کرد که آفتاب در آن غروب می‌کند. این یک امر عادی است، ما اگر در کنار دریایی باشیم که در آن خشکی دیده نشود، خواهیم دید که آفتاب در آب غروب می‌کند و از آن طلوع می‌کند. النهایه آنجا خلیج کم عمقی بوده که آب به واسطه لجن، سیاه دیده می‌شده است.»[۱]

در تفسیر المیزان گفته شده است: مقصود از اینکه فرمود «آفتاب را یافت که در دریایی لجن‌دار غروب می‌کرد» این است که به ساحل دریایی رسید که دیگر ماورای آن خشکی امید نمی‌رفت، و چنین به نظر می‌رسید که آفتاب در دریا غروب می‌کند چون انتهای افق بر دریا منطبق است.[۲] چنین چشمه لجن‌داری با دریای محیط، با اقیانوس غربی، که جزائر خالدات در آن است منطبق می‌باشد و جزائر مذکور همان جزائری است که در هیئت و جغرافیای قدیم مبدأ طول به شمار می‌رفت؛ و بعدها غرق شده و فعلاً اثری از آنها نمانده است.[۳] کسی که خورشید را در هنگام غروب در کنار این چشمه مشاهده می‌کرد تصور می‌کرد که خورشید در این چشمه غروب می‌کند نه اینکه واقعا خورشید در آن غروب کند.

جمله ﴿فِی عَیْنٍ حَمِئَه به صورت «عین حامیه» یعنی حاره (گرم) نیز قرائت شده و اگر این قرائت صحیح باشد دریای حار با قسمت استوایی اقیانوس کبیر که مجاور آفریقا است منطبق می‌گردد. و بعید نیست که ذوالقرنین در سفر غربیش به سواحل آفریقا رسیده باشد.[۴]

مجمع البیان نیز می‌نویسد: «منظور این نیست که به محل غروب خورشید رسیده است، زیرا هیچ‌کس به آنجا نمی‌رسد. در آنجا احساس کرد که گویا خورشید در چشمه‌ای گِل آلود و تیره رنگ فرو می‌رود. اگر چه در حقیقت در پشت آن پنهان می‌شد، زیرا خورشید در آب نمی‌نشیند، بلکه در آسمان است. هر گاه انسان در کنار یا در داخل دریا باشد، احساس می‌کند که خورشید در آب دریا غروب می‌کند و هر گاه در خشکی باشد، احساس می‌کند که خورشید در خاک غروب می‌کند، اما هیچ‌یک واقعیت ندارد.»[۵]

در تفسیر انوار درخشان آمده است: ذوالقرنین به ساحل دریای سیاه و گرم رسید که حدود خط استواء و سرزمین آفریقا است و سمت دیگر دریا زمین دیده نمی‌شد و آنچه مشاهده می‌نمود دریا بود به طوری که در نظر انسان، افق آسمان به دریا متصل به نظر می‌رسید؛ بدین جهت تصور می‌شد که گویا آفتاب در دریا فرو می‌رود.[۶]


مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر کوثر، یعقوب جعفری، ج۶، ص۴۴۸، ذیل آیه.

۲ـ تفسیر مخزن العرفان در تفسیر قرآن، نصرت امین، ج۸، ص۷۱، ذیل آیه.

منابع

  1. قرشى بنابى، على‏ اكبر، تفسیر أحسن الحدیث، تهران، بنياد بعثت، مركز چاپ و نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۲۶۶.
  2. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۹۹.
  3. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۹۹.
  4. طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۴۹۹.
  5. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، بی‌تا، ج۱۵، ص۱۲۰.
  6. انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، لطفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۱۰، ص۳۳۰